هر چند در آن سالها، تماشاگر ترجیح میداد به تماشای آثار حادثه پرداز سینمای جنگ بنشیند. به همین خاطر و در شرایطی که «پرواز در شب» ملاقلیپور در گیشه شکست میخورد «عقابها» رکورد فروش در سینمای ایران را میشکست و «گذرگاه»، «پلاک» و «پایگاه جهنمی» در سینماهای شهرستانها و جالب این که در اکران مکرر و در طول چند سال خوب میفروختند.
این گونه بود که فیلمسازانی چون سیفالله داد و ملاقلیپور هم ترجیح دادند، «کانیمانگا» و «افق» بسازند. سینمای جنگ فقط به شرط حادثهپردازی مخاطب گسترده مییافت. «دیدهبان» و «مهاجر» حاتمی کیا با وجود انبوه ستایشهایی که منتقدان از آن به عمل آوردند، جزو کمفروشترین فیلمهای زمان خود بودند.
همچنان که «سفر به چذابه» و «نجات یافتگان» ملاقلیپور هم به عنوان بهترینهای سینمای دفاع مقدس، مخاطبی در زمان اکران نیافتند. در سالهای بعد حتی وقتی عزمی جدی برای پرفروش شدن «دوئل» صورت گرفت، در عمل چنین اتفاقی نیفتاد و فیلم با وجود تبلیغات بیسابقه رسانهای، نتوانست چندان تماشاگری بیابد و پرهزینهترین فیلم تاریخ سینمای ایران هم راه به جایی نبرد.
این بار دیگر حادثهپردازی هم جوابگوی گیشه نبود. فیلمی هم که اخیراً از آن به عنوان مصداق آشتی تماشاگر با سینمای جنگ یاد میشود، هر چه باشد؛ قطعاً ارتباطی به ژانر سینمای دفاع مقدس ندارد.
مشکل از چیست؟ فیلمهای برتر سینمای دفاع مقدس، اغلب در زمان اکران توفیقی در جذب مخاطب نداشتهاند و عموماً گرایش به مخاطب به آثاری نه چندان جالب توجه انجامیده است.
حتی در مورد فیلم محبوب «از کرخه تا راین» که با هر معیاری نسبت به «دیدهبان» و «مهاجر»، گامی به پس محسوب میشود.در روزهایی که صحبت از احیای سینمای دفاع مقدس است، باید دید گزاره سینمای جنگ و مخاطب چه سرانجامی مییابد.