چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۶ - ۰۹:۴۸
۰ نفر

ترجمه-کیکاووس زیاری: درباره فیلم «راتاتوی»یک انیمیشن جدید روی پرده سینماها.

«راتاتوی» مثل یک غذای خوشمزه دلچسب است! سرآشپزهای شرکت کامپیوتری پیکسار- که حالا در رستوران بزرگ کمپانی والت‌دیزنی به کار «طبخ» انیمیشن‌های کامپیوتری مشغولند و به نوعی تبدیل به زیرمجموعه آن شده‌اند- می‌دانند برای فصل تابستان بچه‌ها و خانواده‌های آنان تدارک چه نوع خوراک سینمایی را ببینند.

آنها با استفاده از بهترین لوازم، خوراکی را روانه پرده سینماها کرده‌اند که طبع و ذائقه هر نوع تماشاگری را پاسخگو خواهد بود. البته این دیدگاهی است که راجر ابرت منتقد معروف نشریه ورایتی ابراز می‌کند و این انیمیشن کامپیوتری جدید و مشترک پیکسار و دیزنی را با یک غذای مقوی و خوشمزه مقایسه می‌کند، تا یک شوخی هم با حال و هوا و فضای فیلم- که درباره غذا پختن و خوردن است- داشته باشد.

اما گذشته از این شوخی بامزه، آن‌چه که او می‌گوید خلاف واقع هم نیست. «راتاتوی» تمام آن چیزهایی را که یک انیمیشن کامپیوتری تماشایی نیازمند است، در خودش دارد: قصه جذاب، فضاسازی خوب، کاراکترهای بانمک و دوست‌داشتنی، رنگ و صحنه‌پردازی‌های  تماشایی، کمدی اسلپ استک و شوخی‌های کلامی بامزه، به جمع این‌ها البته یک تصویرپردازی خوب را هم اضافه کنید. جمع این عوامل در کنار هم باعث خلق فیلمی گرم و تماشایی شده که البته ذوق و شوق آدم‌ها را به خوردن یک وعده غذای گرم بیشتر- که اگر فرانسوی‌اش باشد بهتر است- ترغیب می‌کند.

«راتاتوی» برای جمع خانواده ساخته شده و مخاطبین آن هم بچه‌ها و هم آن کودک درون بزرگترها هستند. در این‌جا هم براد برد کارگردان و فیلمنامه‌نویس فیلم همان راهی را دنبال کرده که در «اینکر دیبل‌‌ها» دو سال قبل جواب آن را گرفته بود. آن فیلم هم به‌جز فروش و موفقیت اقتصادی بالای خود، تحسین منتقدین را برانگیخت و در مراسم اسکار مورد تقدیر قرار گرفت.

حالا «راتاتوی» هم همان راه را می‌رود. برد در کمدی خانوادگی و دوستانه خود دنیایی خیالی و پرانرژی را خلق کرده که به‌شدت واقعی به نظر می‌رسد. مگر می‌شود یک موش حرف بزند، عاشق غذاهای خوب باشد و بدتر از همه، بخواهد سرآشپز یکی از بزرگترین رستوران‌های شهر پاریس شود؟! اگر این موضوع را به دست انیماتورهای متخصص پیکسار و دیزنی بسپارید، آنها خیلی خوب می‌دانند چه کنند تا شما در مقام تماشاچی، دنیای خیالی ساخته شده توسط آنها را به عنوان یک دنیای واقعی و کاملاً  قابل‌لمس باور و قبول کنید.

علت موفقیت بین‌المللی «راتاتوی» هم در  همین نکته است. فیلم که در هجده روز اول نمایش خود در آمریکا   143  میلیون دلار فروش داشته، در سطح بین‌المللی هم موفقیت خوبی کسب کرده است. این در حالی است که تهیه‌کنندگان فیلم ترجیح داده‌اند، فیلم را با یک فاصله زمانی چند هفته‌ای در نقاط مختلف جهان اکران عمومی کنند.

براد برد بعد از «اینکر دیبل‌ها» و موفقیت عظیم آن، سال گذشته «ماشین‌ها» را روانه اکران عمومی کرد که نتوانست موفقیت مالی و اقتصادی اثر قبلی را تکرار کند. اما هشتمین همکاری مشترک انیمیشنی پیکسار و دیزنی، در بهترین حالت خود قرار دارد و تأییدی بر این نکته است که شهرت برد به عنوان یکی از بهترین و خلاق‌ترین انیماتورهای معاصر جهان، بی‌دلیل نبوده است.

او خیلی خوب می‌داند قصه‌اش را چگونه تعریف کرده و پیش ببرد و در همان حال تماشاچی را کاملاً درگیر ماجراهای آن کند. شاید در مقایسه با «اینکر دیبل‌ها» فیلم «راتاتوی» اثری کوچک‌تر به  نظر برسد، اما نمی‌توان انکار کرد که این فیلم، یکی از بهترین انیمیشن‌های بیست سال اخیر صنعت سینماست. براد برد در فیلم خود به شکلی زیبا قصه موش کوچولویی را تعریف می‌کند که خصلت‌هایی به‌شدت انسانی دارد و به‌زودی وارد یک دنیای کاملاً انسانی می‌شود.

