چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۳ - ۰۷:۴۱
۰ نفر

یکتا فراهانی: «چی می‌شد اگریه بار دیگه می‌شد برگشت به دوران خوش ابتدای آشنایی؟ یعنی می‌شه یک آدم تا این حد عوض بشه؟ انگار دیگه نمی‌شناسمش!!...» اینها و جملاتی مانند این، جملاتی هستند که ممکن است برخی از زوج‌ها بعد از چند سال زندگی در کنار هم از ذهنشان بگذرد.

تو همونی نیستی که قبلا می‌شناختم

حالا سؤال اين است: واقعا چرا برخي به اين نتيجه مي‌رسند كه انگار عشق بينشان رنگ باخته است؟ سؤال ديگر اين است: آيا با ازدواج، آن عشق ابتدايي از بين مي‌رود؟ يا اينكه اصلا چرا برخي به اين نقطه مي‌رسند كه فكر مي‌كنند آدم‌ها رنگ باخته‌اند و همه چيز عوض شده است؟ دكتر عليرضا شيري، روانشناس متخصص در امور خانواده اين هفته در رابطه با بروز چنين پديده‌اي در روابط همسرداري حرف مي‌زند؛ پديده‌اي كه در خطرناك بودن آن شكي نيست ولي مي‌توان با يادگيري مهارت‌هايي از وقوع آن جلوگيري كرد.

بپرسيد: آيا من درست ازدواج كرده‌ام؟

اين اولين سوالي است كه معمولا در اوايل ازدواج و در برخورد با اولين مشكلات پيش مي‌آيد. وقتي اين سؤال به ذهنتان مي‌رسد كه «من با شخص مورد علاقه‌ام ازدواج كرده‌ام، پس چرا نمي‌توانيم مانند روزهاي شروع ارتباط هميشه خوب و خوش باشيم؟» سؤال اشتباه باعث مي‌شود كه به جواب درستي نرسيد. شايد شما تعريف درستي از ازدواج نداريد و به خوبي معنا و ماهيت آن را درك نكرده‌ايد، پس سعي كنيد اول با شناخت درست موضوع، درست سؤال كنيدتا جواب درست هم بگيريد. در واقع ازدواج يك تصميم بالغانه و يك قرارداداجتماعي و آييني است؛ درصورتي كه عشق داغ دوران نامزدي يك اتفاق قشنگ براي كودك درون ماست. ما در ازدواج بايد مسئوليت قبول كنيم، تحمل‌مان زياد باشد، صبور باشيم، سازگاري بلد باشيم و بتوانيم نظر مخالف خودمان را هم بشنويم. بنابراين آنهايي كه به شوخي مي‌گويند ازدواج مانند يك شغل تمام وقت است درست مي‌گويند؛ يعني كار خيلي مهم و بزرگي‌است كه اگر بتوانيم به خوبي از پس آن بربياييم، با تمام قوانين، حواشي و مسائل آن آشنا مي‌شويم. در واقع همانگونه كه ما بايد براي موفقيت در كار، تحصيل يا هر كار مهم ديگري قوانين و مقررات مربوط به آن را بدانيم، براي ورود به زندگي مشترك هم بايد با مفاهيم و مسائل مرتبط با آن آشنا باشيم. پس فراموش نكنيم كه با شروع زندگي مشترك ما وارد دنياي جديدي مي‌شويم كه قبلا آن را تجربه نكرده‌ايم و نوع تجارب و برداشت‌هاي ما از مسائلي مانند عشق، دوست داشتن يا تعهد شكل جديدي به‌خود مي‌گيرد كه شايد اگر از آن آگاه نباشيم، ما را سرخورده و نااميد كند. ولي اگر بدانيم كه روبه‌رو شدن با اينگونه تغييرات يا بروز بعضي مشكلات، طبيعي و الزامي است، صبر و تحمل‌مان بيشتر مي‌شود و فكر نمي‌كنيم ازدواج‌مان با شكست مواجه شده است.

پاسخ بدهيد: آيا عشق براي موفقيت در ازدواج كافي است؟

عشق و دوست داشتن در هر رابطه‌اي براي لذت بردن بيشتر يا داشتن شور و هيجان خوب است. اما اگر بخواهيم بدانيم كه رابطه عشق با ازدواج به چه صورت است و آيا مي‌توان با داشتن عشق لزوما ازدواج موفقي هم داشت مي‌توانيم بگوييم كه مثلا براي موفقيت در كنكور و قبول شدن در رشته مهندسي يا معماري آيا كافي است كه فقط درس فيزيك‌مان خوب باشد تا بتوانيم در رشته مورد نظر موفق شويم؟ نه ! ما بايد درس‌هاي ديگر را هم بلد باشيم. بنابراين به همين شكل، وجود عشق هم به تنهايي تضميني براي موفقيت شما در زندگي مشترك نيست. در حقيقت عشق شرط لازم براي ازدواج است اما شرط كافي نيست.

آگاه باشيد: درباره انتظارات غلط زندگي‌تان

بسياري از ما درگير عقده‌اي به نام «عقده مادرMOTHER COMPLEX» هستيم كه به ما مي‌گويد اتفاقات بيروني مانند كار، شغل، ازدواج و... بايد(وظيفه دارد) حال ما را خوب كند؛ يعني مي‌گويد هر چيزي براي خوب كردن حال من بايد نقشي مثل مادر(حامي)را داشته باشد. بعضي از ما با همين فكر وارد ازدواج مي‌شويم و توقع داريم كه همه‌‌چيز خوب پيش برود و هيچ وقت نبايد حال بدي را تجربه كنيم. طبيعي است اگر چنين نگاه و انتظاري از زندگي مشترك داشته باشيم خيلي زود سرخورده مي‌شويم و فكر مي‌كنيم شكست خورده‌ايم. بنابراين سعي كنيد با نگاهي درست و واقعي، زندگي مشترك‌تان را شروع كنيد. مهارت همسرداري كسب كنيد. بدانيد هميشه اين مرد يا زن نيست كه بايد حال طرف مقابل را خوب كند، هر كسي در زندگي خانوادگي بايد وظيفه خودش بداندحال طرف مقابلش را خوب كند، با سختي‌هاي زندگي با او كنار بيايد و با غم و اندوهش ناراحت شود و با مشكلاتش زندگي كند. در حقيقت هر كسي وظيفه دارد مهارت زندگي در كنار همسرش را پيدا كند.

بايد بدانيد: دوران ازدواج با دوران نامزدي متفاوت است

براي اينكه بتوانيم نگاه درستي به ازدواج داشته باشيم بايد درست سؤال كنيم تابه جواب درستي هم برسيم. گاهي حتي يك مقايسه غلط ما را به نتيجه اشتباهي مي‌رساند. مقايسه شرايط دوران نامزدي با زندگي زناشويي مقايسه درستي نيست زيرا اين دو مقوله با هم متفاوتند. درست است كه همان 2‌فردي كه قبلا نامزد بوده‌اند، حالا ازدواج كرده‌اند اما فراموش نكنيد اين بار با مفهوم متفاوتي در كنار هم هستند و چون متفاوت است، دليل نمي‌شودكه خوب نباشد. شما در دوران ازدواج شريك جزء به جزء زندگي همسرتان شده‌ايد و اخم و غم و ناراحتي و عصبانيت و خوشحالي و حالات روحي فردي و اجتماعي او را با تمام وجود لمس مي‌كنيد. اما قطعا دوران نامزدي اينگونه نيست و همه‌‌چيز به‌اصطلاح كت و شلواري و شسته و رفته است.

منطقي باشيد: توقعات درستي داشته باشيد

ما بايد انتظار درستي از ازدواج داشته باشيم و فكر نكنيم كه قرار است وارد بهشتي شويم كه هيچ مشكلي در آن وجود ندارد. ازدواج، اشتغال، مهاجرت، تغيير شغل و بچه‌دار شدن تصميمات مهم زندگي هستند كه در كنار كاركردهاي بسيار ارزشمند، مثل هر كار ديگري سختي‌هاي خاص خود را دارند و بايد با آگاهي از وجود اين سختي‌ها اقدام به انجام آنها كنيم، در غيراين صورت خيلي زود سرخورده و نااميد مي‌شويم. اما پذيرش آن به‌مراتب بهتر از گير افتادن ما در توقعات بيجا و سقوط در دره‌هاي ناآگاهي است. اشتباه بسياري افراد اين است كه فكر مي‌كنند ازدواج خوب، حاصل‌جمع مرد خوب و امكانات خوب به اضافه زن خوب و فهم خوب است؛ درصورتي كه اين پيش‌فرض هميشه درست نيست. ازدواج خوب يعني حاصل جمع زن و مردي با امكانات معمولي كه آمادگي ساختن يك ازدواج خوب را دارند. البته به‌خصوص در ابتداي زندگي مشترك كه افراد مهارت كم و آگاهي اندكي نسبت به خصوصيات هم دارند احتمالا روزهاي سختي هم در پيش خواهيد داشت كه نبايد بترسيد و هرگز با دعواهاي متناوب سال‌هاي اول فكر نكنيد شكست خورده‌ايد بلكه بدانيد در واقع اين ماهيت ازدواج است. متأسفانه بسياري از افراد حاضر نيستند كمترين سختي و ناامني را تجربه كنند و گاهي با پيش آمدن نخستين دعواها به فكر جدايي مي‌افتند، تحمل سختي‌ها را ندارند و درست در نقطه‌اي كه ازدواج مي‌تواند به رشد و آگاهي ختم شود، به آن خاتمه مي‌دهند.

آماده باشيد: تغييرات را بپذيريد

با شروع زندگي مشترك از يك مرحله به مرحله ديگري وارد مي‌شويم كه اين تغيير براي رشد و پيشرفت يك رابطه لازم است. همانگونه كه شايد قيافه يك شخص در دوران كودكي بامزه‌تر و دوست داشتني‌تر باشد و در بزرگسالي به‌نظر متفاوت يا خشن‌تر برسد، شكل و ظاهر يك رابطه نيز تغيير مي‌كند و نمي‌توانيم انتظار داشته باشيم روابط به همان شكل و اندازه و هيجان ابتداي آشنايي باقي بماند چون دوست داشتني‌تر و قشنگ‌تر به‌نظر مي‌رسيده! در واقع بايد بدانيم كه اين تغيير به نفع ماست چون اصلا اين اندازه از شور و هيجان براي پيشرفت يك رابطه و ورود آن به مرحله‌اي ديگر كه باعث رشد و تكامل بيشتر مي‌شود نه تنها الزامي نيست بلكه گاهي مانع هم هست. پس تغييرات را بپذيريد و با آن كنار بياييد و اجازه بدهيد رابطه همسر‌تان به شكل طبيعي رشد كند.

اصلا مي‌دانيد: ازدواج خوب كتاب آشپزي نيست!

بعضي زوج‌ها دوست دارند با دستورالعمل‌هاي سريع براي بهبود رابطه خود در ازدواج خيلي زود به نتيجه برسند. آمار هم نشان مي‌دهند يك سوم از طلاق‌هاي شهرهاي بزرگ ايران در سال اول زندگي اتفاق مي‌افتد؛ يعني افراد صبر و تحمل كافي براي رسيدن به نتيجه بهتر را ندارند و نمي‌توانند به يكديگر فرصت دهند. فراموش نكنيم ازدواج خوب مثل دستور تهيه غذا در كتاب‌هاي آشپزي نيست كه مثلا بتوان گفت با 10گرم عشق و 10گرم صميميت و... تهيه مي‌شود! همانگونه كه براي داشتن يك غذاي خوب، تنها در اختيار داشتن مواد خوب كافي نيست و بايد زمان گذاشت و روش تهيه آن را بلد بود، براي داشتن يك ارتباط موفق هم بايد از چگونگي برقراري ارتباط آگاه بود؛ در ضمن صبور بود و سازگار.

جان كلام: از ازدواجتان مراقبت كنيد

همانطور كه براي حفظ هر چيز باارزشي بايد براي آن زمان و انرژي گذاشت براي حفظ ازدواج نيز بايد به آن توجه كرد؛ مانند گلي كه اگر بخواهيم پژمرده نشود بايد بدانيم چطور بايد از آن مراقبت كنيم. اگر مي‌خواهيد از روزمرگي‌هاي رايج زندگي فاصله بگيريد بيشتر به يكديگر توجه كنيد؛يعني با هم به سفر برويد و بيشتر با خانواده‌هاي يكديگر معاشرت كنيد چون باعث افزايش نشاط شما مي‌شود. ضمن اينكه بسياري از ازدواج‌هاي موفق با حمايت و تأييد خانواده‌ها شكل گرفته‌اند.

در مجموع فراموش نكنيد كه مي‌توان ازدواج خوبي داشت و آن را حفظ كرد؛ مشروط بر آنكه آن را ساخت و مراقب دخالت بي‌مورد ديگران يا اشتباهات خودمان باشيم.

اصلا از پاداش‌هاي واقعي ازدواج خبر داريد؟

دكتر عليرضا شيري بر اين چند نكته‌اي كه مي‌بينيد تأكيد زيادي دارد. او مي‌گويد ازدواج پاداش‌هايي دارد كه خيلي از ما آنها را نمي‌بينيم.

1- يكي از دستاوردهاي مهم ازدواج كه كمتر به آن توجه مي‌شود رشد رواني است؛ يعني فرد مقابل مانند آيينه‌اي است كه مي‌تواند شما را با خصوصيات واقعي‌تان بيشتر آشنا كند. گاهي در زندگي زناشويي است كه متوجه خودخواهي‌هاي وجودتان مي‌شويد، درصورتي كه قبلا از آن خبر نداشتيد. نخستين بار زماني مي‌فهميد موفق شده‌ايد كه با خودخواهي‌ها يا هر صفات آزار‌دهنده ديگر خود مقابله كنيد. در اين صورت در رابطه با طرف مقابل مي‌توانيد انعطاف و نرمش بيشتري داشته باشيد. فرد موفق طوري رفتار مي‌كند كه 2 طرف بتوانند برنده شوند. اينطور نيست كه يكي در رابطه هميشه درست بگويد و ديگري هميشه در حال جبران مافات باشد. رابطه موفق هم رابطه‌اي است كه 2 طرف احساس موفقيت مي‌كنند. هيچ‌چيزي به اندازه ازدواج نمي‌تواند اين امكان رشد رواني را فراهم كند؛ همانگونه كه مطالعات نيز آن را تأييد مي‌كنند.

2- خود پديده ازدواج باعث رشد رواني شما مي‌شود نه الزاما همسرتان و اگر فكر مي‌كنيد كه فقط همسرتان به تنهايي باعث رشد شما شده، اشتباه مي‌كنيد چون در اين صورت هنوز دچار «عقده مادر» هستيد كه فكر مي‌كنيد عوامل يا افراد از بيرون مي‌توانند شما را كنترل كنند يا حال شما را تغيير دهند. فراموش نكنيد هيچ‌كس نمي‌تواند حال شما را عوض كند مگر اينكه خودتان بخواهيد.

3- ازدواج جزو تصميم‌هاي بزرگ زندگي است و به همان ميزان كه سخت به‌نظر مي‌رسد باعث« رشد رواني» مي‌شود؛ يعني وجه رشددهنده ازدواج عامل بسيار مهمي است كه گاهي توجهي به آن نمي‌شود. اگر شما چند سال هم دوران نامزدي را تجربه كنيد، هيچ وقت نمي‌توانيد به اندازه يك سال زندگي زناشويي رشد پيدا كنيد. اما چه عاملي باعث اين رشد مي‌شود؛تعهد بر ترك نكردن بازي، شكيبايي و تحمل و تاب آوري.

4- امنيت جنسي و فرزنددار شدن نيز از پاداش‌هاي بي‌رقيب ازدواج و از نعمات اين دوران است كه هيچ جايگزيني براي آن نيست؛ پس كلا قدردان رابطه‌تان با همسرتان باشيد.

 

کد خبر 273641

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha