سه‌شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳ - ۰۶:۴۱
۰ نفر

همشهری آنلاین: تکلیف دولت در حوزه اجتماعی، ائتلافی برای مبارزه با داعش و ... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های صبح سه شنبه-۲۵ شهریور-جای گرفتند.

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله خود به قلم حسين شريعتمداري با تيتر«اول استعفا، بعد...» نوشت:روزنامه کیهان؛۲۵ شهریور

نامه سرگشاده مجمع روحانیون مبارز به رهبر معظم انقلاب که با امضای آقای خاتمی منتشر شده و در آن از سلامتی ایشان ابراز خشنودی کرده بودند، همانگونه که انتظار می‌رفت و برای تهیه کنندگان نامه هم دور از انتظار نبود، در عرصه سیاسی کشور با بی‌اعتنایی آمیخته به تعجب روبرو شد. این بی‌اعتنایی که در مواردی با انتقاد و اعتراض نیز همراه بود واکنش عصبی برخی از مدعیان اصلاحات و روزنامه‌های زنجیره‌ای تحت مدیریت آنان را در پی داشت که به روال همیشگی صورت مسئله را تغییر داده و بدون اشاره به خیانت سران و عوامل فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88، از بی‌اعتنایی مردم به نامه یاد شده -بخوانید از هوشیاری و بصیرت مردم- به خشم آمده بودند. انگار نه انگار که ملت با حضور حماسی و چند ده میلیونی خود در یوم‌الله 9 دی و حماسه‌های مثال‌زدنی پس از آن، پرده نفاق از چهره  فتنه‌گران کنار زده و مدیران بیرونی فتنه، از جمله نتانیاهو که با ذوق‌زدگی آنان را «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» نامیده بود، دق مرگ کرده بودند.

درباره این نامه و علت بی‌اعتنایی مردم به آن گفتنی‌هایی هست؛

1- در جریان حرکت پرشتاب انقلاب اسلامی، دکتر علی امینی به منظور مدیریت و نهایتاً انحراف انقلاب از مسیری که حضرت امام(ره) ترسیم کرده بودند، پیشنهاد تشکیل «شورای سلطنت» را به شاه ارائه کرد و از وی خواست با کناره‌گیری موقت و کوتاه مدت از قدرت، اداره امور کشور را به شورایی از رجال سیاسی و شخصیت‌های نزدیک به جامعه مذهبی بسپارد. شاه که هنوز به حمایت آمریکا و وفاداری ارتش امیدوار بود با این پیشنهاد مخالفت کرد ولی بعد از تظاهرات عظیم و -تا آن روز بی‌نظیر- مردم در تاسوعا و عاشورای 57 و مقاومت ایثارگونه ملت، شاه که سقوط خود را قریب‌الوقوع می‌دید به ناچار با پیشنهاد تشکیل شورای سلطنت موافقت کرد و تصمیم گرفته شد ریاست شورا به شخصی واگذار شود که از یکسو به روحانیت نزدیک باشد و از سوی دیگر مورد اعتماد دربار باشد.

از این روی سید جلال‌الدین تهرانی که سابقه چند دوره وزارت و سناتوری را در کارنامه خود داشت و از رابطه خوبی با برخی از علما نیز برخوردار بود به ریاست شورای سلطنت برگزیده شد. این شورا موظف بود با امام خمینی(ره) تماس گرفته و با دادن امتیازاتی، موافقت ایشان را برای ادامه سلطنت جلب کند. ولی حضرت امام(ره) طی سخنانی شورای سلطنت را غیرقانونی خواند و دخالت آنان در امور کشور را جرم دانسته و از آنها خواست به سرعت از این شورا خارج شوند. با این حال، عوامل شاه که با ترغیب آمریکا هنوز به جلب موافقت حضرت امام(ره) امیدوار بودند، جلال‌الدین تهرانی، رئیس شورای سلطنت را برای مذاکره با امام(ره) به پاریس فرستادند، تهرانی روز 28 دیماه 57 وارد پاریس شد و از حضرت امام(ره) درخواست ملاقات کرد. امام(ره) با صراحت اعلام فرمودند که با هیچیک از نمایندگان سلطنت ملاقات نخواهند کرد و شرط ملاقات با جلال‌الدین تهرانی را استعفای وی از شورای سلطنت دانسته و تاکید فرمودند او باید در استعفانامه خود با صراحت اعلام کند که شورای سلطنت غیرقانونی است و جلال‌الدین تهرانی به ناچار استعفانامه خود را به محضر حضرت امام(ره) تقدیم کرد. در متن استعفانامه وی آمده است؛

