همشهری آنلاین: پنجمین روز بحران امنیتی عراق و گذشت یکسال از انتخاب روحانی به عنوان رئیس جمهوری کشور از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های شنبه-۲۴ خرداد-جای گرفتند.

سعدالله زارعي در روزنامه كيهان «قفل و کلید بحران امنیتی غرب عراق» نوشت:روزنامه کیهان؛۲۴ خرداد

فرضیه‌های مختلفی برای درگیری‌های اخیر مناطق غرب عراق مطرح شده است. بعضی‌ گفته‌اند این درگیری‌ ماهیت درون کشوری داشته و به نتایج انتخابات اخیر پارلمانی و چشم‌انداز تشکیل دولت عراق مربوط می‌شود به این معنا که بازنده روند سیاسی عراق که به نسبت انتخابات 4 سال قبل، اینک ضعیف‌تر هم شده است، از ظرفیت‌ نظامی امنیتی برای بهبود وضع سیاسی حقوقی خود استفاده کرده و در یک بده بستان با گروه تروریستی داعش نمایی از جداسازی سه استان سنی‌نشین را به تصویر کشیده است.

فرضیه دیگر می‌گوید، این درگیری‌ ماهیت منطقه‌ای داشته و به نوعی بازتاب‌دهنده جنگ عربستان علیه بلوک مقاومت و در ادامه تحرکاتی است که دست کم از ده سال پیش با شکل دادن به جوخه‌های ترور در عراق دنبال شده و نیز در ادامه نقش‌آفرینی فعال امنیتی است که عربستان طی 3 سال گذشته علیه سوریه به نمایش گذاشته است.

یک فرضیه دیگر که آن هم بر منطقه‌ای بودن درگیری‌های غرب عراق تاکید دارد، بیانگر آن است که درگیری‌های داخلی در عراق محصول اقدامات مشترک عربستان، ترکیه، اردن، قطر و رژیم صهیونیستی است که با هدف ترساندن عراق از یکی شدن با جبهه مقاومت و دور کردن آن از ایران صورت می‌گیرد.

یک فرضیه دیگر با تاکید بر بین‌المللی بودن بحران سه استان غرب عراق می‌گوید، این در ادامه نزاعی است که از چندی قبل میان آمریکا و بلوک مقاومت از یک سو و آمریکا و روسیه از سوی دیگر جریان دارد و پیش از این در دو حوزه سوریه و اوکراین خود را به شکل عریان‌تر به نمایش گذاشته است.

یک فرضیه دیگر بیانگر آن است که بحران کنونی عراق، یک بحران ترکیبی است که در آن شاهد سطحی از توافق و همکاری داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی به چشم می‌خورد و لذا نباید فریب تغییر لحن‌ها میان سران داعش، سران سعودی و... و سران آمریکا را خورد بلکه باید به نتیجه و راهبرد این سه دسته نگاه کرد که در «لزوم تغییر سیاست عراق» به هم می‌رسند.

هر کدام از این فرضیه‌ها با اسناد و مدارک قابل توجهی توام می‌باشند. برای سنجش صحت فرضیه اول کافی است به عدم شکل‌گیری اکثریت در جلسه روز پنج شنبه گذشته پارلمان عراق نگاه بیندازیم که در آن سه فراکسیون «ائتلاف کردستان»، «فهرست العراقیه» و «ائتلاف متحدون» به رهبری مسعود بارزانی، ایاد علاوی و اسامه نجیفی در عمل مانع تصویب قانون «اعلام حالت فوق‌العاده» شدند. جالب این است که نجیفی رئیس پارلمان و رئیس ائتلاف متحدون که در واقع نمایندگی استان‌های سنی‌نشین را در اختیار دارد اعلام کرد که با اعلام حالت فوق‌العاده، تنها در زمانی موافقم که یک واحد نظامی ارتش را در اختیار او قرار دهند! برای سنجش میزان اهمیت فرضیه دوم کافی است به شبکه سعودی العربیه نگاه بیندازیم تا دریابیم که هر نوع عملیات دو هفته اخیر داعش مبتنی بر فضاسازی جدی العربیه و بزرگ‌نمایی قدرت داعش از سوی این شبکه بوده است. کما اینکه روز گذشته پایگاه خبری آمریکایی «ورلدنت دیلی» با استناد به سخنان  منابع مطلع در اردن نوشت: «عربستان به تجهیز داعش برای تصرف شهرهای عراق سرگرم است» و هفته‌نامه آمریکایی فارین پالیسی در تحلیلی نوشت: «اسناد زیادی وجود دارد که به همراه شواهد فراوان از حضور مقامات امنیتی سعودی در میان سرکردگان داعش در عراق حکایت دارد. این نقش پیش از این هم توسط بندر بن سلطان به طور جدی دنبال می‌شد».

در مورد فرضیه سوم- یعنی منطقه‌ای و مشترک بودن- هم اسنادی وجود دارند. سکوت دولت‌های قطر، ترکیه و اردن در قبال بحرانی که با مرزهای آنان مماس است، بیانگر وجود رابطه بین اقدامات تروریستی و نگاه آنان به منفعت خود در این بحران می‌باشد. رجب طیب اردوغان بدون دلیل به مردم ترکیه اطمینان نداد که تهدیدی متوجه شهرهای ترکیه نیست و اطمینان‌دهی به سلامت همه اتباع و ماموران ترکیه در الانبار، صلاح‌الدین و نینوا توسط نخست‌وزیر آنکارا بدون دلیل روشن نبود. احمد داود اوغلو یکی از دو شخصیت مؤثر دولت ترکیه وقتی از «اخبار خوب در سریع‌ترین زمان ممکن» در مواجهه با تحولات عراق حرف می‌زند و در عین حال از اتباع ترکیه می‌خواهد که خاک عراق را ترک کنند،  حتماً دلیل دارد. کما اینکه بعضی از منابع با اشاره به سکوت قطر گفته‌اند که برای بهبود مناسبات با عربستان در کنار داعش قرار دارد و برجسته‌سازی عملیات داعش در عراق توسط اصلی‌ترین رسانه‌های وابسته به رژیم صهیونیستی شامل «هاآرتص» و «اسرائیل تودی» و اطمینان دادن به اینکه داعش بر بغداد مسلط می‌شود، موضع غیر علنی این رژیم را مشخص می‌نماید.

اما درباره فرضیه چهارم هم نشانه‌هایی وجود دارد. عملکرد شورای امنیت سازمان ملل تا حد زیادی بیانگر اعمال حداکثر تسامح در مواجهه با تروریزم در عراق است. شورای امنیت در روز پنجشنبه و طی یک جلسه محرمانه دو ساعته اگرچه اقدامات تروریستی در عراق را محکوم کرد اما اولاً با تصریح بر اینکه هیچ نوع اقدام نظامی را مد نظر ندارد و ثانیاً ارائه درخواست گفتگوی فوری میان طرف‌های درگیر و رسیدن به تفاهم، نشان داد که تروریست‌ها را بعنوان شهروندانی که برای حقوق سیاسی مبارزه می‌کنند، نگاه می‌کند. کما اینکه ویلیام هیگ وزیر خارجه انگلیس و آندره فوگ راسموسن فرمانده ناتو نیز با صراحت از عدم علاقه به سنگین‌تر کردن وزنه نظامی دولت عراق خبر دادند و این هم به نوعی اطمینان بخشی به داعش برای اقدامات تروریستی بود.

اما فرضیه آخر- ترکیبی بودن بحران- هم نشانه‌های خود را دارد. شورای امنیت و کشورهای غرب موضع خود مبنی بر عدم قطعی حمایت نظامی از دولت بغداد را اعلام کرده‌اند. کشورهای عربستان، ترکیه، رژیم صهیونیستی- و به احتمال زیاد قطر، اردن و امارات- با سکوت دیپلماتیک و در عین حال برجسته‌سازی رسانه‌ای موفقیت‌های داعش و اعلام رسانه‌ای اینکه بغداد سقوط خواهد کرد، نقش برجسته خود را در درگیری‌های هفته‌های اخیر در استانهای الانبار و صلاح‌الدین به نمایش گذاشته‌اند. ائتلاف پارلمانی کردها به رهبری بارزانی و ائتلاف پارلمانی سنی‌ها به رهبری اسامه نجیفی هم در رفتار عملی خود نشان داده‌اند که در بحران فعلی دنبال سود و سهم افزون‌تر خود می‌باشند. تحویل گرفتن کرکوک از ارتش در عین اینکه پیشمرگه‌های کرد به رهبری بارزانی در تسلیم کلید شهر موصل به داعش نقش داشتند یکی از نشانه‌های این فرضیه است.

اما با نگاه به صحنه تحولات امنیتی نظامی عراق می‌توانیم بگوئیم:

1- علیرغم هیاهوهای فراوان و عملیات روانی گسترده‌ای که با محوریت طرف‌های بین‌المللی و منطقه‌ای صورت می‌گیرد و برخی از محافل شیعی درون عراق و درون ایران نیز بدون توجه به دام این عملیات افتاده و اوضاع را خیلی خطرناک می‌خوانند، اولاً این یک بحران فراگیر نیست و علی‌الاصول از سه استان سنی‌نشین الانبار، صلاح‌الدین و نینوا فراتر نخواهد رفت. البته تروریست‌ها در آینده هم مثل گذشته سعی می‌کنند از طریق اقدامات امنیتی- بمب‌گذاری- و نه نظامی استانهای مرکزی و جنوبی و شرقی- که عمدتاً شیعه‌نشین می‌باشند- را ناامن کنند. کما اینکه این استانها علیرغم شهدایی که نثار استقلال عراق و حاکمیت ملی خود کرده‌اند، هیچ زمان به اشغال تروریست‌ها در نیامده‌اند. البته این سخن به این معنا نیست که سیطره نسبی تروریست‌ها در سه استان سنی‌نشین اهمیت ندارد. چطور می‌توان بحران سه استانی که اگرچه حداکثر 18 درصد جمعیت عراق را به خود اختصاص داده‌اند، 46 درصد خاک عراق را شامل می‌شوند، کم اهمیت دانست و نیز چگونه می‌توان تأثیر این بحران بر استانهای همجوار، از جمله نجف و کربلا را نادیده گرفت. صحبت بر سر این است که یک موج تبلیغاتی وانمود می‌کند که این موج آنقدر قدرت دارد که می‌تواند حکومت را در بغداد ساقط کرده و بر کل عراق سیطره یابد. این گروه اگر اینقدر قدرت دارد چرا در سوریه شکست خورده و دائماً در حال فرار است؟ این در حالی است که قدرت مذهب، مردم و دولت در عراق بیش از سوریه است.

2- بحران در عراق زودتر از بحران در سوریه به ضعف می‌گراید چرا که عربستان بعنوان مهمترین حامی تروریزم در منطقه با موانع جدی‌تری در عراق مواجه می‌باشد. در عراق نزدیک به 60 درصد جمعیت را شیعیان و نزدیک به 20 درصد را کردها تشکیل می‌دهند و این دو گروه بزرگ عراقی به یکدیگر وابستگی و دلبستگی تاریخی و سیاسی دارند. عربستان نمی‌تواند به اهل سنت عرب عراق- 17 درصد جمعیت- تکیه کند چرا که از یک سو اکثریت سنی‌ها در عراق به عربستان خوشبین نیستند و از سوی دیگر وقتی دامنه بحران در عراق بالا می‌گیرد بیش از هر طایفه‌ای، به سنی‌ها لطمه می‌زند کما اینکه این روزها آنان از دو سو در معرض آسیب قرار گرفته‌اند. حجم کشته‌ها در عراق در این دو استان صلاح‌الدین و الانبار از هر جای دیگر عراق بیشتر است. طبعاً اهل سنت برای مدت طولانی نمی‌توانند این وضع را تحمل کنند. در سطح بین‌المللی نیز آن حمایتی که از تروریزم در سوریه امکانپذیر بود در عراق امکان‌پذیر نیست و از این رو حمایت غرب از تروریزم در سوریه آشکار و در عراق پنهانی صورت می‌گیرد.

3- عراق از نظر ساختاری دچار مشکل است. اولاً در عراق اکثریت حقوق خود را برای رسیدن به تفاهم نادیده گرفته به این امید که دو گروه اقلیت کرد و سنی همکاری بیشتری با دولت در بغداد داشته باشند. امروز این فرضیه باطل شده است به این معنا که رهبران دو گروه یاد شده در عمل نشان داده‌اند که در مواجهه با خطراتی که اقتدار دولت مرکزی و مصالح عالیه عراق را تهدید می‌کند، سهم خود را ادا نمی‌نمایند و در عمل به گونه‌ای رفتار می‌کنند که کار دولت مرکزی در عراق سخت‌تر هم می‌شود. عدم رأی این دو گروه به «اعلام حالت فوق‌العاده» و کوتاهی‌های مشترک این دو گروه که منجر به سیطره سه ساعته داعش بر شهر موصل گردید، تداعی‌کننده عدم حسن نیت بخش‌هایی از ساختار کنونی است. همین ساختار دستگاه‌های امنیتی و نظامی را در معرض نفوذ و خرابکاری دشمنان استقلال، تمامیت ارضی و اقتدار دولت مرکزی قرار داده است. تا جایی که یک روز پس از سقوط موصل، نوری مالکی در مقام فرمانده کل قوای عراق از خیانت در ارتش و دستگاه امنیتی خبر داد. با این وصف عراق با یک بحران مقطعی - اقدامات تروریستی داعش - و با یک بحران ساختاری مواجه است و از قضا بحران مقطعی آن زائیده بحران ساختاری آن است. بحران مقطعی عراق طبعاً طی هفته‌های آینده به پایان می‌رسد کما اینکه خبرهای فراوان از شکل‌گیری یک جریان قوی مردمی ضدتروریستی در عراق خبر می‌دهد. اما بحران ساختاری اگر حل نشود امکان تکرار چنین بحرانی یا مشابه آن در فواصل زمانی کوتاه وجود دارد.

برای حل بحران ساختاری، در بغداد بعنوان پایتخت کل عراق باید دولت اکثریتی شکل گیرد و ارتش عراق نه فقط تحت فرماندهی نخست وزیر اکثریت بلکه تحت سیاست‌ها و تدابیر اکثریت قرار بگیرد و از طیف‌‌بندی‌ها و فرقه‌گرایی‌ها که آن را در زمان بحران کم‌خاصیت می‌کند، به دور باشد. دولت اکثریت باید دو طیف کُرد و سنی را مشارکت دهد اما این مشارکت نباید دولت و ارتش را به پاره‌های ناهمگون تبدیل نماید و مانع شکل‌گیری اقتدار مرکزی که رمز پیشرفت هر کشور است، شود.

اين، قطعاً راه بهشت نيست

روزنامه جمهوري اسلامي در ستون سرمقاله خود نوشت:روزنامه جمهوری اسلامی؛۲۴ خرداد

بعد از آنكه مدتي قبل، چند روزي وقت، امكانات و نيروها صرف مجادله بر سر اين شد كه بهشت رفتني است يا بردني؟ و البته اين جدال راه به جائي نبرد و فقط مقداري بر حيرت‌ها افزود، سروصداها خوابيد و مباحث ديگر مطرح شدند. با نزديك شدن عيد بزرگ نيمه شعبان،‌ ولادت با سعادت بقية‌الله الاعظم حضرت صاحب الأمر عجل‌الله تعالي فرجه الشريف، كه بزرگترين ويژگي آن حضرت قيام براي متحد كردن نيروهاي موحد و تشكيل حكومت واحد جهاني است، تصور اين بود كه افراد صاحب فكر و انديشه، تمام توان خود را مصروف بالا بردن نداي وحدت خواهند كرد و از امكاناتي كه در اختيار دارند براي متحد ساختن نيروها استفاده خواهند نمود و از ايجاد تفرقه و مطرح ساختن مباحث مخالف وحدت پرهيز خواهند كرد. اين اميد هنگامي بيشتر و قوي‌تر شد كه تروريست‌هاي داعش، درست در آستانه نيمه شعبان، با حملات وحشيانه به استان‌هاي شمالي عراق مرتكب جنايات زيادي شدند و زنگ خطر را براي عموم مسلمانان به ويژه شيعيان به صدا در آوردند. در چنين وضعيتي، انتظار از صاحبان قدرت و تريبون در جمهوري اسلامي ايران اين بود كه همگي با سخنان وحدت بخش خود، جامعه را به سوي فاصله گرفتن از نغمه‌هاي تفرقه‌افكن به پيش ببرند و از فرصت پديد آمده حداكثر بهره‌برداري را در جهت افزايش همدلي‌ها به عمل آورند.

متأسفانه، بعضي از صاحبان مناصبي كه تلاش براي تنش زدائي در جامعه از وظايف ذاتي آنهاست، نه تنها از فرصت موجود استفاده نكردند بلكه حتي در محفلي كه فلسفه تشكيل آن، ايجاب مي‌كرد از ضرورت وحدت سخن بگويند، بار ديگر مبحث پشت سر گذاشته شده بهشت و جهنم را پيش كشيدند و يك واقعيت روشن علمي و عقلي را به مباحث سياسي پيوند زدند و آن را با نخ‌هاي كهنه مدرنيته به قباي نخ نما شده ليبراليسم غربي وصله كردند! هر چند اصل اينكه در اين قبيل مقولات بحث كردن، في نفسه مفيد است و جامعه ما نيز همواره به آن نياز دارد ولي شناخت مكان و موقعيت طرح اين مباحث از خود بحث از اهميت و حساسيت بيشتري برخوردار است. مهم‌تر آنكه وقتي در يك جمع غيركارشناسي چنين مباحثي در حد اعلام نظر و بدون ارائه استدلال و مستندات مطرح مي‌شود، غير از فرصت دادن به دشمنان براي بهره‌برداري‌هاي مغرضانه نتيجه‌اي نصيب نخواهد شد. سخن ناصحانه ما اينست كه "هر سخن جائي و هر نكته مقامي دارد." با اين شيوه كه اكنون عده‌اي در پيش گرفته‌اند نمي‌توان مردم را به بهشت برد و اين، قطعاً راه بهشت نيست.

همانگونه كه اشاره كرديم، ترديدي نيست كه اصل مطرح شدن اين قبيل مباحث، خوب و مفيد است البته بشرط آنكه اظهارنظرها برپايه‌هاي علم و اخلاق استوار باشد و اسير گرايش‌هائي همچون بازي سياسي و حب و بغض نشود.

متأسفانه در فضاي امروز جامعه ما عليرغم نام و عنوان اسلامي كه دارد، اظهارنظرها برمبناي علم و اخلاق نيست و گرايش‌هاي سياسي و حب و بغض‌ها حتي بر مباحث ديني نيز حاكميت دارند. اين، بيماري مهلكي است كه اگر به موقع براي ريشه‌كن ساختن آن اقدام نشود، مشكلات زيادي پديد خواهد آورد و مي‌تواند براي جامعه اسلامي ما تهديد بزرگي محسوب گردد.

همين مبحث بهشت رفتن، نمونه خوبي است كه تكليف آن را با نگاه واقع‌بينانه روشن كنيم تا فاصله آنچه گفته و نوشته مي‌شود با آنچه حق است و بايد گفته و نوشته شود، مشخص گردد.

در هفته‌هاي اخير، براي اولين بار، رهبر انقلاب در يكي از سخنراني‌هايشان به اين موضوع اشاره كرده و دولت اسلامي را موظف به تلاش براي فراهم ساختن زمينه هدايت مردم به سوي بهشت دانستند. اين، سخن درستي است كه در كلام امام خميني نيز سابقه دارد و ايشان هم در سال 1358 در ديدار جمعي از مسئولان دولتي گفتند: "آرزوي ما اينست، آرزوي انبيا هم اين بوده كه همه بشر توحيدي باشند و به انبيايشان معتقد باشند و راه بهشت را پيدا بكنند..."

اگر بخواهيم درباره اين سخن امام و رهبر انقلاب، دقيق‌تر سخن بگوئيم بايد تأكيد نمائيم كه آنچه در اين بيانات آمده، منطبق بر قرآن كريم است كه اصولاً رسالت انبيا را هدايت مردم به سوي بهشت و دور ساختن آنها از جهنم دانسته است. قطعاً يك حكومت ديني نيز همين وظيفه را برعهده دارد و اينگونه نيست كه نسبت به بهشت و جهنم رفتن مردم بي‌تفاوت باشد.

آنچه در اين مبحث باقي مي‌ماند پاسخ دادن به اين سؤال است كه مردم را بايد با زور و شلاق به بهشت برد يا با تبليغ و تشويق؟

سخن رئيس‌جمهور روحاني كه گفته است مردم را نمي‌شود با زور و شلاق به بهشت برد، ناظر به همين نكته و پاسخ به همين سؤال است. اين سخن، پاسخ درستي به سؤال مهمي است كه در اين مبحث وجود دارد و اينهم دقيقاً بر منطق قرآن كريم كه فرموده است: "ما راه را به مردم نمايانده‌ايم و اين مردم هستند كه بايد خود يكي از اين دو راه را انتخاب كنند، يا شكرگزار هدايت الهي باشند و به راه سعادت بروند و يا نسبت به اين نعمت كفران كنند و راه گمراهي را پيشه نمايند" منطبق است.

سرتاسر قرآن، احاديث و علم كلام اسلامي، كه از قرآن و حديث نشأت گرفته، همين واقعيت را گوشزد مي‌كنند و مبحث جنجال‌برانگيز جبر و اختيار كه در دوران بني اميه و بني عباس بشدت در محافل كلامي مطرح بود و خلفاي اموي و عباسي از آن بهره‌برداري‌هاي سياسي مطلوب خود را مي‌كردند نيز با همين موضوع در ارتباط كامل است. بر همين اساس، دولت اسلامي در عين حال كه موظف است امكانات و زمينه‌هاي سوق داده شدن مردم به سوي بهشت و دور شدن آنها از جهنم را فراهم سازد، هرگز حق ندارد براي تأمين اين هدف، به زور و شلاق متوسل شود. روشن است كه بهشت هنگامي ارزش دارد كه از روي رغبت و فهم و درك انتخاب شده باشد و اين واقعيت نيز كاملاً بديهي است كه هيچ دولت و حكومتي نمي‌تواند مردم را به زور به طرف سعادت بكشاند. اگر دولت‌ها هنري دارند اين هنر بايد اين باشد كه زمينه فهم و درك مردم را فراهم سازند تا آنها با اختيار خود آنچه را كه درست است انتخاب كنند و از آنچه نادرست است اجتناب ورزند.

اين نكته را هم نبايد ناگفته گذاشت كه دولت اسلامي موظف است با ابزارهاي گمراهي و عناصر گمراه كننده مبارزه كند. اين كار، بخشي از انجام وظيفه‌ايست كه براي فراهم ساختن زمينه هدايت مردم به سوي بهشت برعهده دولت اسلامي است و بهيچوجه نمي‌توان آن را اعمال زور براي به بهشت بردن مردم دانست.

مي بينيم كه با اندكي تأمل و دقت و رفتن به سوي منابع ديني و علمي و استفاده از عقل، مي‌توان نظريه صحيح را در اين مبحث پيدا كرد و نيازي به اينهمه جار و جنجال نيست. كساني كه بلندگوهاي عمومي را وسيله‌اي براي مطرح كردن مطالبي عليه همديگر قرار مي‌دهند و مبحث روشني مانند وظيفه دولت اسلامي در قبال سعادت و شقاوت مردم را به يك موضوع جنجالي تبديل مي‌كنند، تصور نكنند مردم متوجه چشم ‌بندي‌هاي آنان نمي‌شوند. مردم كاملاً آگاهند و اين واقعيت تلخ را درك مي‌كنند كه حضرات نه از روي دلسوزي و درد دين داشتن بلكه به دليل رقابت‌هاي ناسالم بر سر قدرت و در چنبره بازي‌هاي سياسي افتادن است كه وارد اين وادي مي‌شوند و امكانات عمومي، وقت مردم و فرصت مهم تربيت جامعه را به هدر مي‌دهند تا ماهي مقصود خود را از آب گل آلودي كه خود درست مي‌كنند صيد نمايند. تأسف‌بار اينكه ديده شده افراد غيرمتخصص در اين رشته نيز از رسانه ملي در اين مقوله اظهارنظر مي‌كنند و نظر خود را حرف اسلام مي‌دانند!

آنچه در اين وانفساي تنافس قدرت بلاتكليف باقي مي‌ماند، اخلاق است و انصاف و حق. اينها درست همان چيزهائي هستند كه مردم از متصديان امور در يك جامعه ديني انتظار دارند. آيا وقت آن فرا نرسيده است كه حضرات براي انتظارات مردم هم اندكي حساب باز كنند؟

بکش تا کشته شوي!

حنيف غفاري در روزنامه رسالت به حضور داعش در عراق اشاره كرد و نوشت:روزنامه رسالت،۲۴ خرداد

آنچه امروز در عراق مي گذرد يک تراژدي غمبار است.مشاهده صحنه هاي دلخراش و حتي شنيدن اخبار مربوط به کشتار و آوارگي مردم شهرهاي مختلف عراق دل هر انسان و مسلمان آزاده اي را به درد مي آورد. حملات همه جانبه اعضاي داعش به ملت عراق اعم از شيعيان، اهل سنت و کردها بيانگر خطر بزرگي است که نه تنها عراق، بلکه کل خاورميانه با آن مواجه است.پس از ناکامي داعش در تصرف سامرا و دفاع غيرتمدارانه فداييان اهل بيت ( عليهم السلام ) از حرمين عسكريين ( عليهما السلام) ، داعش عمليات خود را به سوي مناطق شمالي عراق گسترش داد و شهرهاي موصل،کرکوک، تکريت و...را اشغال کرد. هم اکنون درگيريهاي ارتش و ملت عراق با نيروهاي داعش به نقطه اوج خود رسيده است. اقدامات ناگهاني داعش در اشغال برخي شهرهاي عراق به طور طبيعي تمرکز ذهن مخاطبان دغدغه مند تحولات امروز جهان اسلام را بر هم زده است.

از اين رو لازم است در کنار رصد لحظه به لحظه وقايعي که در عراق رخ مي دهد، تصوير شفافي از «صحنه نبرد واقعي در عراق» ترسيم کنيم. اين صورتبندي اوليه، مقدمه اي لازم جهت رصد بازي دشمنان جهان اسلام در خاورميانه است.در اين خصوص لازم است نکاتي را به صورت جدي مدنظر قرار دهيم:

1-« بکش تا کشته شوي»يا «نابود کن و نابود شو» خميرمايه نگاه استراتژيک ايالات متحده آمريکا نسبت به داعش را تشکيل مي دهد. تئوريسينها و استراتژيستهاي آمريکايي بارها به مقامات کاخ سفيد اعم از دموکرات يا جمهوريخواه اعلام کرده اند که واشنگتن در راستاي اعمال سياستها و راهبردهاي سياسي و فرهنگي خود در جهان اسلام و خاورميانه نياز به «عوامل بر هم زننده» دارند. عوامل بازدارنده گروهها يا افرادي هستند که ماحصل و برآورد نهايي بازي آنها بايد به سود غرب در منطقه و جهان اسلام باشد.عمليات داعش در عراق نيز در همين راستا قابل تحليل و ارزيابي است. تقارن زماني عمليات داعش در عراق با پيروزي بشار اسد در انتخابات سوريه و شکست مهره هاي وابسته به عربستان سعودي در انتخابات پارلماني عراق به هيچ عنوان موضوعي تصادفي نيست. ناکامي غرب و مهره اصلي آن در منطقه يعني رياض از آنچه در خاورميانه مي گذرد، منجر به تحريک و تجهيز داعش از سوي آنان و تزريق دوباره بحران امنيت در منطقه شده است.

در چنين شرايطي ادعاي آمريکا جهت کمک به دولت عراق در مقابله با داعش به يک طنز تلخ مي ماند. از ديد مقامات آمريکايي داعش بايد در «خاورميانه» دست به کشتار بزند و در همان محدوده جغرافيايي جهان اسلام نيز از بين برود. آمريکا  در مواجهه با داعش تنها يک خط قرمز دارد و آن گسترش سطح عمليات داعش از «خاورميانه» به غرب است. اين در حالي‌است که واهمه شديد مقامات امنيتي اروپا از بازگشت هزاران عضو اروپايي داعش به داخل مرزهاي اتحاديه اروپا و حوزه شنگن نيز موضوعي نيست که بتوان آن را کتمان کرد.

2- ترسيم يک شبکه «حامي» و «پيرو» در قبال گروههاي تکفيري و حاميان اصلي آنها امري ضروري و بديهي است. به عبارت بهتر، تمرکز بر فعاليتهاي داعش نبايد منجر به ناديده گرفتن يا از آن بدتر، عدم رويت حاميان غربي و عربي داعش شود.  رهبر معظم انقلاب اسلامي اخيرا در ديدار امير کويت  با اشاره به خطر گروه‌هاي تکفيري در منطقه، تأکيد فرمودند:

«متأسفانه برخي کشورهاي منطقه متوجه خطري که گروه‌هاي تکفيري در آينده براي خود آن‌ها ايجاد خواهند کرد، نيستند و همچنان در حال حمايت از اين گروه‌ها هستند.برخي کشورهاي منطقه اکنون با کمک به گروه‌هاي تکفيري، از کشتار و جنايات آن‌ها در سوريه و برخي کشورهاي ديگر حمايت مي‌کنند اما در آينده نه چندان دور، اين گروه‌ها بلاي جان همان کشورهاي حامي خواهند شد و در نهايت مجبور خواهند بود که با هزينه زياد، آن‌ها را از بين ببرند.»

همان گونه که از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامي استنباط مي شود، حاميان گروههاي تکفيري در نهايت ناچار خواهند بود هزينه سخت و فزاينده از بين بردن مهره هاي خود را بپردازند. دليل اين مسئله کاملا واضح است. گروههاي تکفيري و متصلب ، پس از مدتي «قابليت تاثيرپذيري»خود را از دست داده و در مقابل بر «قابليت طغيانگري» خود مي افزايند. دقيقا مانند آنچه در خصوص طالبان و ايالات متحده آمريکا رخ داد. چنانچه زبيگنيو برژينسکي مشاور امنيت ملي ايالات متحده آمريکا در دوران رياست جمهوري جيمي کارتر اعتراف کرده است، القاعده ساخته و پرداخته دست ايالات متحده آمريکا بوده است اما امروز در مقابل آن قرار دارد. بديهي است که منظور اصلي برژينسکي مربوط به قسمت غير قابل مديريت «القاعده » است. واشنگتن براي برخي اعضاي طالبان و القاعده از يک «حامي» به يک « هدف» تبديل شده است. در چنين شرايطي نبايد از حملات بوش پسر و نومحافظه کاران به افغانستان در سال 2001 ميلادي متعجب شد! در آن زمان اساسا بحث «نابودي تروريسم» موضوعيتي نداشت و تنها نگراني و دغدغه بوش و توني بلر نخست وزير وقت انگليس،  از بين بردن و محدودسازي بخش غير قابل کنترل طالبان و القاعده بود. هدفي که امروز پس از گذشت 13 سال از اشغال افغانستان و در آستانه خروج نيروهاي ناتو و آمريکا از اين کشور ، غرب به آن نائل نشده است!

3- در انديشه حضرت امام خميني ( ره) ، ما با کليد واژه و مفهومي متعالي به نام «امت اسلامي» مواجه هستيم. در چنين شرايطي  هر آنچه منجر به تفرقه، چند دستگي و نزاع در جهان اسلام و ميان کشورهاي اسلامي شود مذموم و نکوهيده است. مقام معظم رهبري در سال گذشته و قبل از اينکه تحرکات داعش و گروههاي تکفيري تا اين اندازه در عراق تشديد شود، در اين خصوص هشداري جدي دادند. ايشان تاکيد فرمودند :

« يكي از خطرناك‌‌ترين چيزهايي كه نهضت بيداري اسلامي را تهديد مي‌كند، اختلاف‌‌افكني و تبديل اين نهضتها به معارضه‌‌هاي خونين فرقه‌‌اي و مذهبي و قومي و ملّي است. اين توطئه هم‌‌اكنون از سوي سرويسهاي جاسوسي غرب و صهيونيسم، با كمك دلارهاي نفتي و سياستمداران خودفروخته، از شرق آسيا تا شمال آفريقا و بويژه در منطقه‌‌‌‌عربي ، با جد و اهتمام دنبال مي‌شود و پولي كه مي‌توانست در خدمت بهروزي خلق خدا باشد، خرج تهديد و تكفير و ترور و بمبگذاري و ريختن خون مسلمانان و برافروختن آتش كينه‌‌هاي درازمدت مي‌گردد. آنها كه قدرت يكپارچه‌‌ اسلامي را مانع هدفهاي خبيث خود مي‌دانند، دامن‌‌زدن به اختلافها در درون امت اسلامي را آسانترين راه براي مقصود شيطاني خود يافته‌‌اند و تفاوتهاي نظري در فقه و كلام و تاريخ و حديث را - كه طبيعي و اجتناب‌‌ناپذير است - دستاويز تكفير و خونريزي و فتنه و فساد ساخته‌‌اند.»

معظم له در سخنراني اخير خود نيز در مراسم سالروز رحلت امام خميني (ره) فعال کردن «گروههاي تروريستي» را از ديگر روشهاي آمريکا براي مقابله با کشورهايي برشمردند که حاضر نيستند زير بار زور آمريکا بروند.

پيرو رصد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب، «داعش» يک جريان نيست بلکه جزئي از يک نقشه است. اين موضوع بايددر رصد امنيتي اوضاع منطقه نيز در نظر گرفته شود. «داعش» هم اکنون يک متغير امنيتي مستقل محسوب

نمي شود بلکه متغيري وابسته به غرب و ارتجاع عرب است. از اين رو در ريشه يابي امنيتي تحرکات داعش بايد بر روي مصادر اصلي و حاميان واقعي آن متمرکز شد و تمرکز بر «صحنه عمليات ميداني در جنگ » ما را از  « رصد جامع ميدان نبرد واقعي» دور نکند.

4- آنچه امروز در عراق مي گذرد، نه تنها تهديدي براي امنيت اين کشور مسلمان ، بلکه تهديدي براي امنيت جهان اسلام محسوب مي شود. همين مسئله لزوم نقش آفريني علماي مسلمان را صدچندان خواهد ساخت. «تهديد داعش» بهترين فرصت براي پوست اندازي جهان اسلام و گذار از اختلافاتي است که وحدت جهان اسلام را در برابر انواع تهديدات هدايت شده از سوي ايالات متحده آمريکا و رژيم اشغالگر قدس کم ثمر مي سازد. در اين خصوص کشورهاي منطقه و جهان اسلام در مرحله نخست بايد درک مشترکي نسبت به  تهديدات پيش روي جهان اسلام پيدا کرده و به مواجهه نظامي ، سياسي و فرهنگي با اين تهديدات مشترک بپردازند. «داعش» در عراق و سوريه

بزودي از بين خواهد رفت اما پاک کردن اين لکه به معناي از بين رفتن کسي که اين لکه ها را بر روي تصوير جهان اسلام مي پاشد نخواهد بود! امروز پيروان آخرين و کامل ترين دين آسماني وظيفه دارند با اتحاد حول محور همبستگي ديني ، نسبت به دفع تهديدات منطقه اي که ريشه‌هاي برون

منطقه اي دارند اقدام کنند.بديهي است که در اين صورت ديگر کاري از دستان حاميان منطقه اي گروههاي تکفيري نيز بر نخواهد آمد. همچنين نبايد فراموش کرد که مواجهه با داعش ، صرفا مواجهه «دولت عراق » با يک «گروه تروريستي و تکفيري» نيست. شايد اين پايين ترين سطح تحليل از مناسبات و رخدادهاي فعلي منطقه باشد. امروز مقابله با داعش بايد به

دستمايه اي جهت مواجهه واقعي جهان اسلام با تهديدات بيروني و دروني خود و گذار از شرايط فعلي در راستاي تحقق و تشکيل امت اسلامي واحده تبديل شود. فرصتي اندک و مهم که همه مسلمين جهان و پيروان فرق مختلف اسلامي بايد به درستي آن را درک کنند.

5- شرط غلبه دولت عراق بر پديده شوم تروريسم، پاسداشت دستاوردهاي دموکراتيک در ساخت حکومت ( پس از خروج اشغالگران) است. اتحاد بين اقوام احزاب و جريانات شيعي، اتحاد بين اقوام و مذاهب و اتخاذ موضع گيري واحد عليه تروريسم از الزامات توفيق در جنگ با تکفيريهاست. آيت الله سيستاني مرجعيت شيعه در عراق، با درك اين واقعيت پرچم اتحاد و همگرايي در دست گرفته است. تاکيد است ملت و نخبگان عراقي زير اين بيرق و عليه تروريسم با يکديگر متحد شوند.

24 خرداد، گامی به پیش

احمد شیرزاد . فعال سیاسی و استاد دانشگاه در روزنامه شرق نوشت:روزنامه شرق،۲۴ خرداد

روز تاریخی 24 خرداد 92، واقعه‌ای چندبعدی و متفاوت را در سپهر سیاسی ایران به ثبت رساند که در طول یک‌سال گذشته، برخی از این ابعاد مورد بررسی قرار گرفته است و برخی نیز نیازمند مداقه بیشتر است. نخست آنکه درسی اخلاقی و تاریخی در دل خود دارد ناظر بر اینکه «هیچ روزگاری جاودانه نیست». همه دیدیم دوره هشت‌ساله پیش از آن، با همه فرازونشیب‌ها دوره‌ای «گذشتنی» بود و پیام روشن این اتفاق آن است که «برای همه همینطور است». کسانی که در دولت‌های نهم و دهم بر سر کار آمدند واقعا تصور می‌کردند قدرت هرگز از دست گروه متبوعشان خارج نخواهد شد و همیشه «جاودانه» خواهند ماند. نوع گفتمان آنان بر این مبنا بود که گویی «ابدی» هستند و اگر یکی از آنان به پایان دوره مسوولیت خود رسید، «یار» دیگر او خواهد آمد و مانعی هم وجود نخواهد داشت!

این‌بار اما طعم «جمهوریت» بار دیگر چشیده شد. واقعا باید اطمینان داشت هر زمانی که رای مردم مجتمع شده و امکان تحقق پیدا کند این اتفاق می‌تواند منجر به تحولات چشمگیری در کشور شود. نکته دوم به شبی بازمی‌گردد که اسامی نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم اعلام شد. نبود نام آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در میان نامزدها، تا 48ساعت موجی از ابهام و تردید را در میان آحاد جامعه به‌دنبال داشت؛ آنانی که از فردای ثبت‌نام ایشان، به‌طور خودجوش در تمام کشور به راه‌اندازی ستادهای مردمی مشغول بودند. واقعیت این است که شهرستان‌ها سال گذشته در چنین ایامی امیدواری و نشاطی به‌مراتب بیش از تهران و سایر شهرهای بزرگ را تجربه کرد و بدنه نسبت به راس اصلاحات، با سرعت بیشتری طی طریق کرد. کناررفتن اخلاقی جناب آقای عارف با توصیه و تذکرات همین «بدنه» برای اجماع، ممکن شد. تصور نمی‌کنم در کشورهایی که «بهار عربی» رخ داد چنین شعور سیاسی‌ای را بتوان به‌راحتی پیدا کرد. وقتی «اراده» مردم، نخبگان، رهبران سیاسی اصلاح‌طلب و همه در کنار یکدیگر قرار گرفت، 24خرداد رقم خورد.  در بخش سوم باید به امیدواری نسبت به مسیر پیش‌رو اشاره کرد.

تلخی‌ها و شیرینی‌های هشت‌سال اصلاحات و پس از آن، همه ما را به این نتیجه رساند که باید توقعات را متناسب با فضا و امکانات، کاهش دهیم. نه‌فقط برای فعالان سیاسی که سردوگرم روزگار را چشیدند بلکه در سطح جامعه نیز همین‌گونه است. مردم؛ امروز از مشی و روش روحانی احساس رضایت می‌کنند اما به‌طور طبیعی، توقع فعالیت‌های بیشتر و بهتر را نیز دارند. آنان می‌دانند شرایط تغییر کرده است اما حل مشکلات، نیازمند زمان و تدبیر است. این وعده خداست که اگر ملتی تلاش کند، سعی بلیغ داشته باشه و به واقعیت‌ها و پتانسیل‌ها واقف باشد، موفقیت قرین چنین ملتی خواهد بود. امکانات جامعه ایران، سطح شعور و آگاهی امیدوار‌کننده است.

مسووليت بر دوش همه عراق است

محمد شريعتي دهاقان در روزنامه اعتماد به موضوع گروه داعش اشاره كرد و آورد:روزنامه اعتماد؛۲۴ خرداد

اوضاع عراق و به هم ريختن مناطق سني نشين بسيار دراماتيك جلوه مي‌كند اما كساني كه از اوضاع و شرايط عراق مطلع بودند اشكالاتي را در برخوردهاي سياسي در عراق شاهد بودند. برخي از گروه‌ها و مردم دولت عراق را متهم مي‌كنند كه نسبت به مسائل مردم قسمت‌هاي غربي يا مركزي عراق بي‌تفاوت است. ما يادمان نرفته است كه مردم برخي از مناطق سني نشين عراق ماه‌ها بود كه به صورت اعتراضي نسبت به سياست‌هاي اتخاذي در دولت در مورد آنها تجمع داشتند و معتقد بودند كه دولت مركزي به خواست آنها توجه نمي‌كند و اين موضوع باعث شده است برخي از گروه‌هاي افراطي مانند داعش و گروه‌هاي باديه نشين در عراق قدرت بگيرند و سبب شد تا فاجعه در عراق گسترش يابد. به نظر مي‌رسد با توجه به تصرفاتي كه داعش در عراق داشته اين موضوع بسيار فاجعه است. آنها اكنون منابع زيادي را در شهرهاي تصرف كرده به خصوص موصل را به دست آورده‌اند. آنها به پول، آذوقه و همچنين تسليحات دسترسي پيدا كرده‌اند از همين رو مي‌توانند نيروهاي خود را به خوبي تجهيز كنند.

الان بيش از هر زماني نياز به يكپارچه‌سازي نيروهايي كه دلسوز هستند چه شيعه و چه سني، چه ديني و غيرديني دست به دست هم دهند تا بتوانند اتحاد را به وجود آورند. اما اكنون شاهد آن هستيم كه متاسفانه احزاب عراقي همكاري لازم را نكردند. به عنوان مثال مجلس بنا بود كه تشكيل شود تا بتوانند اختيارات حالت فوق‌العاده را به مالكي بدهند اما با به حد نصاب نرسيدن مجلس عراق اين جلسه عملا برگزار نشد. در مجلس كنوني عراق اگر اقليت مجلس نيز در جلسه حاضر نشوند عملا مجلس به حد نصاب براي راي‌گيري نمي‌رسد. آنها معتقدند كه احزاب منتسب به مالكي نيز در وقت لازم مجلس را از حد نصاب درآوردند از همين رو اين اقدام به تلافي اقدام گذشته گروه‌هاي منتسب به مالكي درگذشته بوده است؛ كساني كه در مجلس فعلي هستند و در آخر دوره نمايندگي خود حضور دارند و نمي‌توانند همكاري لازم را با دولت فعلي كه راي بالايي هم در انتخابات آورده كنند. اخبار حاكي از آن است كه ايران اعلام آمادگي كرده است كه با دولت عراق براي جلوگيري از پيشروي افراطيون همكاري كند. از سوي ديگر به صورت غير رسمي اعلام شده است كه امريكا بناست گزينه پشتيباني هوايي را مورد بررسي قرار دهد. يادمان نرفته است كه هنگامي كه موضوع امضاي توافقنامه امنيتي عراق با ايالات متحده مطرح بود بسياري از گروه‌هاي داخلي عراق معتقد بودند كه اين كار نبايد انجام شود اما حالا با به وجود آمدن اين شرايط بسياري از اين احزاب از موضع‌گيري گذشته خود برگشته‌اند. شخص مالكي اعلام مي‌كرد كه براي اداره عراق نياز به هيچ نوع كمكي ندارد اما اكنون از ايالات متحده درخواست همكاري نظامي كرده است.

با اين حال پيش بيني من اين است كه شرايط از قبضه داعش بيرون خواهد آمد اما با تلفات بسيار سنگين مردمي و نظامي. اما بايد اين نوع شرايط پيش بيني شود. نيروهاي داخل عراق هم نبايد به دنبال مقصر بروند و مسووليت بر دوش همه است كه در برابر اين گروه‌ها بايستند. به نظر من ايران بايد يك نگاه استراتژيك به موضوع داشته باشد. به خصوص روي گروه‌هاي تندرو كه مبادا با اين گروه‌ها با مماشات برخورد كنيم و به صورت موقتي با آنها كاري نداشته باشيم، زيرا هيچ كدام از اين گروه‌ها در راستاي منافع مردم نيستند و بايد مرزبندي ما با آنها مشخص شود. ما بايد بتوانيم با نيروهاي دلسوز و دموكراسي خواه در منطقه همكاري كنيم تا جلوي اين نيروها گرفته شود.

کد خبر 262495

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha