مؤلفههایی که گاه هر اثر هنری برای جلب مخاطب به آن نیاز دارد مانند مسئله زمان و مکان ارائه اثر و مؤلفههایی مانند چگونگی ارائه آن نه به لحاظ کیفی بلکه به دلیل پایبندی اثر به ویژگیهای قالبی که برای ارائه آن انتخاب شده است.
یک فیلم سینمایی باید قابلیتهای یک اثر سینمایی را داشته باشد تا مخاطب به سراغش برود، یک برنامه تلویزیونی نیز همینطور یا یک نمایش...
مهمترین ویژگی تئاتر و حتی ویژگی منحصر به فرد آن به عنوان رسانه زنده بودن، پویایی و همراه بودن با مخاطب است.
چگونه میتوان از مخاطب چنین رسانهای توقع داشت در بدترین ساعت روز، در اوج ترافیک شهر تهران از محدوده طرح ترافیک عبور کند و در جایی در قلب پایتخت به تماشای نمایشی برود که صدای آن ضبط شده و بازیگران تنها حرکت میکنند و لب میزنند.
حتی اگر این اثر هنری، نمایش رستم و سهراب باشد، حتی اگر کارگردانش رسول نجفیان باشد، حتی اگر سالن اجرای آن تالار وحدت باشد و حتی اگر بازیگرانی از عالم هنر تئاتر روی صحنه حضور داشته باشند باز چگونه مخاطب میتواند این اثر را به عنوان تئاتر بپذیرد!
نه طول و نه عرض و عمق سن، نه بزرگی سالن، نه محدودیتهای اجرا برای بازیگر، نه ویژگیهای ضروری اجرای متون شاهنامه و نه هیچ چیز دیگر نمیتواند دلیل مناسبی باشد برای تبدل یک هنر زنده و پویا به چیزی که حتی شایسته نام نمایش هم نیست...
تماشاگر رستم و سهراب به تالار وحدت نمیرود که بازیگرانی را ببیند که راه میروند، میدوند، میجنگند و هر کاری میکنند اما صدای آنها از جایی دیگر و به صورت از پیش مهیا شده به گوش میرسد.
آیا مخاطب تئاتر نمیداند که به تماشای نمایش میرود و در هر نمایش هر اتفاقی ممکن و طبیعی است! حتی این احتمال وجود دارد پرژکتور بترکد، کسی از تماشاگران فریاد بزند، بازیگری تپق بزند یا صدمه ببیند یا هر اتفاق دیگری همچنان که چند سال پیش خانومی ناگهان از بین تماشاگران برخاست به روی صحنه نمایش آرتور اویی رفت و بعد از مدتی هم برگشت، بدون آنکه اتفاق بدی بیفتد یا مجید جعفری به عنوان کارگردان نمایش را متوقف کند!
تئاتر هنر و رسانهای است برای ارائه زندگی...
جناب نجفیان کاش روح و حیات را از نمایشتان نمیگرفتید، کاش تمهیدی مییافتید که نه به نمایش و نه به شاهنامه خدشهای وارد نشود. باور کنید کار سختی نبود!!