دانیل بنیامین، که هم اکنون از اعضای ارشد مؤسسه بروکینگز است به همراه استیون سیمون، از اعضای ارشد شورای روابط خارجی در مقاله مشترکی در نیویورک تایمز اعلام کردند به اعتقاد آنها ارتش اثبات کرده که در این زمینه ضعیف است.
در این مقاله اشاره شده همانگونه که گزارش برآورد اطلاعات ملی تایید کرد یک پناهگاه تروریستی در ناحیه مرزی پاکستان بوجود آمده و افشا سازیهای اخیر نیز حاکی از آن است که وزارت دفاع در سال ۲۰۰۵ یکی از ماموریتهای خود را در این منطقه لغو کرده است.
اینها همگی نشاندهنده آن است که وزارت دفاع از توانایی کافی برخوردار نیست.
نیویورک تایمز افزوده است با توجه به اینکه پنتاگون نشان داده است قادر به انجام آنها نیست، این ماموریت باید به سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) محول شود. داستان عملیات لغو شده سال ۲۰۰۵ دقیقا نشان میدهد چرا پنتاگون توانایی انجام اقدامات لازم را ندارد.
به نظر میرسد آمادگیها برای ماموریت دستگیری یا قتل ایمن الظواهری، رهبر شماره دو القاعده همچون بسیاری از عملیات دیگر بوده است.
اطلاعاتی در مورد یک نشست سطح بالا بین رهبران القاعده دریافت شده بود و قرار بود عملیات ربودن یا قتل توسط نیروهای یگان ویژه انجام شود ولی افسران ارشد ارتش تعداد زیادی نیروی نظامیبه آن افزودند تا کار جمعآوری اطلاعات، محافظت از نیروها، ارتباطات و عقب نشینی را انجام دهند.
شرایط در نهایت به گونهای پیش رفت که این عملیات به عملیاتی برای تهاجم به پاکستان تبدیل شد و دونالد رامسفلد، وزیر دفاع وقت آمریکا آن را لغو کرد.
چنین تصمیمگیریهایی در دولتهای پیشین آمریکا نیز صورت گرفته بود، به عنوان مثال در دوران حکومت بیل کلینتون، دستکم سه مورد وجود داشت که از انجام عملیات حیاتی جلوگیری کرد. مهمترین آنها تلاش پنتاگون برای انجام عملیات زمینی علیه رهبران القاعده در افغانستان در اواخر سال ۱۹۹۸ بود.
البته نکته جالب توجه این است که لغو عملیات علیه الظواهری درست در زمانی صورت گرفت که چهار سال از جنگ جهانی علیه تروریسم میگذشت. گذشته از آن این اتفاق در زمان وزارت دونالد رامسفلد رخ داده بود که قدرتمندترین وزیر دفاع در تاریخ آمریکا بوده است و طرح نظامیحمله به عراق را به سلیقه خود تغییر میداد.
ظاهرا همه توجه او به افزایش آشفتگیها در عراق بوده است. حتی خود رامسفلد که نیروهای یگان ویژه را سنگ تاج ارتش تغییر یافته آمریکا میدانست نتوانست ماموریتی را که ممکن بود باعث حیرت زدگی القاعده شود به اجرا درآورد.
این دو مقام سابق آمریکا افزودند اسرائیل در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ عملیات موفقیت آمیزی را در اوگاندا، تونس و لبنان انجام داده بود و کشورهایی همچون آلمان نیز اینگونه عملیات را در خارج از کشورهای خود با موفقیت انجام دادهاند لذا هرچند ممکن است انجام عملیات در مناطق قبیلهای پاکستان شدیدا دشوار باشد ولی نمیتوان تصور کرد که غیرممکن است.
به نوشته این دو مقام سابق آمریکا از سال ۲۰۰۱ تا کنون بودجه مرکز فرماندهی عملیات ویژه نزدیک به دو برابر شده و انتظار میرود طی پنج سال آینده ۱۵۰ درصد دیگر رشد کند.
این مرکز فرماندهی دارای بیش از ۵۰ هزار نیروی نظامیاست که معادل سه یا چهار لشگر پیاده نظام است و بهترین آنها نیروهای دلتا و ناوی هستند که به نیروهای بسیار ماهر و غیر متعارف تبدیل شدهاند.
این درحالی است که ترس از شکست و تلفات همواره به معنی کمبود استفاده از این نیروها بوده است. هر چند در تئوری بهترین مکان در دولت برای طراحی و اجرای ماموریتهای کوچک پنتاگون است ولی متاسفانه واقعیت این است که پنتاگون محل مناسبی نیست زیرا تیمهای آدم ربایی و ترور باید در گروههای بزرگتر ترتیب داده شوند.
افسران ارشد آمریکایی که اینگونه آموزش دیدهاند که نحوه جنگ آمریکا برخورداری از تعداد زیادی نیرو با برتری در قدرت شلیک است، یگان نیروهای ویژه را گروهی میدانند که علیرغم تمامیهزینهها باید از آن اجتناب شود.
این مسئله در تلاشهای کم خطرتری همچون دستگیری جنایتکاران جنگی در بالکان نیز وجود داشته است سابقه نشان میدهد که ارتش ما توانایی مطابقت فرهنگ خود برای پذیرفتن اینگونه عملیات را ندارد.
اعضای سابق شورای امنیت ملی آمریکا در ادامه مقاله خود با اشاره به اینکه پنتاگون دیگر نباید برای عملیاتی که حاضر به انجام آنها نیست برنامهریزی کند افزودند: این درحالی است که سازمان سیا از چنین سابقه لکه داری برخوردار نیست و عملیات ضدتروریستی آن بسیار امیدوارکننده تر از پنتاگون بوده است.
سازمان سیا پیش از این اقدامات موفقیت آمیزی در برخی مناطقی که توسط دولت اداره نمیشوند انجام داده است. اولین حملهای که سازمان سیا انجام داده بود در سال ۲۰۰۲ توسط یک هواپیمای بدون سرنشین در یمن صورت گرفت که این هواپیما با شلیک موشک توانست یکی از فرماندهان ارشد القاعده را به قتل برساند.
از آن زمان به بعد نیز از این هواپیما دستکم هشت بار استفاده شده است که البته موفقیتهای آن محدود بوده است. به عبارت دیگر باید گفت که آغازگر اینگونه حملات سازمان سیا بوده است نه سربازان پنتاگون.
از سوی دیگر نیروهای شبه نظامیسازمان سیا در سال ۲۰۰۱ به صورت بی پروایی عملیات شناسایی انجام دادند و جنگ سالاران محلی را به مقابله با طالبان سوق داده بودند که مهمترین پیروزی آمریکا در دوران پس از ۱۱ سپتامبر تلقی میشد. بدون عملیات خطرناک این گروه، نیروهای آمریکایی که پس از آن به افغانستان حمله کردند هیچ اطلاعی از منطقه نداشت و بیش از القاعده بیشتر نگران جناح خود بودند.
عملیات سیاسی مخفیانه سازمان سیا در دهه ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ که چندان قابل درک نبود ممکن است باعث نگرانی شود. هرچند که آن سازمان دیگر وجود ندارد و این سازمان نیز شدیدا نگران متحمل شدن تلفات است.
آمریکا در هدف خود برای جلوگیری از دستیابی القاعده به پناهگاه در پاکستان شکست خورده و در عراق نیز در حال شکست خوردن است. ارتش ما نشان داده است که در مبارزه با تروریسم ضعیف است و هم اکنون هزاران جهادی وجود دارند که در سال ۲۰۰۳ میلادی و هنگام حمله به عراق در این کشور وجود نداشتند.
وقتی آمریکا در نهایت اقدام به عقب نشینی از عراق کرد باید به دنبال راهی برای از توازن خارج کردن تروریستها در عراق باشد و نواری را که مبارزان را به مناطقی همچون لبنان، آفریقای شمالی و اروپا انتقال میدهد، مختل کند.
باتوجه به اینکه هم اکنون در سازمان سیا و وزارت دفاع رهبران جدیدی وجود دارند دولت بوش از این فرصت برخوردار است که این مشکل را برطرف سازد. این دو مقام سابق امنیتی آمریکا گفتهاند با توجه به منابع محدودی که پنتاگون برای عملیات ویژه در اختیار دارد، ممکن است سازمان سیا بتواند به توانایی چریکی دست یابد که بشدت به آن احتیاج دارد.