تهران سما نوشت: دکتر محمدباقر قالیباف طی سخنانی در این همایش که در محل ستاد فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برگزار شد، ابراز داشت: به عنوان خدمتگزار در این شهر به همه شما عزیزان، همرزمان و همسنگران خودم که از سراسر کشور به شهر تهران تشریف آورده اید و دو - سه روزی شهروند این شهر هستید، خیر مقدم عرض می کنم. هر زمانی که توفیق پیدا می کنم تا در مجموعه ستاد فرماندهی سپاه پاسدران حضور پیدا کنم تمامی خاطرات گذشته من تکرار می شود. البته خاطرات ما در مجموعه ستاد فرماندهی از سال 69 رقم خورده چرا که از سال 69 به بعد بود که تهران نشین شدیم.
وی ادامه داد: همه زندگی هویتی، عقبه و شکل گیری شخصیت ما متعلق به این فرهنگ و سازمان است و همیشه به این افتخار کرده ایم. امیدواریم همیشه هم پاسدار باقی بمانیم، بر فرهنگ پاسداری و مجاهدت اصرار بورزیم، راه دوستان شهید خود را ادامه دهیم و بر عهد و پیمانی که با آن عزیزان بسته ایم وفادار باشیم ولو در عرصه های دیگر.
شهردار تهران با اشاره به مقوله مدیریت جهادی گفت: طبیعتا اینگونه حس کرده ام که اگر بخواهم به جزئیات فرایند موضوع مدیریت جهادی بپردازم، در شان جلسه نیست و مطمئن هستم دوستان به همه این موضوعات بهتر از من آشنا هستند. یقین دارم در این بخش فرهنگ سپاه، فرهنگ جهادی است و عزیزان ما روز تا شب با همین شاخصه ها و مولفه ها زندگی می کنند. طبیعتا سطح این جلسه آن است که به موضوع مدیریت جهادی از یک سطح گفتمانی و تمدنی توجه کنیم. هر چند که نیازمند تولید ادبیات هم برای این مقوله هستیم. شاید در محیطی غیر از سپاه نیاز باشد به این شاخصه ها بپردازیم اما در محیط سپاه لازم است به سطح گفتمانی و بنیادی مدیریت جهادی بپردازیم. قبل از اینکه بحث ما بحث مدیریت جهادی باشد، باید بر فرهنگ جهادی نیز تکیه داشته باشیم، چرا که مدیریت جهادی در سایه فرهنگ جهادی معنی و مفهوم پیدا می کند.
شهردار تهران با اشاره به نامگذاری سال جاری به عنوان سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی از سوی مقام معظم رهبری اظهارکرد: بدون شک موضوع مدیریت جهادی موضوع سال 93 نیست بلکه مدیریت جهادی موضوعی است که ما با فرهنگ شیعه از صدر اسلام تا به امروز با آن زندگی کرده ایم و از این به بعد هم زندگی خواهیم کرد. مهم این است که ما زمان و مکان را به درستی برای این فرهنگ بشناسیم و دنبال کنیم.
قالیباف همچنین گفت: آن چیزی که در زندگی ما بسیار مهم و اساسی است بحث مربوط به ایمان است. قدرت نظام اسلامی و انقلاب اسلامی تکیه بر ایمان دارد. هنگامی که شهید مطهری (ره) خصوصیات امام خمینی (ره) در بحث عوامل پیروزی انقلاب را می گوید، بر این موضوع تاکید دارد که امام بر خدا، مردم و باورهای خودش ایمان داشت. بنابراین شرط ایمان داشتن به باورهایی که داریم نیز بسیار مهم و اساسی است.
وی افزود: امیرالمومنین علی(ع) می فرمایند حقیقت ایمان بر چهار چیز تکیه دارد؛ صبر، یقین، عدل و جهاد. ما باید به این موضوع در فرهنگ اسلامی و شیعی خودمان به طور جدی توجه کنیم و بعد تاکید بر این است که جهاد خودش بر چهار پایه استوار است؛ امر به معروف، نهی از منکر، راستگویی در هر شرایطی و دشمنی با فاسقان. ما وقتی به زندگی اهل بیت (ع) نگاه می کنیم و می خواهیم مشاهده کنیم که اهل بیت (ع) چگونه سیاست، تدبیر و اداره می کردند، شاهد هستیم که سیاست ورزی، خردورزی، تصمیم گیری، اداره جامعه و تدبیر کردن در جامعه بر چه اساسی بوده است. ما می بینیم که در فرهنگ اهل بیت (ع) به سه موضوع حق، عدل و فطرت تاکید شده است.
