چون هر نوع تحرک نظامی علیه ایران بهمنزله خودکشی آنان است. با وجود این، گرچه ما مخالف هرنوع درگیری نظامی هستیم، اما اگر مراکز هستهای مورد تعرض قرار بگیرد، با «جدیت» و «قاطعیت» واکنش نشان خواهیم داد.
ما هر نوع تعرضی را بهگونهای پاسخ خواهیم داد که عامل تعرض واقعاً دچار پشیمانی و افسوس شود. این آخرین سخن وزیر دفاع دولت نهم در گفتوگو با همشهری است که پاسخ قاطعی به نگرانیهای ما در این گفتوگو بهنظر میآید.
سردار سرتیپ مصطفی محمدنجار متولد 1335 در تهران و فارغالتحصیل دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی و دارای فوقلیسانس مدیریت استراتژیک میباشد. وی که بیشتر عمر اجرایی خود را در سپاه پاسداران گذرانده است، فعالیتهای جدی را در زمینه صنایع خودکفایی انجام داده است. وی همچنین مسئول کارخانجات صنعتی حدید بوده و در هیأت مدیره صنایع سپاه عضویت داشته است.
مشروح گفتوگو با وی از نظرتان میگذرد.
گسترش صنایع دفاعی یکی از مهمترین وظایف وزارتخانه مطبوع شماست. قبل از انقلاب، به دلایل معادلات منطقهای، ایران به عنوان ژاندارم منطقه نمایندگی آمریکا در خاورمیانه را بر عهده داشت، اما پس از پیروزی انقلاب، تمامی حمایتهای مذکور جای خود را به تحریمهای بلندمدت داد. صنایع دفاعی کشور مشخصاً پس از پیروزی انقلاب دستخوش چه تغییر و تحولاتی شده است.
ساختار صنایع دفاعی کشور پیش از پیروزی انقلاب و در زمان رژیم طاغوت متناسب با نقش ایران در منطقه شکل گرفته بود. چنین ساختاری پس از پیروزی انقلاب میبایست متناسب با پارامترها و عواملی نظیر ارزشها و اعتقادات برخاسته از انقلاب و ماهیت تهدیدات پیش رو، دچار تغییر شود.
گرچه این تغییر ابتدا به کندی و حتی با ابهام، صورت میگرفت، اما سرانجام تصویب یک ماده واحده، این فرصت و امکان را به وزارت دفاع داد تا ساختاری نوین برای صنایع دفاعی کشور پدید آورد. در آن ماده واحده تصریح شده است که «به وزارت دفاع اجازه داده میشود برای رسیدن به خودکفایی در امر تولید و تأمین نیازمندیهای کشور، شرکتها و سازمانهای صنعتی و تحقیقاتی وزارت دفاع را با توجه به فعالیتهای مشابه و همگن، در هم ادغام و گروه صنایع تسلیحاتی، مخابراتی، هوایی، موشکی، دریایی و سایر صنایع و سازمانهای صنعتی و تحقیقاتی ضروری را تحت نام سازمان صنایع دفاعی بهوجود آورد».
با تصویب و ابلاغ این ماده واحده سازمان صنایع دفاعی تشکیل شد تا نیازهای تسلیحاتی نیروهای مسلح را برآورده کند.
سازمان صنایع دفاعی و کلاً وزارت دفاع در سالهای آغازین جنگ برای تأمین نیازهای تسلیحاتی جنگ چه اقدامات مهمی انجام داد؟
مهمترین اقدامی که در آن سالها صورت گرفت، گسترش و توسعه تولیدات کارخانجات بود. این اقدام در سه بخش صورت گرفت: تأمین اقلام پرمصرف جنگ بهویژه مهمات و سلاحهای عمومی، توسعه صنایع نظامی برای تقویت پدافند هوایی کشور و همچنین افزایش ظرفیت تعمیرات اساسی جنگافزارهای نظامی و نیز کلیه هواپیماها و هلیکوپترها از جمله این موارد بود. البته «توسعه فنآوری صنایع موشکی» هم در همان سالها در دستور کار قرار گرفت.
ما در ماههای گذشته، بهویژه به هنگام برگزاری مانور بزرگ دریایی پیامبر اعظم(ص) از زبان شما و برخی دیگر از فرماندهان نظامی، خبرهایی پیرامون ساخت موشکهای مختلف توسط مهندسان وزارت مطرح شد، در خصوص پیشرفت صنایع موشکی ایران بیشتر توضیح دهید.
ایده توسعه صنایع موشکی ایران درست زمانی شکل گرفت که ارتش رژیم بعث عراق شهرهای مختلف ایران را از طریق موشکهای زمین به زمین هدف قرار داد. آن ایده خیلی زود به بار نشست و پیامد آن عرضه چند قلم جنگافزار موشکی بود.
به عنوان مثال؛ تولید موشکهای ضدتانک تاو از طریق مهندسی معکوس، موشک زمین به زمین سوخت جامد، موشک مالیوتکا ضد تانک، موشک زمین به زمین سوخت مایع، موشکهای پدافندی و موشکهای ضدکشتی از جمله این موارد بود که این موشکها نقش زیادی در کاهش دامنه حملات موشکی بعثیها به شهرهای ما و شهادت مردم غیرنظامی داشتند.
پس از خاتمه جنگ چهطور آیا فرآیند توسعه و تولید صنایع موشکی همچنان استمرار پیدا کرد؟
میدانید که با پایان جنگ دو وزارتخانه دفاع و سپاه در هم ادغام شدند. با انجام این ادغام توسعه صنایع دفاعی و از جمله صنایع موشکی، وارد مرحله نوینی شد. ما در این مرحله بر اساس یک چارچوب امنیتی ـ دفاعی از صنایع موشکی به منزله یک «استراتژی بازدارنده» در برابر تهدیدات بهره گرفتیم و در این زمینه به موفقیتهای چشمگیری دست یافتیم؛ بهگونهای که امروزه صنایع موشکی ایران از زمره یکی از پیشرفتهترین صنایع موشکی دنیا است و قادر است تهدیدات مختلف را در نطفه خفه کند.
وزارت دفاع میبایست هم تجهیزات و تسلیحات مورد نیاز نیروهای مسلح را فراهم کند و هم در مجموع بنیه دفاعی کشور را تقویت کند. شما در این زمینه چه اقدامات مهمی انجام دادهاید و چه راهبردها و سیاستهایی را پیش رو دارید؟
دقیقاً همینطور است که شما گفتید، وزارت دفاع کوشیده است تا تجهیزات مورد نیاز نیروها را با کارآیی بسیار بالا تدارک ببیند. ما در این راستا سیاستهایی نظیر برونسپاری خدمات مورد نیاز، توسعه فنآوری مورد نیاز بر اساس آیندهنگری، بازسازی و نوسازی صنایع کلیدی و جز آن را فراسوی خود قرار دادهایم.
در مجموع برای تقویت بنیه دفاعی نیروهای مسلح و افزایش توان آنها برای مقابله با هر نوع تهدیدی نیز، چند راهبرد داریم که محور قرار دادن طرحهای بزرگ توسعه توانمندی دفاعی، استانداردسازی فرآیندها، محصولات و خدمات، بهرهگیری از روشها و فنون نوین علمی در توسعه و تحقیق، توسعه و گسترش فنآوریهای اولویتدار دفاع، روزآمد ساختن فنآوریهای استراتژی در جهت تحقق هدف بازدارندگی، بازسازی صنایع کلیدی دفاعی و از رده خارج کردن صنایع فرسوده. در هریک از این محورها قدمهای مهمی برداشتهایم و جهتگیریهایمان بهگونهای است که روز به روز بر توان و قابلیت دفاعی نیروهای مسلحمان افزوده میشود.
با شروع به کار دولت نهم ما برای تقویت و تسریع در تحقق راهبردهای مذکور کمیته را فعال کردیم تا با تمرکز و هوشمندی، نظارت و پایش دقیق این مهم را به سرانجام برسانیم. این کمیتهها عبارتند از دیپلماسی دفاعی، کمیته پشتیبانی دفاعی، کمیته پشتیبانی حقوقی، کمیته پشتیبانی عمرانی و کمیته پشتیبانی رفاهی نیروهای مسلح از جمله این موارد میباشد.
اگر بخواهیم به یک نتیجهگیری کلی پیرامون توان دفاعی نیروهای مسلح کشورمان در حال حاضر برسیم، آن نتیجهگیری از دید شما چه خواهد بود؟
ببینید در ارزیابی توان دفاعی هر کشوری و از جمله کشور ما، ناگزیر باید فاکتورهای مهمی را لحاظ کرد. یکی از آن فاکتورها «تجهیزات و تسلیحات» است. خُب در جواب سؤالات قبلتان عرض کردم که ما از حیث تجهیزات و تسلیحات نظامی پیشرفتهای زیادی داشتهایم و اینک نیروهای مسلح ما در زمینههای مختلف تسلیحات، بهویژه تسلیحات موشکی، در وضع بسیار مطلوبی قرار دارند.
یکی دیگر از فاکتورهای مهم در خصوص توان دفاعی «عامل انسانی» و بهویژه آمادگی، روحیه، انسجام و انگیزش رزمی و دفاعی آن است. خب نیازی به گفتن نیست که در این خصوص نیروهای ما در وضعیت فوقالعاده خوبی هستند.
آنان سرشار از انگیزه و روحیه هستند. از حیث نفرات هم ما در منطقه وضع منحصر به فردی داریم. ما علاوه بر نیروهای رسمی ارتش و سپاه میلیونها نیروی بسیجی در اختیار داریم که برای دفاع از کشور و مقابله با دشمن سر از پا نمیشناسند.
بنابراین میتوانم نتیجهگیری کنم که ما از توان دفاعی بسیار بالایی برخورداریم. از دیگر عوامل برتری نیروهای مسلح کشورمان بهرهبرداری هوشمندانه از دفاع نامتقارن است که میتواند ضمن افزایش انعطاف و تحرک نیروهای مسلح دشمنان را سردرگم و منفعل نماید.
آقای نجار، وزارت متبوع شما به عنوان مسئول دیپلماسی دفاعی چه سیاست و برنامههایی را در این حوزه دنبال میکند؟
یکی از محورهای اصلی ما در وزارت، تقویت و توسعه دیپلماسی دفاعی از دوجانبه به چندجانبه و حضور فعال و مؤثر در حوزه روابط بینالملل می باشد. این برنامه را میتوان به عنوان گامی مؤثر در جهت تولید قدرت ملی دانست که با اولویتبندی و افزایش حداکثری مناسبات دفاعی با کشورهای اسلامی، همسایه، دوست و همچنین کشورهای بیطرف دارای تکنولوژی پیشرفته دفاعی امکانپذیر خواهد بود.
در این راستا افزایش صادرات کالا و خدمات، تأمین تجهیزات و تکنولوژی پیشرفته دفاعی مورد تأکید است. ما معتقدیم که نیروهای دفاعی میتوانند در روند امنیتسازی نقش مؤثری را ایفا نمایند، به همین دلیل سیاست ما در حوزه دیپلماسی دفاعی مبتنی بر اعتمادسازی خواهد بود. نتیجه این سیاست از طرفی موجب همکاری و هماهنگی بیشتر بین کشورهای مورد نظر شده و از سویی منجر به کاهش تهدیدات منطقهای علیه ج.ا.ایران میگردد.
در جهت تحقق برنامهها و سیاستهای تدوین شده، ارتباط مفید و مؤثر با وزارت امور خارجه و هماهنگی در چگونگی همکاری با سفارتخانهها، ساماندهی امور مربوط به وابستگیهای نظامی و دفاعی و حضور فعال و سازنده در شورای عالی امنیت ملی در دستور کار این وزارت قرار دارد.
قطعاً یکی از تهدیدات بالقوه نظامی علیه ما تهدید ارتش آمریکا است. ما از حیث توان دفاعی در مقابله با آمریکا چه وضعیتی داریم؟
سؤال خوبی مطرح کردید. بله همانگونه که شما گفتید محتملترین تهدید علیه ما تهدیدات نظامی آمریکا است. خب همه میدانند که آمریکاییها از حیث فنآوری نظامی و جنگافزارهایی که در اختیار دارند بسیار مجهزتر از ما هستند.
بودجه نظامی سالیانه آنها چندین برابر بودجه نظامی ما است. اما، همانگونه که در جواب سؤال قبلیتان گفتم، «فنآوری نظامی» تنها یکی از فاکتورهای مهم مؤثر بر توان دفاعی است. عامل کلیدی دیگر نیروی انسانی و روحیه آنان است. مطالعاتی که اخیراً خود آمریکاییها انجام دادهاند، نشان میدهد که روحیه ارتش آمریکا پس از حوادث عراق بهشدت کاهش یافته است.
عراق خاطره ویتنام و شکست آمریکا در باتلاق آن کشور را برای آنها زنده کرده است. یافتههای دپارتمانهای مختلف ارتش آمریکا نشان می دهد که اگر ارتش آمریکا درگیر یک جنگ دیگر بشود، در همان روزهای نخست جنگ بیش از 50 درصد آنها دچار «تلفات روانی» میشوند و از ادامه جنگ بازمیمانند. از آن گذشته، یک ارتش زمانی میتواند بجنگد که از پشتوانه «افکار عمومی» برخوردار باشد.
آمریکا در سطح منطقه از هیچگونه پایگاه مردمی برخوردار نبوده و بالعکس پشتوانه آن تنفر عمومی در منطقه و مخالفت گسترده جامعه بینالمللی میباشد. این در حالی است که ج.ا.ایران از یک پایگاه قوی مردمی در داخل و خارج از مرزهای خود برخوردار میباشد.
بنابراین اگر مجموع فاکتورها را در نظر بگیریم به این نتیجه میرسیم که توان دفاعی نیروهای مسلح ما بسیار فراتر از توان دفاعی ارتش آمریکا است و لذا اگر روزی هیأت حاکمه آمریکا حماقت کند و فکر حمله به ج.ا.ایران را به هر نحو عملی سازند، آنگاه باید منتظر فعال شدن آتشفشان بسیار قوی در سطح منطقه باشند و بزرگترین شکست تاریخ خود را تجربه کنند.
بد نیست نگاهی هم به منطقه خاورمیانه داشته باشیم و وضعیت امنیتی این منطقه را با هم مرور کنیم. بهزعم شما حضور کشورهای بیگانه، بهویژه آمریکا و انگلیس چه تأثیری بر امنیت منطقه داشته است؟
پاسخ به سؤال مستلزم یک تحلیل جامع با نگاه به گذشته است. در واقع از طریق بررسی و تحلیل گذشته است که میتوانیم وضعیت کنونی را بهخوبی درک کنیم و آینده را پیشبینی نماییم. ما اگر نگاه و تحلیل پسنگرانه خود را به نیم قرن گذشته محدود کنیم و از سال 1956 میلادی تا سال 2006 میلادی را بررسی کنیم تأثیر مخرب و ویرانگر دخالت بیگانگان در امنیت منطقه حساس و مهم خاورمیانه را به روشنی میتوانیم احساس کنیم.
در بحرانهای 1956 ، 1967 ، 1973 و 1982 رژیم صهیونیستی با اعراب، در جنگهای داخلی الجزایر، عراق، مصر، تونس، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و جنگ نفت ( 1991 ) حضور بیگانگان و مداخلات آنان در منطقه چشمگیرتر از سایر حوادث است.
طی این بحرانها حدود 000/000/2 نفر از اتباع خاورمیانه جان خود را از دست داده و بالغ بر صد میلیون نفر خانه و کاشانه خود را از دست دادند و آواره شدند. آخرین نمونه مداخله ویرانگر بیگانگان، بهویژه آمریکا و انگلیس در منطقه، «بحران عراق» بود که در آغاز سال 2003 میلادی رخ داد.
بر اثر آن مداخله تاکنون هزاران تن از مردم عراق جان خود را از دست داده و میلیاردها دلار بر آن کشور خسارت وارد شده است. از آن گذشته، اگر مناقشات مختلف پدید آمده در منطقه خاورمیانه، نظیر منازعات قومی و سرزمینی را مطمع نظر قرار دهیم درمییابیم که در بسیاری از آن مناقشات، بیگانگان، بهویژه آمریکا و انگلیس نقش داشتهاند.
بنابراین، هر تحلیلگر و محقق صاحب انصافی، با مداقه در حوادث و بحرانهای گذشته خاورمیانه آشکارا درمییابد که حضور بیگانگان در منطقه همواره اسباب دردسر و مخل امنیت منطقه بوده است. نظرسنجیهای بهعمل آمده در خاورمیانه هم درستی این بیان را نشان میدهد.
اینک اغلب ساکنان خاورمیانه حضور آمریکا و انگلیس در منطقه را «مخل امنیت» خویش میدانند. آشکار شدن رسواییهای آمریکاییها و انگلیسیها در عراق نیز بیش از پیش بر نفرت مردم منطقه از بیگانگان افزوده است.
بر اساس آنچه که گفتید، آینده حضور آمریکاییها و انگلیسیها را در منطقه چگونه تحلیل میکنید؟
من امیدوارم آمریکاییها و انگلیسیها به اندازه کافی عبرت گرفته باشند. حضور آنها جز افزایش خشونت در منطقه، ترویج ناامنی، گسترش تروریسم و سلب امنیت مردم منطقه، نتیجه دیگری در پی نداشته است.
البته حماقت آنها میلیاردها دلار هزینه نیز بر مردم کشورشان تحمیل کرده است. بنابراین، آنها حتی اگر به منافع خودشان هم بیندیشند، باید شر خود را از منطقه کم کنند و بیش از این مردم منطقه را به زحمت نیندازند. اما اگر باز هم بخواهند در منطقه ماجراجویی کنند، مطمئناً هزینههای بسیار سنگینی را هم از حیث انسانی و هم از حیث مادی، باید متحمل شوند.
پس به اعتقاد شما تا آمریکاییها و انگلیسیها از منطقه خارج نشوند، منطقه امنیت نخواهد یافت؟
بله دقیقاً همینطور است. مادامی که بیگانگان در منطقه حضور دارند مردم خاورمیانه احساس آرامش و امنیت نخواهند کرد. به باور من، اولین نیاز ضروری ایجاد امنیت پایدار در منطقه، خروج نیروهای بیگانه و بسترسازی برای ایجاد امنیت منطقهای با نگرش «منطقه ـ محور» و نه «غرب ـ محور» است.
پس مانورهای مشترک برخی کشورهای منطقه و کشورهای غربی را هم میتوان در چارچوب این نگرش «غرب ـ محور» تحلیل کرد؟
همینطور است. به باور ما این نگرش باید مطرود شود. چون ناکارآمدی آن بیش از پیش آشکار شده است.
شما برای ایجاد امنیت پایدار در منطقه چه پیشنهاد دیگری دارید؟
ببینید ما بارها تأکید کردهایم که آرامش و امنیت در منطقه فقط با همدلی و همکاری کشورهای منطقه حاصل میشود و نیازی به دخالت نیروهای فرامنطقهای نیست. برای عملی کردن این راهبرد و ایده آماده هستیم رزمایشهایی را با کشورهای منطقه برگزار کنیم. حتی حاضریم «پیمان منع تعرض» با کشورهای منطقه امضاء کنیم.
یکی از پیشنهادهای دیگر ما برگزاری اجلاس مشترک وزرای دفاع کشورهای منطقه است. چنین اجلاسی میتواند زمینه عملی کردن مانور مشترک و امضای پیمان عدم تعرض را فراهم سازد.
سردار، رژیم اشغالگر قدس به بهانه اسارت دو نفر سرباز اسرائیلی به تهاجم خود علیه مردم مظلوم فلسطین و لبنان استمرار بخشیده و ما روزانه شاهد کشتار بیرحمانه غیرنظامیان اعم از مرد و زن و کودکان بیدفاع بودیم، از طرفی هیچگونه اقدام فوری از طرف جامعه بینالملل مشاهده نشد، تفسیر جنابعالی در این خصوص چیست؟
با توجه به حملات همهجانبه رژیم صهیونیستی به لبنان و گسترش جنایتآفرینی آنان در فلسطین، حمایت بیدریغ آمریکا و برخی کشورهای غربی از کشتار مردم بیدفاع و غیرنظامی، کشتار کودکان بیگناه و سکوت برخی از دولتهای عربی و اسلامی، به نظر میرسد که این حرکت نمیتواند بدون هدف و به دلیل آزادسازی دو نفر اسیر اسرائیلی باشد، من معتقدم که این عملیات بر اساس یک سناریوی از پیش تعیین شده و با توافق آمریکا و برخی کشورها واقع شده است.
رژیم صهیونیستی با انجام این عملیات از طرفی به دنبال تضعیف قدرت دولت فلسطین است که بر اساس خواسته مردم این سرزمین شکل گرفته است تا از این طریق تشکیل دولت مستقل فلسطینی را در نطفه خفه کند و در راستای سیاستهای همیشگی خود برای اشغال و الحاق هرچه بیشتر اراضی فلسطینیان به اقدامات خود ادامه دهد و از طرفی زمینه و بستر لازم را برای مشروعیت بخشیدن به رژیم اسرائیل فراهم آورد.
انهدام تأسیسات زیربنایی غزه مانند شبکههای آب، برق و به دنبال آن آلودگی شدید آب، گسترش انواع بیماریها، کمبود سوخت، مشکلات بهداشتی و پزشکی، بیماریهای روحی و روانی حاصل از شکستن دیوار صوتی از سوی هواپیماهای اسرائیلی، ناتوانی دولت فلسطین در انجام وظایف خود، ربودن مقامات دولت فلسطین و نقض قوانین بینالمللی در اراضی اشغالی، همگی در راستای تحقق هدفی واحد طراحی شدهاند.
بالطبع محاصره لبنان و حمله به زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این کشور نیز در همین راستا و به جهت تضعیف مقاومت، خلعسلاح حزبالله و تسلیم آنان در مقابل این رژیم غاصب انجام گرفته است.
اما مقابله بهموقع و قاطع گروههای مقاومت و بهویژه حزبالله ثابت کرد که هیچگاه این اتفاق نخواهد افتاد، حزبالله به عنوان اسطوره مقاومت در بین مردم این کشور از جایگاه بسیار والایی برخوردار است و به عنوان بازوان توانمند و مقتدر مقاومت اسلامی در مقابل رژیم غاصب اسرائیل ایستاده و بحمدالله با قدرت و توان عملیاتی بالا توانست سناریوی از پیش طراحی شده آمریکا و اسرائیل را خنثی نماید.
شکست خفتبار اسرائیل از حزبالله لبنان و مقاومت مردمی این کشور هیبت دروغین اسرائیل را به عنوان یک قدرت آهنین در هم شکست و نشان داد در مقابل اراده ملتها هیچ سلاحی کارآیی ندارد.
آخرین سؤال پیرامون موضوع هستهای است. میدانید که هرازچندگاهی از خطر حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی به مراکز هستهای ایران سخن به میان میآید. شما در این خصوص چه نظری دارید؟
در این زمینه سخن زیاد گفته شده است. گرچه شاید انجام چنین اقدام حماقتآمیزی از سوی نومحافظهکاران حاکم بر کاخ سفید محتمل باشد. اما تصور میکنم هنوز آنقدر آدم عاقل در آمریکا یافت میشود که آنها را از چنین حماقتی برحذر دارد.
مثلاً اخیراً ژنرال ویکتور ندارت، مدیر برنامهریزی ستاد مشترک ارتش آمریکا، هشدار داده که هرنوع اقدام نظامی علیه ایران پیامدهای بسیار ناگواری برای آمریکا در پی دارد. از آن گذشته آمریکا برای اقدام علیه ایران نیاز به حمایت افکار عمومی دارد. افکار عمومی آمریکا در حال حاضر بهشدت از اینگونه تجاوزات منزجر است.
علاوه بر آن، آمریکاییها برای برونرفت از باتلاقی که در آن گرفتار آمدهاند بیش از پیش به ایران نیاز دارند. سران رژیم صهیونیستی هم از آسیبپذیری شدید خود در برابر ما بهخوبی آگاهند. بنابراین بعید است تمایلی به خودکشی داشته باشند. چون هر نوع تحرک نظامی علیه ایران به منزله خودکشی آنان است. با وجود این، گرچه ما مخالف هرنوع درگیری نظامی هستیم، اما اگر مراکز هستهای مورد تعرض قرار بگیرد، با «جدیت» و «قاطعیت» واکنش نشان خواهیم داد. ما هر نوع تعرضی را بهگونهای پاسخ خواهیم داد که عامل تعرض واقعاً دچار پشیمانی و افسوس شود.