«با توجه به فتوای حضرت آیت‌الله العظمی خمینی دامت برکاته، مبنی بر غیرقانونی بودن شورای سلطنت، آن شورا را غیرقانونی دانسته و کناره‌گیری کردم.»

سیدجلال‌الدین تهرانی روز سوم بهمن‌ماه 57 و در پی تسلیم استعفای خویش به امام خمینی(ره) موفق به ملاقات با ایشان شد. وی در این ملاقات که 10 دقیقه به طول انجامید بار دیگر بر استعفای خود و غیرقانونی بودن شورای سلطنت تاکید کرد و امام راحل(ره) فرمودند: «شما با این استعفاء خدمت بزرگی به ملت خود کردید».

چرا حضرت امام(ره) با آن قاطعیت و صراحت درخواست ملاقات جلال‌الدین تهرانی را رد کردند؟ پاسخ این سوال پیچیده نیست، تنها به این علت که وی با تابلوی ریاست شورای سلطنت در پی ملاقات با امام(ره) بود و پذیرش او نمی‌توانست مفهومی جز - نستجیر بالله - کنار‌آمدن امام راحل(ره) - بخوانید انقلاب اسلامی- با سلطنت داشته باشد و دقیقا به همین علت بود که وی بعد از استعفا از شورای سلطنت و تاکید بر غیرقانونی بودن این شورا، اجازه ملاقات یافت. به بیان دیگر حضرت امام(ره) اجازه ندادند رئیس شورای سلطنت با در دست داشتن پرچم برافراشته سلطنت! در حریم خونبار انقلاب اسلامی پای بگذارد و از این طریق نه فقط به توده‌های عظیم مردم انقلابی دهن‌کجی کند، بلکه انقلاب اسلامی را از فراز شکوفایی به فرود آورده و ابتدا بدنام و سپس ناکام و ناتمام بگذارد و...

2- صبح روز 12 بهمن‌ماه 1357 بود. حضرت امام(ره) در میان استقبال بی‌نظیر و پرشور مردم و پس از سال‌ها تبعید به میهن اسلامی بازگشته بود. ایشان بعد از توقفی کوتاه در فرودگاه مهرآباد در معیت مرحوم حاج‌سیداحمد خمینی، فرزند وفادار و فداکار خویش سوار بر خودروی بلیزری شدند که از قبل برای عزیمت حضرتش به بهشت‌زهرا(س) تدارک دیده شده بود. آقای محسن رفیق‌دوست رانندگی خودرو را برعهده داشت. در این هنگام آقای هاشم صباغیان، عضو مرکزیت نهضت آزادی نیز خود را در اتومبیل حامل حضرت امام(ره) جای داد. امام راحل(ره) خطاب به آقای رفیق‌دوست فرمودند، توقف کنید! این آقا باید پیاده شود! و پس از پیاده شدن آقای صباغیان در توضیح اقدام خویش گفتند؛ حضور ایشان مسئله‌ساز می‌شود... چرا؟! پاسخ این سوال نیز روشن و خالی از ابهام است. فقط به این علت که صباغیان عضو شناخته شده نهضت‌آزادی بود و حضور او در کنار رهبرانقلاب می‌توانست این توهم را پدید آورد که حضرت امام(ره) - خدای نخواسته - از اصول اعلام شده انقلاب اسلامی دست کشیده‌اند و با نهضت آزادی که به صراحت اعلام کرده بود طرفدار بقای سلطنت است، و معتقد بود شاه بماند و «سلطنت کند و نه حکومت»! کنار آمده‌اند! و... نمونه‌های فراوان دیگری که بیرون از محدوده این وجیزه است.