شهردار تهران با بیان اینکه حق در حقیقت یک درک حکیمانه و یک سنت الهی است، تصریح کرد: به بیانی حق و حق مداری اساس یک زندگی انسان در همه عصرها و نسل هاست. علاوه بر این وقتی در زندگی معصومان و انبیا نگاه می کنیم، شاهد هستیم که همیشه تاکید و حمایت آن ها بر عدل در جامعه بوده است. بعضی از فقها و اسلام شناسان بزرگ ما بر این باور هستند اگر در جامعه ای عدل مستقر نشود امکان اجرای بقیه احکام وجود ندارد و شرط بقیه احکام را اجرای عدالت در جامعه می دانند. یکی از اساسی ترین رسالت یک نظام و حکومت اسلامی بحث مربوط به عدل است.
وی افزود: اهل بیت(ع) همیشه تلاش داشتند تا حوزه اقتضاء و مقتضیات را به درستی تشریح کنند و در حقیقت برای مقتضای آن اقتضاء در جامعه کالا تولید کرده و به موضوعات فرهنگی توجه کنند نه برای تقاضایی که در جامعه وجود دارد. بسیاری از اوقات تقاضاهایی در جامعه وجود دارد که تقاضاهای کاذب هستند. در اقتصاد سرمایه داری وقتی بحث عرضه و تقاضا را دنبال می کنند، می گویند بررسی کنید تا چه تقاضایی وجود دارد و آن تقاضا را عرضه کن؛ اما در فرهنگ اهل بیتی برای مقتضای آن اقتضا در حوزه عدل - به عنوان یکی از مهم ترین موضوعاتی که به آن توجه داریم - چاره اندیشی می شود. در حقیقت آن هایی که بر اساس تقاضا، یک موضوع و کالا - چه کالای فرهنگی و چه کالای غیر فرهنگی - را تولید می کنند، به دنبال تعادل در جامعه هستند و همیشه از عدل محرومند.
شهردار پایتخت با تاکید بر اینکه بین حمایت از عدل و برقراری تعادل تفاوت اساسی وجود دارد، بیان کرد: در حقیقت بر اساس باورهای اهل بیت (ع) آن هایی که به دنبال تعادل هستند نه خودشان سعید می شوند و نه جامعه را به سعادت می رسانند، اما آن هایی که حامی عدل هستند، با مقتضای اقتضائات جامعه و مبتنی بر سنت های الهی حرکت می کنند. برای اداره و مدیریت جامعه سیاست مدار و مدبر هستند و نه سیاست فروش و سیاست باز. همچنانکه قیام امام حسین (ع) بر اساس اقتضاء بود نه بر اساس تقاضا. نامه های بسیاری نوشتند وبعد هم نامه هایشان را پس گرفتند، اما امام حسین (ع) برنگشت بلکه آن حضرت مسیر را ادامه داد؛ چرا که اقتضائات جامعه این بود که حضرت بیاید و این حرکت جهادی و فرهنگ عاشورایی را برای همیشه تاریخ بگذارند تا امروز بین تعادل و عدل گیر نکنیم و بفهمیم که باید به عدل عمل کنیم نه به تعادل.
وی خاطر نشان کرد: اگر حوزه مدیریت در فضا و فرهنگ اهل بیت(ع)، حق، عدل و فطرت است و پایه های اساسی فرهنگ اهل بیت(ع) در اداره جامعه وجود دارد، باید بدانیم که این فطرت هم اساسا بحث فطری است، نه از جنس نگاه انسان محوری. امروز بعضا یک نگاه اومانیستی و غرب گرایی حاکم می شود اما در واقع اقتضاء هم از فطرت و درون انسان ها سرچشمه می گیرد و باید انسان را از درون شناخت و نه انسان را از بیرون و عوامل بیرونی. بنابراین حتما مدیریت جهادی تحت تاثیر فرهنگ جهادی است و در حقیقت مدیریت جهادی آن نگاه عملیاتی مدیریت اسلامی است.
محمدباقر قالیباف در ادامه سخانانش گفت: من حدود 7 - 8 سال قبل مقاله مفصلی را در حوزه مدیریت در مجله دانشگاه امام صادق(ع) نوشتم که آیا اصلا مدیریت اسلامی و غیر اسلامی داریم؟ مدیریت یا علم است، یا هنر و یا هر چیز دیگری، اما در آنجا به صورت مفصل بحث کردم که حتما مدیریت، اسلامی و غیراسلامی دارد. مبانی اسلامی و غیراسلامی مدیریت نیز آن است که مدیریت جهادی شعبه ای از فرهنگ جهادی در مدیریت اسلامی است.
وی ادامه داد: اگر بر این سه اصل حق، عدل و فطرت نگاه کنیم، می گوییم که مدیریت جهادی یعنی کار و تلاش خالصانه در راه خدا و با عقل متصل به وحی نه عقل ابزاری و پراگماتیستی. در دوران دفاع مقدس اگر می خواستیم با عقل پراگماتیستی نگاه کنیم، دلیلی نداشت در خرمشهر، عملیات والفجر مقدماتی و والفجر هشت بایستیم و عملیات بدر و خیبر را انجام دهیم. اصلا عقل پراگماتیستی به ما اجازه نمی داد که بجنگیم بلکه باید مثل بنی صدر همه چیز را تحویل می دادیم. عقل متصل به وحی است که نه تنها به ما اجازه می دهد، بلکه ما را موظف و مکلف می کند که بایستیم. اگر در این مسیر ایستادیم، خداوند نیز پیروزی ما را ضمانت می کند.
شهردار تهران همچنین عنوان داشت: امروز متاسفانه در جامعه ما، همانند بقیه علوم انسانی که تحت تاثیر فرهنگ لیبرالیستی و غرب هستیم، در حوزه مدیریت نیز تحت تاثیر همین فرهنگ هستیم و مدیریت را نیز اینگونه تعریف می کنیم. این نوع مدیریت کاملا متفاوت از مدیریت اسلامی و غیر اسلامی است. این چالشی است که در حوزه علوم انسانی وجود دارد اما شاخه علم مدیریت نیز تحت تاثیر همین بحث است.
وی افزود: در الگوهای نظری؛ مدیریت اسلامی که مدیریت جهادی شعبه عملیاتی آن است، بر سه سطح قرار دارد. سطح اولیه و یکم آن، پارادایم فکری حاکم بر این موضوع است که مبتنی بر معنویت گرایی و اسلام گرایی است. سطح دوم مبانی فلسفی مدیریت جهادی است که باید در آن به درستی هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی را در حوزه مدیریت جهادی بدانیم. یعنی در حوزه هستی شناسی کاملا باید توحیدی به موضوع نگاه کنیم. در حوزه معرفت شناسی نیز همان حاکمیت وحی را در نظر داشته و عقل را آن بخشی از وحی الهی بدانیم که خداوند تبارک و تعالی در نهاد همه انسان ها قرار داده است. این عقل در حوزه معرفت شناختی مهم است. عقلی که شهید مطهری درباره آن می فرماید: پیامبر مکرم اسلام (ص) با این عظمت، حجت ظاهری شما است و عقل متصل به وحی که خدا در نهاد شما گذاشته است حجت باطنی است. در انسان شناسی نیز باید بدانیم که انسان به عنوان خلیفه الله در روی زمین است و خدا هر انسانی را که آفرید، دو عنصر مهم انسانیت و آزادی را به او عطا کرد. سطح سوم نیز درواقع نظام نگری بر مدیریت جهادی و فرآیند مدیریت جهادی است که در حوزه برنامه ریزی و تشکیلات قرار دارد.
شهردار تهران در ادامه تصریح کرد: همانطور که پیش از این اشاره شد، نکته کلیدی و مهم بحث آن است که مدیریت جهادی تنها مختص به سال 93 نیست. اگر از همان 15 خرداد سال 42 و قیام امام خمینی (ره) نگاه کنید، دو تفکر را می بینید؛ یک تفکر به امام (ره) می گفتند با کدام سرباز و امکان می خواهید در مقابل شاه با این ساواک، قدرت و هیمنه به عنوان ژاندارم منطقه بایستید؟ در آن زمان می گفتند این رژیم ژاندارم آمریکا در زیر گوش شوروی است و یک مجتهد در قم می خواهد بلند شود و مقابل همه این ها بایستد. مخالفان امام خمینی(ره) در حوزه و دانشگاه و در بخش های مختلف حوزه نخبگانی هم قرار داشتند. این در حالی است که آن برهه، زمان جنگ سرد بود و تمام دنیا در سلطه آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت. بنابراین هیچ اتفاق و حتی انقلابی بدون نظر آمریکا و شوروی اتفاق نمی افتاد. در حوزه کارائیب و در کوبا، شاخ آفریقا، ویتنام شمالی و جنوبی، کره شمالی و جنوبی نیز اگر اتفاقی افتاد یک طرف آن آمریکا و شوروی بودند.
وی با بیان اینکه این همان مدیریت لیبرالیستی، مدیریت غیرجهادی و عقل غیر متصل به وحی است، گفت: اما امام در اینجا به اقتضائات و وظایفشان عمل کردند و گفتند من وظیفه دارم با ظلم مبارزه کنم. بنابراین انقلاب را آغاز کرد. بعد هم از امام(ره) سوال کردند که با کدام سرباز می خواهید مقابله کنید اما ایشان فرمودند سربازان من همه در قنداق هستند. بعد هم دیدیم که متولدان همان سال 42 در کف خیابان انقلاب کردند و جنگ را هم اداره کردند.
قالیباف افزود: امام خمینی (ره) را از عراق و کویت بیرون کردند. روزی که می خواستند تصمیم بگیرند تا به ایران بیایند، برخی می گفتند هنوز شاه و حکومت شاهنشاهی در ایران است. حکومت نظامی اعلام شد، ایشان دستور دادند تا مردم بیرون بیاید. جالب است که وقتی اتفاق طبس هم افتاد، امام(ره) مثل خیلی از افراد سیاسی نیامدند بگویند که رادارها و نیروی هوایی ما بود که دشمن را منهدم کردند، بلکه ایشان فرمودند خدا حادثه طبس را ترتیب داد. ایشان با این بیان، می خواستند بگویند که طرف شما ما نیستیم بلکه طرف شما خداست. در جریان لانه جاسوسی امام خمینی(ره) محکم جلوی آمریکا ایستادند و گفتند باید لانه جاسوسی را جمع کنید. به دلیل اینکه به دنیا بگویند ما دشمنی نداریم نیز خانم ها و سیاه پوست ها را رها کردند. ایشان آن عقل، حق و فطرت را مبنا قرار دادند.
وی یادآور شد: جریان آزادسازی خرمشهر مثل حادثه طبس نبود بلکه رزمندگان به صورت مستقیم به خرمشهر رفتند اما امام خمینی (ره) باز هم فرمودند که خرمشهر را خدا آزاد کرد. در اوج جنگ امام احساس می کنند باید در لبنان به دفاع مسلمانان برویم، بنابراین این افتخار بزرگ اتفاق می افتد که امروز شجره طبیه حزب الله را آنجا می بینید.
محمدباقر قالیباف همچنین تاکید کرد: ما می خواهیم به دنیا نشان دهیم که این قدرت ما است اما این اشتباه است. باید بدانیم قدرت خدا است. خیلی از حوادث دیگری نیز داریم که اصلا خودمان از آن خبر نداشتیم اما وقتی آن حادثه اتفاق افتاده است می گوییم این کار ما بوده است. این در حالی است که کار ما نیست بلکه کار خدا است. این همان حرفی است که امام خمینی (ره) فرمودند اگر آمریکا بخواهد جلوی دین ما بایستد، ما جلوی همه دنیای او می ایستیم. این همان فرهنگ و مدیریت جهادی است.
شهردار تهران با بیان اینکه از گذشته دور و از اول انقلاب تا امروز این دو تفکر همیشه در مقابل هم ایستاده اند، خاطرنشان کرد: در سال 93 نیز مقام معظم رهبری یک بار دیگر این تذکر و یادآوری را به همه ما کردند که امروز هم در کشور دو استراتژی وجود دارد؛ یک استراتژی فرهنگ و مدیریت جهادی و یک استراتژی نیز نگاه لیبرالیستی و وادادگی است. چند روز قبل در جمع علمای رزمنده و جانباز تهران نیز گفتم که با فرهنگ جهادی است که ما میز مذاکره را هم میدان مبارزه می دانیم و فقط شکل آن عوض شده است. چرا که آن ها به دنبال آن هستند که نظام اسلامی نباشد و ما هم به دنبال مبارزه با ظلم هستیم. بنابر این یک روز در وسط جبهه می جنگیم، یک روز به ساخت و ساز می پردازیم و در حوزه سیاست خارجی هم یک روز اقتضا می کند که پشت میز می نشینیم، اما میز را هم میدان مبارزه می دانیم. البته نگاه ها نیز متفاوت است؛ آیا با فرهنگ جهادی پشت این میز می نشینیم یا فرهنگ لیبرالیستی؟
وی در بخشی از سخنانش گفت: بعد از دوران دفاع مقدس که دولت ها بر مسند کار آمدند، یکی از اشتباهات بزرگ و فاحش ما این بود که هر چه زمان گذشت، از فرهنگ و مدیریت جهادی فاصله گرفتیم. گاهی اوقات خودمحوری را به جای خدامحوری قالب کردیم و خودشیفتگی را با خودباوری جا به جا کردیم. البته من نمی توانم نیت خوانی کنم که آیا این کار آگاهانه صورت گرفته است یا به صورت ناآگاهانه، اما می بینیم که خودشیفتگی به جای خودباوری به جامعه تزریق شد، مردم باوری را با مردم فریبی، عدالت را با مساوات و اقتصاد مقاومتی را با اقتصاد سیاسی اشتباه گرفتیم و به وادادگی و انفعال، لقب عقلانیت دادیم. این عقلانیت هم اگر باشد، عقلانیت ابزاری و پراگماتیستی است و نه عقلانیت متصل به وحی. ما در بسیاری از نقاط مسایل را بین آرمان گرایی و توهم جا به جا کردیم.
دکتر قالیباف همچنین تصریح کرد: بنده روزی مسئول قرارگاه سازندگی در زمان دولت آقای هاشمی بودم و در این عرصه نیز خیلی فعال بودم، چرا که هم در نیروی مقاومت و هم در قرارگاه سازندگی حضور داشتم. حتما آقای هاشمی خودشان این موضوع را تایید می کنند که سال72 خدمتشان رسیدم و عنوان کردم که با این فرهنگی که در سازندگی پیش می رویم، با سبک پیمانکاری کار به جایی نمی رسد، اگر هم به جایی برسد در آن فقر و فساد بیشتر می شود. همین فسادی که امروز در جامعه می بینیم. به خاطر دارم که برای ایشان مثال زدم و گفتم باید اجازه دهیم دوره سازندگی کشور، مناطق جنگی و غیر جنگی و اقتصاد باهمان فرهنگ دوران دفاع مقدس باشد. ایشان گفت این موارد خیلی با هم متفاوت است، نه اینطوری نمی شود. من گفتم مگر لشکر 77 نبود؟ برای چه ما تیپ امام رضا(ع)، لشکر پنج نصر و تیپ جوادالائمه را درست کردیم؟ لشکر امام رضا (ع) که وجود داشت، همه ما با همان ها به جبهه می رفتیم. ایشان گفت نه، نمی شد. من نیز گفتم همان ساز و کاری که در آنجا داشتیم، در ساخت و ساز، پیمانکاری و فرهنگ اقتصادی نیز وجود دارد. با این فرهنگ نمی شود اقتصادی در طراز نظام اسلامی درست کرد. من گفتم مگر روزی که به جبهه آمدم چکاره بودم؟ فرمانده بودم؟ کار بلد بودم؟ نظامی بودم؟ به ایشان گفتم دانشگاه فردوسی مشهد را محور می کنیم تا همه پیمانکاران و مهندسان بیایند.
وی افزود: مگر ارتش نجنگیده است؟ ارتش هم در جنگ حضور داشته است اما شما نگاه کنید که همین ارتش، سپاه و بسیج در تفکر بنی صدر هر روز عقب نشینی می کردند اما در تفکر امام(ره) و مدیریت جهادی تاختند و دشمن را به عقب راندند. به طوری که در هر عملیاتی که به ایمان ما خللی وارد شد، در همان عملیات شکست خوردیم. ما این را با پوست و گوشت و استخوان خود حس کرده ایم، از این رو است که باید به آن توجه کنیم. در حقیقت مدیریت جهادی یک تغییر در نگرش و روش است.
شهردار تهران افزود: مدیریت جهادی خودباوری در عین خداباوری است، یعنی هم به خودمان ایمان داریم که این کار را انجام می دهیم و هم به خدا مطمئن هستیم که دست ما را می گیرد. به همین خاطر است که در دوران دفاع مقدس شاهد هستیم روی بهمنشیر و اروند پل نصب می شود. این در حالی است که هیچ وقت فکر نمی کردیم بتوان این پل را احداث کرد. در مدیریت جهادی ابتکار، خلاقیت و نوآوری وجود دارد. این خلاقیت، نوآوری و ابتکار هم با تکیه بر علم است که اتفاق می افتد. امروز اگر مدعی هستید که ماهواره ها را بر مدار قرار می دهند این اتفاق از کجا رخ داده است؟ این همان خودباوری و خلاقیت است.
وی گفت: اولین موشکی که شهید شفیع زاده و شهید مقدم می خواستند از جفیر و طلاییه پرتاب کنند، آن را بر روی تویوتا گذاشته بودند تا بلند شود. آن تویوتا هم تکه پاره شده و دو تا از بچه ها مجروح شدند، موشک هم از وقتی پرتاب شد، 50 متر آن طرف تر به زمین خورد، اما وقتی کار را به صورت علمی و تحقیقاتی دنبال می کنیم، امروز این اتفاق می افتد که در پای میز مذاکره هم نگران کارهای جهادی بچه های دوران دفاع مقدس هستند که روحیه جهادی را آنجا بکشند و بگویند قدرت دفاعی خود را که مبتنی بر فرهنگ جهادی است، متوقف کنید.
شهردار تهران در ادامه سخنان خود ابراز داشت: ما در فرهنگ جهادی به خودمان، خانواده خود و جامعه، به همه با هم و همزمان نگاه می کنیم. ما آرمان گرای واقع بین هستیم و با توهمات زندگی نمی کنیم. برخی هستند که تنها شعار می دهند، مقام معظم رهبری فرمودند حزب الهی ها و انقلابی ها کسانی هستند که آرمان گرای واقع بین هستند. ما نتیجه محور هم هستیم و باید به نتیجه هم توجه کرده، با خردجمعی حرکت کنیم و مردم را نیز شریک کنیم. ما در جنگ مردم را شریک کردیم، بسیج شراکت مردم در جنگ بود اما در اقتصاد فرهنگ و سیاست مردم را راه نمی دهیم. اگر راه می دهیم، آن ها را مقطعی راه می دهیم به نحوی که رای آن ها را می خواهیم، بعد دیگر با آن ها کاری نداریم تا به دوره بعدی برسیم. اگر امر به معروف و نهی از منکر نباشد، استفاده فصلی می شود اما اگر اصل 8 قانون اساسی مد نظر قرار گیرد، فرهنگ جهادی و مدیریت جهادی می شود، یعنی مردم همیشه در صحنه حاضرند.
وی گفت: ما در فرهنگ جهادی هم به خدا توکل می کنیم و هم به مردم اعتماد داریم و به مردم بی اعتماد نیستیم. بر اساس فرهنگ جهادی است که امام خمینی (ره) می فرمایند : «من خدمتگزار مردم هستم» و «رهبر شما آن کودک 13 ساله است»، اما همین امامی که تا این حد در مقابل مردم تواضع می کند، می گوید اگر روزی مردم یک خواسته غیر الهی داشته باشند و همه آن ها در یک طرف قرار داشته باشند و من به تنهایی در یک طرف باشم، در مقابل همه این مردم می ایستم. این تفسیر جهاد و حق است.
محمدباقر قالیباف در بخش پایانی سخنان خود بر ضرورت عبور از دیوان سالاری تاکید و اظهارکرد: عبور از دیوان سالاری باید به گونه ای باشد که ما برنامه محور حرکت کنیم نه اینکه به همین صورت تصمیم بگیریم و سپس مشکلات و معضلات درست کنیم. حتما باید در مدیریت جهادی جوان گرایی کنیم، اما جوان گرایی که منطبق بر شایسته سالاری، شایسته گزینی نبوده و در آن شایسته پروری وجود نداشته باشد، به معنای کشتن و از بین بردن یک سازمان است.