خط سیر قصه به سمتی است که وی با یک آدم (در این‌جا آشپز) دوست  شده و تصمیم می‌گیرد به او کمک کند. این کمک در عین حال به نفع خود موش هم هست، زیرا به کمک آن می‌تواند خواسته و آرزوی درونی خویش را نیز برآورده کند.

اگرچه «راتاتوی» قصه‌ای اصیل دارد، اما دو مضمون «اینکر دیبل‌ها» را می‌توان در آن پیدا کرد: جست‌وجو برای دستیابی به یک وضعیت بهتر (استانداردی که باعث شناسایی و معرفی خود شرکت پیکسار هم شده و باعث فاصله زیاد بین آن با دیگر رقبا و انیماتورها شده است) و اهمیت- یا به زبان دیگر اجتناب‌ناپذیری- پیوندهای خانوادگی. رمی کاراکتر اصلی فیلم، موش ریزنقش و آبی رنگی است که در کنار اعضای خانواده و بقیه اهالی جامعه موش‌ها زندگی می‌کند.

کمی پس از شروع فیلم، او ناگهان خودش را از آنها دور می‌بیند و گم می‌شود. رمی (با صدای پاتن اوسوالت کمدین) فردی تحصیلکرده و با فرهنگ است که آگاهانه- و به شکلی دیوانه‌وار- می‌‌خواهد شاهکارهای خودش را خلق کند.

از این نظر، او در نقطه مقابل برادرش امیلی خوش‌نیت و مهربان و جانجو پدرش  قرار دارد. این دو در آشغال‌ها به دنبال غذا هستند و احساسات و نیات انسانی رمی را کاملاً‌ درک نمی‌کنند. قصه فیلم بعد از یک معرفی کامل و کوتاه، رمی را وارد جریان اصلی فیلم می‌کند. او که عشق سرآشپز شدن دارد، با آشپزی آشنا می‌شود که کارش را درست بلد نیست. این دو با هم قرار می‌گذارند که رمی در کار آشپزی به مرد کمک کند و در عوض، از غذاهای خوب رستوران بخورد.

صحنه‌های آشپزخانه فیلم بهترین صحنه‌‌های آن هستند. یقیناً‌ تماشاگران فیلم پس از دیدن آن، دیدگاه دیگری درباره آشپزخانه‌های خود  پیدا خواهند کرد! ‌رمی با کارهایی که انجام می‌دهد، به تماشاگران یادآوری می‌کند که برای دستیابی به خواسته‌ها و آرزوها باید سخت تلاش کرد و از مشکلات نترسید و عقب‌نشینی نکرد.

این پیام فیلم – که  به شکلی غیرمستقیم ارائه می‌شود-  بویژه برای تماشاگران کودک و نوجوانی است که هنوز وارد زندگی اجتماعی نشده و واقعیت‌های زندگی روزمره را درک و کشف نکرده‌اند. در حقیقت کارگردانی دقیق برادبرد باعث خلق کاراکتری حیوانی می‌شود که اصلاً‌ می‌تواند یک موجود انسانی باشد.

 در پس حرکات موش‌‌گونه رمی، تماشاگران انسانی را تجربه می‌کنند که در یک موقعیت خاصی گیر افتاده و برای رهایی از آن، باید به عقل و خرد خویش تکیه کند. طبیعی است که در یک فیلم انیمیشن،‌ یک کاراکتر حیوانی جواب بهتری می‌دهد تا یک شخصیت انسانی(هر چند که «اینکردیبل‌ها» با آن موجودات انسانی که داشت، به نوعی خلاف این دیدگاه را ثابت کرد.)

جیمز برار دینلی دیگر منتقد سرشناس نیز، برادبرد را یکی از معدود فیلمسازان معاصر دنیای انیمیشن معرفی می‌کند که خیلی خوب با معنی و مفهوم «فیلم خانوادگی» آشناست. فیلم‌های او نشان می‌دهد که می‌تواند در یک زمان تمام تماشاگران را (در هر سن و سال و هر موقعیتی که باشند) سرگرم و راضی کند. حتی این بار هم که او توجهش را معطوف به آشپزخانه‌ای در یک رستوران پاریسی می‌کند، باز هم جادوی وی کارش را انجام می‌دهد.

شاید چنین سوژه عجیب و غریبی برای یک فیلم پرهزینه کارتونی کمی تعجب‌برانگیز به نظر برسد، برعکس پنگوئن‌ها که- به تصدیق موقعیت مالی فیلمهایشان در گیشه نمایش- موجوداتی سینمایی معرفی شده‌اند، موش‌ها معمولاً‌ در یک انیمیشن جواب خوب و مثبتی نمی‌دهند (البته تام و جری را مستثنی کنید!) از این نظر انتخاب برادبرد کمی غیرمتعارف و شجاعانه است.

کار جالبی که او در این فیلم کرده، این است که در کنار خلق یک موش با نمک، تلاش نداشته تا او را کاملاً‌ در هیئت یک انسان به نمایش بگذارد. علی‌رغم این که رمی حرف می‌زند (و چقدر هم قشنگ)اما باز  او یک موش است که طبق قانون نانوشته محصولات کارتونی، می‌تواند زبان باز کند، منتقدین سینمایی «راتاتوی» را فیلمی اسکاری می‌دانند و عقیده دارند رقابت اصلی برای دریافت اسکار بهترین انیمیشن سال بین این فیلم و «شرک3 » خواهد بود.

منبع: ورایتی، 15 ژوئیه 2007

کد خبر 26847

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز