آدمهاي فراواني هم هستند كه همانقدر كه در توان دارند، جهان را زيباتر ميكنند، همانقدر كه ميتوانند لبخند ميزنند و به اندازهاي كه از آنها بر ميآيد، مهرباني ميكنند و شادي ميآفرينند. در ميان همين شلوغيها و مشغلهها و دغدغههاي ريز و درشتي كه بهانه بسياري از آدمها براي كنار نشستن و مشغولشدن بهخود است، خيلي از انسانها از كمترين داشتههاي خود براي ساختن جهاني بهتر، سرزميني آبادتر و شهر و محله و كوچه و خانهاي شادتر و پيشرفتهتر دريغ نميكنند. يكي از اين آدمها عبدالله رامين است كه نانوايياش در شهر قم كتابخانهاي كوچك دارد. روزانه مردم بسياري در صف نانواييها منتظر رسيدن نوبتشان ميايستند. ايستادن در صف نانوايي با آنكه معمولا بيشتر از ۱۰ دقيقه طول نميكشد اما يكي از تحملناپذيرترين تجربههاست؛ تجربهاي كه كمتر كسي خاطرهاي خوش از آن دارد و ميتواند با رضايت از آن ياد كند. اما عبدالله رامين ، براي تحملپذيركردن اين چنددقيقه طولاني و كشدار، خلاقيت جالبي به خرج داده است. نانوايي سنگكي رامين كه يكي از نزديكترين نانواييها به حرم حضرت معصومه سلاماللهعليه است، از سال ۸۲ يك كتابخانه كوچك دارد تا اين چند دقيقه بلاتكليف ايستادن در صفهاي شلوغ نانوايي براي مشتريهايش آسانتر شود.
در اين نانوايي، از همان اول قفسه كتابها جار ميزند كه قرار نيست اينجا يك نانوايي معمولي باشد. كنار ديوار سمت چپ نانوايي، يك نيمكت طولاني فلزي هست و چند نفر كتاب بهدست روي آن نشستهاند. بالاي سر آنها يك رديف كتاب در يك قفسه چيده شده است؛ كتابخانهاي با يك رديف كتاب اما پرشمار. چنان كه شاطر ميگويد، بيش از ۶۰۰ كتاب تاكنون وارد نانوايي شده است؛ كتابهايي كه يا خود او در كتابخانه قرار داده و يا اهالي محل و انتشاراتيهاي مختلف در اختيار كتابخانه نانوايي رامين قرار دادهاند. با اين حال تعدادي از كتابها بهتدريج از كتابخانه خارج شده؛ بعضي از آنها به امانت برده شده و يا بهخاطر كهنهشدن كنار گذاشته شدهاند. هماكنون نزديك به ۳۰۰ كتاب در كتابخانه نانوايي رامين ميتوانيم ببينيم؛ كتابهايي كه بيشترشان مناسب مطالعه در زمان كوتاه هستند و ميتوان تنها بخشي از آنها را خواند و در اندازه همان وقت محدود چيزي آموخت. كتابهاي كتابخانه نانوايي، موضوعات و قالبهاي مختلفي دارند؛ از رمان، شعر، خاطره و كتابهاي علمي گرفته تا كتابهاي مذهبي و سياسي و حتي كتابي درباره شيوه فعاليت در بورس. شايد به همين دليل است كه هر كسي با هر سن و سليقهاي روي نيمكت مينشيند، ميتواند كتابي بردارد و بخواند.
هيچكس زير لب عليه صف شعار نميدهد
وارد نانوايي كه ميشوي، ميبيني يكيدو نفر ايستادهاند و همين لحظه است كه نانشان را بگيرند و بروند. اما بقيه نشستهاند و كتابي بهدست دارند و ميخوانند؛ جوان و پير و نوجوان هم ندارد. اين وسط حتي يك عرب زبان ساكن قم هم نشسته و دارد يك كتاب فارسي ميخواند. جوان دانشجويي يكي از كتابهاي مجموعه «روزگاران» را برداشته و ورق ميزند و براي دوستش تعريف ميكند كه آوازه اين مجموعه را شنيده بوده و حالا اينجا و در اين نانوايي آن را ديده است.
عبدالله رامين ۴۵ ساله كه صاحب نانوايي است ميگويد: «ابتدا ميخواستيم براي سرگرمكردن مشتريها تلويزيون بياوريم اما ديدم همه در خانه تلويزيون دارند و چه بهتر كه يك كتابخانه جمعوجور داشته باشيم تا مردم بتوانند همين چند دقيقهاي كه منتظر رسيدن نوبتشان هستند، حتي شده يك صفحه كتاب بخوانند». آنطور كه ميگويد علاقه شخصياش به كتاب خواندن باعثشده راه انداختن كتابخانه را به راهحلهاي ديگر براي سرگرمكردن مردم ترجيح بدهد.
همه مردم محله در ايجاد كتابخانه سهيمند
نميشود گفت قفسه اما كتابها در چند بخش جداگانه كنار هم قرار گرفتهاند و ميتوان به راحتي يكي از كتابها را انتخاب كرد و همانجا نشست و خواند. نگاهي كوتاه به رديف كتابها مياندازم؛ از «حكايت زمستان» كه نوشته «سعيد عاكف» است تا كتابي درباره تاريخ شهر «جهرم» . صاحب نانوايي سنگكي رامين درباره اينكه كتابهاي نانوايي از كجا آمده و چهكسي آنها را اهدا كرده، توضيح ميدهد كه ۷۰ كتاب را پدرم از كتابخانه شخصياش به نانوايي هديه كرد، بقيه كتابها را هم مردم آوردهاند. عبدالله آنطور كه خودش ميگويد معمولا ۳ساعت قبل از ظهر ميآيد و خمير ظهر كه تمام شد ميرود. وقتي حرف ميزند، احساس ميكنم دارد شعار ميدهد. ناباورانه ميپرسم: «حالا خودمانيم واقعا مردم حوصله ميكنند و كتاب ميخوانند؟» با هيجان جواب ميدهد: «اول صبح كه نانوايي خيلي شلوغ ميشود، مردم بيشتر از هر وقت ديگري كتاب ميخوانند». به كساني كه همين الان دارند كتاب ميخوانند اشاره ميكند و اضافه ميكند: «وقتهاي ديگر هم چند نفر مشغول كتاب خواندن هستند و بعضي وقتها هم فراموش ميكنند جايشان در صف كجا بود».
منتظر كتابهاي اهدايي اداره ارشاد هستيم
همينطور كه با عبدالله رامين حرف ميزنم، نگاهي به كتابهاي داخل قفسه مياندازم. چندان تر و تازه نيستند. معلوم است بعضي از آنها ماههاست خوانده نشده. بعضي از كتابها هم از عنوان و طرح جلدشان پيداست كه براي مطالعه در يك فرصت كوتاه ۱۰ يا ۲۰ دقيقهاي مناسب نيستند، يا مانند كتاب آموزش زبان انگليسي پيشدانشگاهي دانشگاه پيام نور، كمتر پيش ميآيد كه قابل استفاده عموم باشند.
صاحب نانوايي توضيح ميدهد و ميگويد كه كتابهاي متنوعي در كتابخانه هست و حتي كودكان هم ميتوانند بنشينند و كتاب بخوانند. بلند ميشود و يك كتاب قصه درباره «حسني» نشانم ميدهد. ميپرسم: «برنامهاي براي افزايش يا تعويض كتابها نداريد؟» ميگويد: «براي خريدن كتاب مشكلي نداريم اما اداره ارشاد قول داده كه اوايل خرداد ۵۰كتاب به كتابخانه ما اهدا كند و اگر تا آن زمان اين اتفاق نيفتاد، خودمان دست بهكار ميشويم». وقتي ميبيند ذهن من درگير تازهكردن كتابخانه شده، ميگويد: «چند ناشر تهراني هم قول دادهاند كه كتاب به نانوايي هديه كنند اما تا امروز اين اتفاق نيفتاده و اميدواريم آنها هم به قولشان عمل كنند». كنار عبدالله رامين صاحب نانوايي كه نشستهام، عكس ۴ شهيد را روي ديوار روبهرو ميبينم. ميگويم: «اين شهدا با شما نسبتي دارند؟» در جواب ميگويد: «آن اولي پسردايي من است. دومي و سومي پسرعموهايم هستند و چهارمي هم پسرعمهام است».
كتاب گذاشتهاند كه اعتراض نكنيم!
صاحب نانوايي كه شاطر هم هست، بالاخره ميرود و كنار تنور ميايستد و به مشتريان نان ميرساند. قبل از ظهر است و نانوايي شلوغتر ميشود و ميبينم كه صف كتابخوانها هم فشردهتر شده است. حالا ديگر نانوايي پر از مشتريهايي است كه ميآيند و مينشينند تا نوبتشان برسد. كتابي هم برميدارند و ميخوانند. يك روحاني هم ميآيد و كتابي كه در دست دارد را مطالعه ميكند و بعد نان ميگيرد و ميرود. يكي از مشتريها همينطور كه نشسته و كتاب ميخواند، به شوخي ميگويد: «اين كتابها را گذاشتهاند كه وقتي در صف معطل ميشويم بهانهاي براي اعتراض نداشته باشيم». شاطر هم نگاهي ميكند و ميخندد. خميرگير نانوايي، پيرمردي است حدودا ۶۰ساله كه گرچه سواد خواندن و نوشتن ندارد اما ميگويد كه علاقه دارد كتاب بخواند و از اينكه ميبيند مردم كتاب ميخوانند و از همين فرصتهاي كوتاه براي يادگرفتن استفاده ميكنند شاد ميشود. حالا اذان ظهر را گفتهاند و نانوايي خلوت و خلوتتر ميشود. سيدعيسي ، خميرگير نانوايي هم ميخواهد برود نماز بخواند. آخر كار به گلايه ميگويد: «بعضي از مشتريها كه از كتابي خوششان ميآيد، آن را به امانت ميبرند اما پس نميآورند». بعد هم مثل مجريهاي تلويزيوني ادامه ميدهد كه «در همين فرصت از همه دوستاني كه كتاب به امانت بردهاند خواهش ميكنم كتابها را برگردانند تا بقيه هم بتوانند آنها را مطالعه كنند». نگاهي به صف مشتريهايي مياندازم كه نشستهاند و كتاب ميخوانند. ميبينم آنقدرها هم كه من فكر ميكردم كتابها كهنه نيستند و هنوز خيليها مشتاق خواندن همين كتابها هستند. شايد براي همين است كه ميگويند كتاب خوب هيچوقت كهنه نميشود.
همه نانواييهاي كتابخانهاي
تا چند سال پيش، نانوايي سنگكي رامين تنها نانوايي در قم بود كه ميشد در آن كتاب ديد. امروز اما بسياري از نانواييها از اين ايده استفاده كردهاند تا هم فضاي نانوايي خود را جذاب كنند و هم تلاشي براي توسعه فرهنگ مطالعه كرده باشند.اين نانواييهاي كتابخانهاي جديد به لطف اداره ارشاد و اهداي دورهاي كتاب، قفسههاي زيبا و كتابهايي تازه دارند و در نقطههاي مختلف شهر قم ديده ميشوند. علاوه بر نانوايي سنگكي رامين كه در سهراه شهيد غفاري واقع شده و كتابخانه دارد، نانوايي كتابخانهدار «سيدان» هم در حوالي سهراه سجاديه است. نانواييهاي ديگري هم در خيابان شهيد صدوقي و ۲۰ متري امامحسينعليهالسلام، براي مشتريان خود امكان كتابخواني را فراهم كردهاند.
۳۰۰ «كتابخانه باز» در شهر قم
يكي از مسئولان معاونت فرهنگي اداره ارشاد قم درباره قول مساعد اين اداره به نانوايي سنگكي ميگويد كه اطلاع خاصي درباره اين نانوايي ندارد اما اهداي كتاب روال مشخصي دارد و تمام مراكز، مؤسسات، ادارات و فروشگاههايي كه ارباب رجوع دارند و مراجعهكنندگان ۱۰ دقيقه يا بيشتر در آن منتظر خواهند شد، ميتوانند با امضاي يك تفاهمنامه از اين خدمات بهرهمند شوند. براي بهدست آوردن اطلاعات بيشتر، با عليرضا خليلي كارشناس امور فرهنگي اداره ارشاد قم سخن ميگويم. توضيح ميدهد كه اهداي كتابها در قطعهاي مناسبي ازجمله جيبي، پالتويي و رقعي انجام ميشود و هماكنون نانواييها، درمانگاهها، بيمارستانها، پايگاههاي خدمات اجتماعي، بسيج، ادارات دولتي و... از اين خدمات استفاده ميكنند. بر اين اساس، اين طرح اداره ارشاد ويژه مراكزي است كه «كتابخانه باز» دارند؛ يعني قفسههاي كتاب نبايد قفل باشد. كتابخانه باز يعني كتابخانهاي كه براي استفاده از كتابهاي آن كسي مجبور به ثبت نام نيست. همچنين نيازي به كتابدار و آداب و رسوم معمول كتابخانهها ندارد. اين كارشناس امور فرهنگي ميگويد كه در سالهاي گذشته بهدليل مشكلاتي كه در خريد كتاب وجود داشته، اين طرح ضعيف شده اما او از ۳۰۰ مركزي گفت كه ميتوانند هر ۳ماه يكبار از اين نهاد دولتي حواله كتاب بگيرند و خود با مراجعه به انبار، كتابهاي مورد نياز را انتخاب كنند. نكته جالب در اظهارات اين مقام اداره ارشاد اين است كه ميگويد در عين حال كه بازرسيهايي براي نظارت بر اجراي درست اين طرح در مراكز تحت پوشش انجام ميشود اما حتي اگر تا ۸۰ درصد اين كتابها را هم مردم ببرند، مشكلي نيست؛ چرا كه براي ترويج فرهنگ مطالعه بايد هزينه كرد و اين امكان را در اختيار همگان قرار داد تا بتوانند به فراخور فرصتهايي كه دارند به معلومات خود اضافه كنند.
كتابهايي براي كاربران اندرويدي
براي گذران بهتر زماني كه معمولا در صفهاي مختلف تلف ميشود، استفاده از كتابخوانها در تلفنهاي همراه هم در كنار استفاده از كتابهاي چاپي راهحل مناسبي است. برنامههاي مختلفي براي گوشيهاياندرويدي وجود دارد كه كاربراني با سلايق و علايق مختلف را جذب ميكند.
«كتابخوان نور» يك برنامه اندرويدي است كه مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي نور عرضه كرده و كتابهايي در حوزه علوم اسلامي را ميتوان در اين برنامه مشاهده كرد. اين برنامه با رويكرد پژوهشمحور در اختيار كتابخوانان بوده و به تازگي در اختيار كاربران گوشيهاي اندرويدي هم قرار گرفته است. اين كتابخوان هماكنون ۲۳ كتاب رايگان دارد و بهتدريج بر اين تعداد افزوده خواهد شد. «گنجينه كتاب فيديبو» يكي ديگر از برنامههاي كتابخوان اندرويدي است و كتابهاي فراواني در موضوعات مختلف ازجمله آموزشي، ادبيات، اقتصاد، تاريخ، سفرنامه، خانواده، دين، روانشناسي و... دارد. فضاي فارسي برنامه كمك ميكند تا فارسيزبانان تجربه بهتري از كتاب خواندن در گوشيهاي موبايل و تبلتها داشته باشند. اين برنامه نيازي به اتصال دائمي به اينترنت ندارد. يكي ديگر از كتابخوانهاي اندرويدي كه كتابهاي زيادي با موضوعات متنوع دارد و فضاي مناسبي براي مطالعه فراهم كرده، كتابخوان Jbook است. اين برنامه كه موضوعاتي ازجمله رمان، داستان، علمي، ادبيات، شعر، روانشناسي، مديريت و... را پوشش داده، امكان نظردهي درباره كتابها را نيز فراهم كرده و طبقهبندي براساس موضوع، نويسنده، انتشارات و... را هم داراست. همه كتابخوانهاي فوق را ميتوانيد در بازار پيدا كرده يا از سايتهاي معتبر دانلود كنيد.
نظر شما