- برنامه کاری شما در سال جاری چیست؟
- دو ذهنیت همیشه با من است: یکی نقاش شاعر و دیگری تدریس که تدریس مهمترین دغدغه من است. به عنوان کار تدریس نمیکنم، شوق اینکه جوانها را وادار کنم دنیا و حساسیت هنر را بشناسند.
هیچ ذهنیتی قابل انتقال به ذهن دیگر نیست. به دنبال این هستم خلاقیت محضی ایجاد کنم که حرف نویی در جهان داشته باشد. دانشجویان نباید معلمها را الگوی خود قرار دهند، بلکه آنها را باغبان خود بدانند، باغبانی که در سایه درختی بلندتر از خود آواز بخوانند.
اما درباره نقاشیهایم معتقد هستم نباید برای به نمایش گذاشتن اثر خلق کنم. نقاش با توجه به جهان پیرامون خود و آنچه که در درونش است شروع به خلق اثر میکند. در حقیقت شوق کار کردن یک چیزی است و شوق به نمایش گذاشتن اثر یک چیز دیگر. الان بیش از 200 کار کوچک و بزرگ دارم که آنها را به نمایش نگذاشتهام و وقتی به آنها نگاه میکنم میبینم قابل نمایش است.
با همه این حرفها قرار است به یاری استاد همایون سلیمی آبان ماه سال جاری نمایشگاهی در گالری ماه برپا کنیم و بعضی از آثارمان که میتواند مکمل هم باشد به نمایش بگذاریم تا تضادها و هماهنگی با هم موثر واقع شود.
در آثار جدید چه رنگهایی را به کار بردید؟
- خاطرات همیشه سیاه و سفید است، هر چند گاهی اوقات رنگها هم در آن نمود پیدا میکند. خاکستریها را دوست دارم، مصداق همان جملهای که در نقاشیهایم آنجا که تاریکی است به دنبال تو میگردم و آنجا که روشنی است تو را از دست دادهام.
- فضاهایی که خلق کردهاید چه چیزی به مخاطب القا میکند؟
- به نظرم گرافیست نباید تلاش کند تا چیزی را به مخاطب القا کند. هنر باید حادث شود. نقاش واسطه است بین آن چیزی که نمیداند و آن چیزی که به وجود میآید، و بعد معنا پیدا میکند. نقاشی شعر تصویر است و شعر کلامی است بیمعنا و با مفهوم. شاعر بر همان مفهوم کلی که در ذهنش است شعر میگوید ولی همان شعر معناهای عجیبی پیدا میکند.
هنر دو پایه دارد: یکی رمز است که درونیاست و دیگری تعادل و ظاهر کار است. اگر به رمز فکر کنیم هنر اصیل خلق نمیشود.
- میخواهید بیشتر بر روی چه موضوعی کار کنید؟
- با خلق یک اثر نقاشی یا ارائه شعر جستوجوهای خود را نمایش نمیدهم، بلکه یافتههایم را عرضه میکنم. همه آثارم با یک نخ به هم متصل هستند. اتصالی که ناشی از سفارشی بودن کارها نیست و حسها تغییر نمیکند.