3- اکنون باید از سران و عوامل فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 پرسید بعد از آن خیانت بزرگ به اسلام و انقلاب و مردم و نظام که تمامی اسناد و شواهد غیرقابل انکار آن موجود و در میدان دید مردم است، چگونه می‌توانید انتظار داشته باشید بدون توبه صریح، اعلام برائت از مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس که بی‌پرده در خدمت آن بوده‌اید و قبل از تحمل مجازات که بی‌تردید برای برخی از فتنه‌گران، بسیار سنگین خواهد بود و... نامه کذایی مورد اعتنای مردم باشد؟! آیا پذیرش سران و عوامل فتنه از سوی مردم به مفهوم و معنای آن نیست که ملت بعد از آنهمه خون دادن‌ها و خون دل خوردن‌ها و فداکاری‌ها و ایثارها در تقابل 35 ساله با آمریکا و متحدانش، امروزه با پادوهای نشان‌دار آمریکا و اسرائیل و انگلیس کنار آمده است؟! و ...

گفتنی است تعدادی از روزنامه‌های زنجیره‌ای عصبانیت خود از بی‌اعتنایی مردم به نامه یاد شده را با «تیتر»‌ها و «تحلیل‌»های مضحک بروز داده‌اند از جمله یکی از آنها به ملامت نوشته است؛ مگر رهبرمعظم انقلاب به جذب حداکثری و دفع حداقلی توصیه نفرموده‌اند؟ بنابراین چرا باید نظام از جذب آقای خاتمی و سایر اصحاب فتنه خودداری کند؟! این روزنامه زنجیره‌ای از خود نپرسیده است که مگر اکثریت قریب به اتفاق مردم، بارها در فرصت‌های مختلف و از جمله با حضور چند ده میلیونی 9دی و... تنفر و انزجار خود از سران و عوامل فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 را به صراحت اعلام نکرده‌اند، بنابراین کدام عقل سلیم می‌پذیرد که با جذب گروه‌ اندک و کم‌شمار اصحاب فتنه، اکثریت انبوه و چند ده میلیونی مردم دفع شوند؟! آیا مفهوم این پیشنهاد، دفع حداکثری و جذب حداقلی نیست؟! آنهم اکثریت مردم وفادار به انقلاب و اقلیتی که از آزمون وفاداری روسفید بیرون نیامده‌اند.

تکليف دولت در حوزه اجتماعي

روزنامه رسالت در ستون سرمقاله خود آورد:روزنامه رسالت؛۲۵ شهریور

آنچه که امروزمسئولين و نخبگان در عرصه رسانه ها روي آن متمرکز هستند بيشتر در حوزه اقتصاد و فرهنگ است. اين تمرکز، گاهي ما را از پرداختن به مسائل اجتماعي که اهميت آن اگر بيشتر از حوزه «اقتصاد» و «فرهنگ» نباشد، قطعاً کمتر نيست، غافل مي کند. به آمارهاي زير دقت کنيد؛ - تعداد زنان خودسرپرست در طي دو سرشماري، دو برابر شده است. در سال 90 اين عدد به يک ميليون نفر رسيده است. - اقدام به خودکشي و نرخ ضرب و شتم سالمندان افزايش يافته است.

- بيش از سيزده ميليون پرونده قضائي وجود دارد که دو ميليون آن فقط مربوط به معتادان است.

- در هر ساعت، ده نفر به زندان مي روند. در جهان نسبت تعداد زنداني به صد هزار نفر، 140 نفر است، اما در ايران اين رقم 180 نفر در هر صد هزار نفر مي باشد.

- آمار طلاق در کشور رو به افزايش است. در تهران از هر سه ازدواج، يک ازدواج به طلاق منجر مي شود و در شهرستان ها از هر پنج ازدواج، يکي به طلاق مي انجامد. (1)

يکي از علل مهم ناهنجاري هاي اجتماعي، معضل مهم بيکاري است. بيکاري منشأ بسياري از مفاسد اجتماعي است. هر روز شاهد خبر تعطيلي بنگاه هاي اقتصادي و بيکاري جمع زيادي از هموطنانمان هستيم. رئيس دولت معتقد است از رکود، عبور کرديم، اما واقعيت هاي اقتصادي و اجتماعي حکايت از چيز ديگري دارد. منشأ افزايش طلاق و افزايش جرايم در حوزه هاي گوناگون اجتماعي، همين معضل بيکاري است. اصل بيست و نهم قانون اساسي و نيز بند 4 اصل چهل و سوم قانون اساسي، دولت را موظف يا متعهد به رسيدگي به امر اشتغال براي هموطنان مي داند.

اين آمارها بايد زنگ خطر را در مراکز علمي و پژوهشي و حوزه مطالعات اجتماعي به صدا درآورد و نخبگان کشور بايد راه حلي براي برون رفت از آن پيدا کنند.

يک‌شنبه گذشته معاون اول محترم رئيس قوه قضائيه فرمود: «فضاي مجازي و ماهواره ها هزاران مفسده را در جامعه پمپاژ مي کنند و نبايد از خطرات اين دو پديده غافل شويم.» بر اساس يک نظرسنجي در مرکز مطالعات اجتماعي وزارت ورزش و جوانان، تنها ده درصد از کاربران اينترنت براي مطالعات علمي و پژوهشي به آن رجوع مي کنند. در حال حاضر سيصد ماهواره در جو زمين، دوازده هزار شبکه ماهواره را در جهان تجهيز مي کنند. اکنون چهارصد کانال تلويزيوني بدون پارازيت در ايران قابل دريافت است. از اين ميان 168 کانال تلويزيوني با گويش هاي مختلف براي اقوام ايراني برنامه پخش مي کنند.

120 شبکه فقط اختصاص به رقص و آواز و موسيقي هايي با صحنه هاي مستهجن، دارد. دوازده شبکه مربوط به مد و لباس و ترويج سبک زندگي غربي است. صد شبکه فيلم هاي غير اخلاقي و پورنو پخش مي کنند. همين شبکه ها و بيشتر از آن در فضاي مجازي و اينترنت قابل دريافت است.

آيا واقعاً دولت و نظام براي پاکيزه نگه داشتن فضاي فرهنگي و اجتماعي در ايران اسلامي، وظيفه اي ندارد؟

بر اساس بند الف ماده 46 فصل چهارم قانون برنامه پنجم توسعه، دولت در حوزه فناوري اطلاعات، وظايف سنگيني بر عهده دارد و قرار بود بر همين اساس، شبکه ملي اطلاعات شکل بگيرد و شهروندان ايراني از اينترنت پاک براي رفع نيازهاي خود بهره مند شوند. تکاليف بسيار مهمي در اين فصل براي وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات تعريف شده است. آيا دولت التزام عملي به اين قوانين و مقررات دارد؟ آيا مجلس شوراي اسلامي در نظارت بر عملکرد دولت، انجام اين وظايف را رصد مي کند؟ آيا ديوان محاسبات، رصد اين مهم را در تفريغ بودجه ساليانه دارد؟

آقاي رئيس جمهور در سفر به مشهد مقدس در جمع نخبگان استان خراسان رضوي فرمود: «براي نحوه رفتار دختر و پسر در جامعه، راه حل علمي مي خواهيم... نبايد تصور کنيم که با ديوار و فيلتر، مشکلات حل مي شوند... با «ون» و «سرباز»، فرهنگ درست نمي شود...» (2)

فهم رئيس جمهور محترم از تهاجم فرهنگي دشمن و شبيخون فرهنگي فضاي مجازي و ماهواره ها و تعريف صورت مسئله مشکلات اجتماعي و فرهنگي با واقعيات و شرايطي که در آن به سر مي بريم، انطباق ندارد. اکنون دشمن در مرحله «عمل» در تخريب هاي فرهنگي و اجتماعي جامعه ماست. آقاي رئيس جمهور مي فرمايد تازه وارد مرحله «علم» و راهبردهاي علمي در اين باره شويم. حرفي نيست، بشويم. اما يک سال از کارنامه دولت در حوزه فعاليت هاي اجتماعي و فرهنگي مي گذرد، آيا به همين ادعايي که مطرح شده، عمل مي شود؟

مجموعه مواضع مسئولين دولتي، ناظر به اين حقيقت است که دغدغه اي براي تقابل با تهاجمات فرهنگي و اجتماعي ديده نمي شود. آنچه ديده مي شود گاهي تسهيل و تسريع و همگرايي با اين نوع تهاجمات است که صداي مراجع تقليد، دلسوزان جامعه و نخبگان دانشگاهي و حوزوي را درآورده است. اميدواريم دولت به اين هشدارها توجه کند و به وظايف قانوني خود نيز عمل نمايد. البته وظايف دستگاه قضائيه و قوه مقننه در اين باب اگر بيشتر از دولت نباشد، کمتر نيست. دستگاه قضائي از باب پيشگيري از وقوع جرم بايد در اين عرصه ها وارد شود. حساسيت مقامات قضائي بويژه معاون اول محترم رئيس قوه قضائيه قابل تقدير است، اما بايد فکري عملي در اين باب کرد. همچنين مجلس نيز بايد پيگير مصوبات خود در برنامه پنج ساله پنجم توسعه و بودجه سال هاي 92 و 93 در اين مورد باشد.

پاريس، نمايشگاه مبارزه با تروريسم

روزنامه جمهوري اسلامي در ستون سرمقاله خود آورد:

ديروز سران تعدادي از كشورهاي غربي و عربي با محوريت آمريكا و فرانسه در يك گردهمائي شركت كردند كه در ظاهر هدف آن مشخص كردن خطوط محوري ائتلاف براي مبارزه با تروريست‌هاي داعش بود.

بعد از آنكه در هفته گذشته دومين آمريكائي توسط تروريست‌هاي داعش گردن زده شد، رئيس‌جمهور آمريكا اعلام كرد كشورش براي مبارزه با تروريست‌هاي داعش مصمم است. از همان روز مشخص بود كه استناد به گردن زده شدن دو آمريكائي توسط داعش فقط يك بهانه است كما اينكه ادعاي مبارزه با تروريسم و داعش نيز يك ادعاي پوچ و نوعي ايجاد امكان براي رسيدن به اهداف ديگر است. علاوه بر اينكه داعش را خود دولت آمريكا تأسيس كرده، باز كردن پاي داعش به عراق و اشغال استان‌هاي شمال غرب اين كشور توسط اين گروه تروريست در آغاز تابستان امسال نيز با چراغ سبز آمريكا و بعد از آن صورت گرفت كه احزاب مورد حمايت آمريكا در انتخابات مجلس عراق شكست خوردند و نتيجه اين انتخابات برخلاف ميل و اراده دولتمردان آمريكائي رقم خورد. رئيس‌جمهور آمريكا با كشاندن داعش به خاك عراق و وارد آوردن فشار بر عراق با مشروط ساختن مبارزه با داعش به تغيير دولت اين كشور براساس آنچه مورد نظر واشنگتن است، بعد از آنكه شرط مورد نظر خود را تحقق يافته ديد اعلام كرد براي مبارزه با تروريست‌هاي داعش اقدام به تشكيل يك ائتلاف بين‌المللي مي‌نمايد. آنچه ديروز در پاريس تحت عنوان كنفرانس ائتلاف مبارزه با تروريسم برگزار شد، پرده‌اي از همين نمايش است كه دولتمردان آمريكائي به كارگرداني باراك اوباما درحال اجراي آن هستند.

اكنون براي تمام كساني كه رويدادهاي منطقه خاورميانه را دنبال مي‌كنند كاملاً روشن است كه دولت آمريكا با بهانه قرار دادن مبارزه با تروريسم، درصدد حضور نظامي در اين منطقه است. ترميم طرح شكست خورده و رسواي آمريكا براي براندازي دولت سوريه، يكي از اهداف اصلي ائتلاف براي مبارزه با تروريسم است. در آن طرح نيز آمريكا و چند كشور غربي و عربي ائتلافي را براي براندازي دولت سوريه تشكيل دادند و هرچه توانستند از تروريست‌هاي درحال جنگ با دولت سوريه از جمله داعش حمايت كردند ولي نتوانستند به هدف خود برسند. اكنون آمريكا با كشاندن داعش به عراق و فراهم ساختن مقدمات حضور نظامي در منطقه، قصد دارد بار ديگر تحت عنوان ائتلاف، براي براندازي دولت سوريه تلاش كند ضمن اينكه ميخواهد اهرم‌هاي از دست رفته در عراق را نيز به چنگ آورد.

براي اين طرح آمريكا نيز موفقيتي پيش‌بيني نمي‌شود و اينبار نيز رئيس‌جمهور آمريكا در توطئه گسترش نفوذ خود در عراق و سوريه با شكست مواجه خواهد شد. هر چند دلايل نمايشي بودن اين ائتلاف زيادند ولي در اينجا فقط به تعدادي از آنها اشاره مي‌كنيم.

اول آنكه ملت‌هاي منطقه به ويژه مردم عراق مي‌دانند كه داعش در عراق شكست خورده و درحال هزيمت است. اين واقعيت را نيز همه مي‌دانند كه اين شكست نتيجه ورود مرجعيت به صحنه و صدور حكم وجوب دفاع از عراق در برابر جنايات داعش است. اين حكم موجب شد مردم عراق، اعم از شيعه و سني و پيروان ساير اديان، به نيروهاي مسلح بپيوندند و مناطق اشغال شده را يكي پس از ديگري از وجود داعش پاك نمايند. اكنون كه كمر داعش در عراق شكسته، نيازي به لشكركشي آمريكا و ديگر كشورها وجود ندارد و به همين دليل ادعاي مبارزه با تروريسم داعش، پوچ و غيرواقعي است.

دوم آنكه حيدرالعبادي نخست‌وزير عراق ديروز با صراحت اعلام كرد براي مبارزه با داعش نيازي به حضور نظامي كشورهاي ديگر نيست و عراق با اتكا به نيروهاي مسلح و مردم خود مي‌تواند با تروريست‌هاي داعش مقابله كند. اين سخن صريح نخست‌وزير عراق نيز به روشني نشان مي‌دهد لشكركشي آمريكا و همدستانش به عراق براي مبارزه با تروريست‌هاي داعش نيست و اهداف ديگري را دنبال مي‌كند.

سوم آنكه فؤاد معصوم رئيس‌جمهور عراق ديروز اعلام كرد بدون حضور ايران امكان مبارزه با تروريسم در منطقه و عراق وجود ندارد. زيرا ايران 1000 كيلومتر مرز مشترك با عراق دارد و از ابتداي تهاجم داعش به عراق، كمك‌هاي زيادي براي مبارزه با آن در اختيار عراق قرار داده است. اين سخن رئيس‌جمهور عراق، در واقع پاسخي روشن به دولتمردان آمريكائي بود كه گفته‌اند ايران در ائتلاف براي مبارزه با تروريسم جائي ندارد. البته ايران از آنجا كه آمريكا را باني تروريسم مي‌داند و اطلاع دارد كه حضور داعش در عراق نيز از طراحي‌هاي آمريكاست، همواره به دعوت آمريكا براي همكاري در زمينه مبارزه با داعش پاسخ منفي داده و سخن امروز دولتمردان آمريكائي كه مي‌گويند ايران هيچ جائي در ائتلاف مبارزه با داعش ندارد، ترفندي براي سرپوش گذاشتن برهمين رسوائي است هر چند ادامه همين مسير نشان خواهد داد كه آنها بيش از اين نيز رسوا خواهند شد و اين طرح نيز با شكست مواجه خواهد گرديد.

چهارم آنكه اصل لشكركشي آمريكا و اعضاء ائتلاف به عراق و سوريه به بهانه مبارزه با داعش، به دليل اينكه مجوزي از سازمان ملل ندارند و دولت‌هاي اين دو كشور نيز آنها را به چنين دخالتي دعوت نكرده‌اند، غيرقانوني است. حضور نظامي هر كشوري در كشور ديگر يا بايد با دعوت دولت آن كشور باشد و يا با مجوز سازمان ملل. آمريكا و اعضاء ائتلاف مجوزي از سازمان ملل ندارند و دولتمردان سوريه و عراق نيز با صراحت اعلام كرده‌اند با حضور نظامي ديگر كشورها در كشورشان مخالفند. بطور طبيعي چنين اقدامي با واكنش مردم اين دو كشور نيز مواجه خواهد شد.

و پنجم آنكه روشن‌ترين نشانه براي نمايشي بودن گردهمائي اعضاء ائتلاف در پاريس اينست كه درست همزمان با تشكيل اين گردهمائي، هواپيماهاي نظامي فرانسه ديروز اقدام به پرواز شناسائي در‌ آسمان عراق كردند. به عبارت روشن‌تر، قبل از آنكه گردهمائي پاريس به تصميمي برسد و دولتمردان عراقي نظري درباره اقدام ائتلاف بدهند، فرانسه عمليات مورد نظر ائتلاف را آغاز كرده است! اين واقعه نشان مي‌دهد آنچه ديروز در پاريس برگزار شد، فقط يك نمايشگاه مبارزه با تروريسم بودنه چيز ديگر.

اينها همه نشان مي‌دهند ائتلاف ادعائي ضد تروريسم و ضد داعش صرفاً يك مانور تبليغاتي براي فراهم ساختن زمينه حضور نظامي آمريكا در عراق و سوريه و دنبال كردن اهداف سلطه‌طلبانه خود در منطقه است. نكته جالب اينكه غير از دولتمردان عراقي، ساير اعضاء حاضر در گردهمائي ديروز پاريس درست همان كساني بودند كه قبلاً در ائتلاف‌هاي ضد سوريه حضور مي‌يافتند. ضمناً اينها همه از حاميان پيدا و پنهان رژيم صهيونيستي هستند كه در جنگ 51 روزه غزه هرچه مي‌توانستند به صهيونيست‌ها كه در رأس تروريست‌هاي دولتي قرار دارند كمك كردند. روشن است كه ادعاي اين افراد براي مبارزه با تروريسم را ملت‌ها باور نخواهند كرد و آنها در اين توطئه نيز شكست خواهند خورد.

بدعت «داعش» و رسالت روشنگری

مسعود ادیب عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در روزنامه شرق نوشت:روزنامه شرق؛۲۵ شهریور

بدعت فتنه‌آمیز، سیاه و دهشتناک «داعش» پدیده‌ای است که این روزها نه‌تنها ذهن و ضمیر مردم منطقه، بلکه اهل سیاست در سطح جهان را به خود مشغول کرده است و از ابعاد گوناگون می‌تواند مورد نقد قرار گیرد. در اضلاع و ابعاد گوناگون این پدیده، لااقل می‌توان به سه جهت اشاره کرد: نخست خیانت و ظلم سلطه‌جویان جهانی و فرصت‌طلبان منطقه که این خیمه‌شب‌بازی را در جهت مطامع و منافع خود برپا کرده‌اند و یک روز با تشجیع و تسلیح و تقویت ورشکستگان بعثی و ماجراجویان بین‌المللی و خشک‌مغزان، غایله را برپا کرده‌اند و امروز برای خواباندن همان غایله، بازی جدیدی را آغاز کرده‌اند.  ضلع دیگر این ماجرای غم‌انگیز، احساس سرخوردگی و حرمان در مردمانی است که طعمه دام این گروه شده‌اند. اگر دولت‌های منطقه در بسط عدالت و حمایت از همه شهروندان و تامین آزادی‌ها و ضروریات زندگی و اعطای حرمت و کرامت به مردم خود کامیاب بودند، خیل بینوایان به «داعش» نمی‌پیوستند و اگر زمینه مردمی نبود، تروریست‌های «داعش» چنین سهل قلمروی گسترده در شام و عراق را به دست نمی‌آوردند و از «رقه» تا «موصل» را «تختگاه» و جولانگاه خود نمی‌ساختند.

اما سومین ضلع این ماجرای هولناک، نوع نگاه و تفکری است که به نام دین رفتارهای خشن، زورگویانه و غیرانسانی را تجویز می‌کند. این روزها درباره دسیسه‌های سیاسی بین‌المللی سخنان زیادی گفته می‌شود که البته در جای خود مقبول است. در باب سوءرفتار، کوتاهی مسوولان و حتی خیانت‌های صورت‌گرفته از سوی برخی مقامات نظامی عراق و شام نیز از پیش‌تر سخن گفته شده و در جریان تغییر دولت در عراق بحث‌های فراوان صورت گرفته است؛ اما در این میان آنچه نگران‌کننده‌تر و زیان‌بارتر است ایدئولوژی «داعش» است. نگرشی که همچون تیغی دودم از سویی به خونریزی و کشتار و نقض حقوق و حریم مردم بی‌دفاع مشغول است و از سوی دیگر چهره مبارک دین خدا و آیین پیامبر رحمت را مخدوش و مشوش می‌کند. بدعت «داعش» نقطه ظهور انحرافی در اندیشه اسلامی است که در کمون بسیاری از منش‌ها و روش‌های دیگر می‌توان آن را جست. آنگاه که امیر مومنان با درد و دریغ گلایه کرد که «پس از پیامبر خدا حکومت در حوزه‌ای خشن وارد شد» نخستین هشدار و انذار در گوش تاریخ پیچید. آن روز که دعوت همراه با بشارت و انذار رسول حق، بر محمل شمشیر جهانگشایان قرار گرفت و فتوحات در حال انجام، «دعوت اسلامی» نام یافت، این انحراف آغاز شد.  پیامبر رحمت بزرگ‌ترین سنگر شرک و اصلی‌ترین پایگاه مخالفان خود را بدون خونریزی گشود و تمام دشمنان خود را بخشید و آزاد کرد؛ اما اندکی پس از او، پرچم ایشان بر شانه‌هایی حمل می‌شد که در دست دیگر تیغ خونریز داشتند و فجایعی مانند جنگ «ذات‌العیون» را رقم زدند. از آن روز تاکنون مسیر پیامبر(ص) که مسیر اقناع و آگاهی است در کنار مسیر بدعت‌آمیز ارعاب و غلبه زورمندانه استمرار یافته است. افتخار مکتب اهل بیت (علیهما السلام) همواره این بوده که در مسیر صحیح نبوت راه پیموده است.

امروز متاسفانه در میان تروریست‌های «داعش» و ماجراجویانی که از سراسر جهان گرد آمده‌اند روش قهر و ارعاب را می‌توان دید.  در این میان، عالمان راستین وظیفه دارند کج‌راهه «داعش» را به مردم معرفی کنند و بدعت هولناک آنان را با روشنگری چاره کنند؛ چراکه رسول خدا فرموده است: «آنگاه که بدعت‌ها در میان امتم ظاهر شود روشنگری وظیفه آگاهان است که اگر نکنند از رحمت خدا دور خواهند شد.» زشتی رفتار «داعش» و فاصله فاحش آن از اسلام - حتی اسلامی که جهانیان در سطح عموم می‌شناسند- چنان آشکار است که رییس‌جمهور آمریکا اظهار می‌کند «داعش» ربطی به اسلام ندارد.

اما گونه‌های ضعیف‌تر تفکر داعشی هنوز مانند یک بیماری در کمون جوامع اسلامی نهفته است و هرجا زمینه بروز آن فراهم می‌شود از شرق دور تا مغرب عربی سر برمی‌آورد. عالمان دین و اندیشمندان ژرف‌نگر نباید منتظر ظهور داعش‌ها شوند یا در برابر گونه‌های ضعیف‌تر «داعش» سکوت کنند. امروز فرصت روشنگری را باید مغتنم شمرد و مردم مسلمان منتظرند تا سخنان آگاهی‌بخش را نه از سیاستمداران غربی یا شیوخی که تا دیروز تفکر داعشی را در دامان می‌پروردند، بلکه از عالمان دین و رهبران آگاه بشنوند.

کد خبر 272077

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ارتباطات و فناوری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha