بالاترین استقامت برای زینب کبری(س) است. ما ضعیف هستیم. ما مشکلی که داریم، مشکل عزم است. یک مقدار راجع به عزم صحبت کنم که زینب چه تصمیمی داشت و ما چه تصمیمی داریم؟
1- عزم و تصمیم، رمز موفقیت در کارها: حضرت آدم (ع) را در باغ بزرگ کردند، گفتند از این گیاه نخور، خورد، خدا او را از بهشت بیرون کرد. پس حضرت آدم (ع) ما را از بهشت بیرون کرد. بعد 124هزار پیغمبر آمدند که ما را در بهشت کنند، دیگر نمیشود. خدا راجع به حضرت آدم (ع) میگوید: «وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» (طه/115) حضرت آدم را نیافتیم که عزم داشته باشد. اراده نداشت. پس گیر، گیر عزم است. نمیتوانیم دل بکنیم.
2- اراده سست مردم کوفه در یاری امام حسین(ع): زینب کبری عزم داشت. یک سر سوزن عقبنشینی نکرد. ولی مردم کوفه عزم نداشتند. صبح با مسلم بیعت کردند، غروب مسلم را رها کردند. دختر سال اول با حجاب کامل وارد دانشگاه میشود. بعد کمکم مانتویی و بدحجاب میشود و بعد دیگران را هم بیحجاب میکند. این دختر حجاب داشت ولی عزمش کمرنگ بود.
3- عزت و سربلندی، در سایه عزم و اراده قوی: در قرآن یک آیه داریم مؤمن عزیز است. یعنی چه؟ یعنی عزم دارد. عربها به زمین سفت «ارضٌ عزاز» میگویند. این ارض و زمین عزیز است، یعنی هرچه کلنگ میزنی فرو نمیرود. هرکاری کردند که در روح زینب اثر کنند، زینب همه را پس زد. زینب ذرهای کوتاه نیامد. «قالُوا رَبُّنَاالله ثُمَّ اسْتَقامُوا» (فصلت/30)
4- سقوط یزید، با سخنرانی آتشین حضرت زینب(سلامالله علیها): یکی از کارهایی که حضرت زینب عمل کرد، این آیه بود: «وَ لِتَسْتَبینَ سَبیلُ الْمُجْرِمینَ» (انعام/55) یعنی پیغمبر باید افشاگری کند. راه مجرمین را بگوید، که مردم قصه این است. زینب کبری باسخنرانیهایش افشاگری کرد. زینب کبری رژیم بنیامیه را ساقط کرد. زینب کبری 2لقب هم داشت، عقیله و بصیره. عقیله به معنی خردمند و بصیره به معنی با بصیرت است. بینش زینب کبری، نگاه زینب به کربلا، میگفت: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا» (اللهوف/ص160) هرچه میبینم زیباست.