باید منتظر ماند و دید آیا در 11ماه و 20روز مانده تا نمایشگاه بیستوهشتم، مکانهایی چون باغ کتاب، شهر آفتاب یا هر جای مناسب دیگر میتواند گوی سبقت را از نمازخانه بزرگ تهران برای میزبانی از نمایشگاه برباید یا نه.
2- بحث بلیتفروشی برای بازدید از نمایشگاه کتاب تهران امسال جدیتر از هر سال دیگر مطرح شد و موافقان و مخالفانی هم داشت. موافقان معتقدند با بلیتفروشی صرفا علاقهمندان واقعی کتاب راهی نمایشگاه میشوند و دیگر خبری از شلوغیهای بیمورد نخواهد بود. ضمن اینکه در این حالت بیشتر بر جنبه نمایشگاهی تأکید میشود تا جنبه فروشگاهی. منتقدان هم میگویند نباید فرصت 10روزه نمایشگاه را از شهروندان گرفت و همین حضور گردشگرانه باعث میشود آمار بازدید و فروش هر سال بالا و بالاتر برود. شاید بشود راهی بهینه در این میانه یافت که نه سیخ آمار بسوزد نه کباب دلسوزان واقعی کتاب.
3- معاون اجرایی بیست و هفتمین نمایشگاه کتاب تهران از رسیدن مبلغ تراکنشهای الکترونیکی نمایشگاه امسال به مرز 45میلیارد تومان خبر داد. این البته جدا از پولهای کاغذی است که صرف خریدن کتاب، چیپس، پفک، غذای گرم و سرد، نوشیدنی و بستنی در فضای مصلا میشود. شاید در نگاه اول عبارت «45میلیارد تومان» وسوسهکننده بهنظر برسد اما اگر حرفهای آن ناشر معتبر را بهخاطر بیاوریم، کمی اسباب نگرانی فراهم شود. ناشر مورد نظر میگفت: «کار ما که فروختن کتاب نیست؛ حالا چه در نمایشگاه کتاب باشد چه در سطح شهر. گرچه درآمد من در نمایشگاه زیاد میشود اما دیگر در طول سال کسی برای خریدن کتاب به کتابفروشی نمیآید و همین باعث افزایش روند تغییر کاربری کتابفروشیها بهویژه در شهرستانها میشود.» واقعا قرار نیست که یکی از کارکردهای نمایشگاه کتاب تعطیل کردن کتابفروشیها باشد، هست؟