چهارشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۶ - ۱۱:۵۸
۰ نفر

ایمان جلیلی- احسان ناظم بکایی: هر شب حدود ساعت 11:30، دو مجری جوان و پرانرژی می‌آیند تا شما را نیم ساعت بیشتر بیدار نگه دارند.

آنها سبک جدیدی از شوی تلویزیونی را اجرا می‌کنند. برنامه‌ای که در طول نیم ساعت همه چیز به شما می‌دهد؛ بازی‌های خوب، خنده، انرژی و اطلاعات. «خانه‌ای با طرح نو»، عنوان برنامه‌ای است که از اوایل تابستان، هر شب از شبکه 2 پخش می‌شود و با سر و شکل تازه‌ای که دارد، مخاطب زیادی هم پیدا کرده است.

اینجا استودیو 23 ساختمان «رنگی» صداوسیما. ساعت حدود 11 شب است و رامبدجوان و اشکان خطیبی داخل استودیو در حال بروبیا هستند. رامبد ـ ردبول به دست ـ وسط صحنه ایستاده و نویسنده دارد برایش متن‌ها را می‌خواند و اشکان کمی آن‌طرف‌تر، دور خودش زنجیر پیچانده و ادای پهلوان‌ها و معرکه‌گیرها را درمی‌آورد. اینجا پشت صحنه برنامه «خانه‌ای با طرح نو» است؛ برنامه متفاوت هر شب شبکه 2 سیما.

مهدی مظلومی پشت سر این ماجراست. کارگردان 90 شبی‌های «بدون شرح» و «کمربندها را ببندیم»، حالا برای تهیه‌کنندگی یک شوی شبانه اسبش را زین کرده. او کارگردان کار هم هست و برای همین، چند دقیقه مانده به شروع برنامه مدام بین استودیو و اتاق رژی در حال بالا و پایین رفتن است.

معمولا زمان پخش برنامه آنها به زمان تمام شدن گفت‌وگوی ویژه خبری بستگی دارد و برای همین، مهدی مظلومی لابه‌لای رفت و آمدش تلویزیون گوشه استودیو را هم روشن می‌کند تا ببیند چقدر تا شروع برنامه زمان دارند؛ «هر وقت آقای حیدری دست از مهمان‌هایش بردارد، ما می‌رویم روی آنتن».

سلام آقای عزیز
ساعت از 11 گذشته که دوربین‌ها روشن می‌شوند. رامبد و اشکان روی مبل نشسته‌اند و تمرین می‌کنند. رامبد آسمان را نگاه می‌کند و با لحن خنده‌داری می‌گوید: «آقای عزیز، نگاه کنید! خدا رو خوش می‌یاد؟» و اشاره می‌کند به اشکان که کاسه به دست جلوی او زانو زده و نقش یک گدا را بازی می‌کند.

این عنوان «آقای عزیز» با آن لحن جالب رامبد توی دهان بروبچ پشت صحنه می‌افتد. در همین گیرودار، مهمان متفاوت برنامه از راه می‌رسد. محمود میران با 2 متر قد و بیش از 100 کیلو وزن وارد می‌شود تا رامبد جلویش خم شود که «سلام آقای عزیز!» و این بداهه، این‌قدر زیبا و دلچسب است که مظلومی از رامبد می‌خواهد موقع پخش هم دوباره آن را اجرا کند.

پرواز خوبی داشته باشید
دیگر چیزی به شروع پخش نمانده. منشی صحنه تذکر می‌دهد؛«فقط2دقیقه!». و اشکان بالا و پایین می‌پرد که «نه!، نه!». مهدی مظلومی اما سعی می‌کند از استرس بازیگرش کم کند. او حالا از لای در اتاق رژی یک نگاه کلی به استودیو می‌اندازد و برای همه آرزوی موفقیت می‌کند؛«آقایون پرواز خوبی داشته باشید، من رفتم».

چند ثانیه بیشتر نمانده، رامبد می‌پرد هوا و با انرژی می‌گوید :«سلام بینندگان عزیز!».
فیلم‌بردار با چشم‌های گرد شده آقای بازیگر را نگاه می‌‌کند:«رامبد در اجرای اصلی هم می‌خواهی این کار را بکنی ؟» و مرد جوان فیلم‌بردار را روشن می‌کند که این فقط یک راه ساده است برای انرژی گرفتن.

صدای مظلومی از بالا می‌آید که «بچه‌ها کمی استراحت کنید». با شنیدن این جمله، رامبد خودش را می‌اندازد روی مبل:« من یک کم می‌خوابم». او استاد مسلم طنز ناگهانی است چون همه را با این جمله‌اش شگفت‌زده می‌کند، استاد بعد رو می‌کند به اشکان و می‌گوید: «اشکان برای استراحت باید برویم شمال. موافقی؟».

باور کنیم یعنی؟
«سلام بینندگان عزیز!» برنامه واقعا شروع می‌شود. روال خانه‌ای با طرح نو، این جوری است که برنامه با یک داستان کوتاه که موضوع آن شب است، شروع می‌شود و 2 مجری در این فضا با هم بازی می‌کنند. بعد به قول خودشان وله می‌بینیم و مهمان وارد می‌شود تا با هم گپ کوتاهی بزنند.

آخرش هم به معرفی فیلمی که قرار است بعد از برنامه پخش شود می‌گذرد. و اینجاست که آدم با خودش فکر می‌کند همه این کارها با هم از شبکه‌ای مثل شبکه 2 که تا قبل از این جشنواره فیلم‌های تابستانی‌اش را با اجرای بهمن هاشمی راه می‌انداخت، بعید است.

شب‌ها بیداریم
مجری‌ها که با هم با دوربین بای‌بای می‌کنند، همه از داخل اتاق فرمان می‌ریزند توی استودیو. دوربین‌ها رها می‌شود، رامبد و اشکان، محمود میران را بدرقه می‌کنند و خسته نباشید گفتن مهدی مظلومی همزمان می‌شود با خداحافظی‌اش. او زودتر از همه استودیو را ترک می‌کند. بچه‌ها هم می‌روند شامشان را بخورند.

مدت برنامه کوتاه است؛ شاید نهایتا نیم ساعت. اما آن‌قدر خوب اجرا می‌شود و تنوع دارد که آن ساعت شب میخ بنشینی پایش.

عادت نکرده‌ایم
رامبد جوان را کشف کرده‌اند. او مجری فوق‌‌العاده‌ای است و این را هر شب دارد روی آنتن به‌مان ثابت می‌کند. با او درباره «خانه‌ای با طرح نو» و ایده‌هایش حرف زده‌ایم.

 به نظر می‌رسد خیلی خوب می‌توانی از پس اجرا بربیایی. چرا کلا نمی‌روی سراغ این کار؟

آره، به نظرم جواب داده، خوب است، خوشایند به نظر می‌آید. حداقل برای من جذاب است.

  •  چی شد که قرار شد این برنامه را تو اجرا کنی؟

مهدی مظلومی زنگ زد و گفت که قرار است چنین اتفاقی بیفتد، هستی؟ من هم بررسی کردم و به نظرم خوب آمد.

  •  جزئیات برنامه از اول معلوم بود یا در این زمینه به مهدی مظلومی کمک کردی؟

خب، ما در این‌باره با هم کلی گپ زدیم.

  •  از اول قرار بود اشکان در کنار تو اجرا کند؟

من باید یک نفر دیگر در کنارم می‌داشتم. به خیلی‌ها فکر کرده بودیم از جمله به آتیلا (آتیلا پسیانی) و در نهایت به اشکان رسیدیم. الان هم جوری شده که اگر اشکان نباشد نمی‌توانم درست اجرا کنم.

  •  چقدر از حرف‌هایی که در طول برنامه می‌زنید بر اساس متن است؟

تمام بخش‌های اولیه متن دارد، سؤال‌ها هم طراحی می‌شوند. ما هم به دقت مطابق با متن کار می‌کنیم؛ یعنی حداقل 90درصد حرف‌ها طبق چیزی است که از قبل نوشته شده.

  •  مثل اینکه برنامه‌تان حسابی هم طرفدار پیدا کرده.

فیدبک‌ها تقریبا خوب است، ولی بد و بیراه هم می‌شنوم گاهی.

  •  چه می‌گویند مثلا؟

مثلا اینکه چرا این‌قدر تکان می‌خوری؟ حتی شنیده‌ام می‌گویند چرا شوخی می‌کنی؟ این حرف‌ها را بیشتر قشر روشنفکر می‌زنند.

  •  آنها دیگر چرا؟

کلا برایشان سخت است که با تلویزیون ارتباط برقرار کنند. همه عادت کرده‌‌اند به مجری‌های اتوکشیده، بعد اگر یک ذره راحت برگزارش کنی شاکی می‌شوند. «رهایی» به یک عده برمی‌خورد. حتی شنیده‌ام می‌پرسند «که چی؟». این یکی از پرایرادترین سؤالات دنیاست.

تو به هر چیزی که نگاه کنی می‌توانی بپرسی که چی؟ بابا ما می‌خواهیم برای تلویزیون برنامه بسازیم والسلام.

  •  شاید این فرم برنامه برای ما تازه باشد ولی در دنیا از این برنامه‌ها زیاد دارند.

آره، چون نسبتا کم‌هزینه است و می‌تواند یک جور سرگرمی هم ایجاد کند. ما هم الان کار خاصی نمی‌کنیم، بنا به شرایط خودمان داریم سرگرمی ایجاد می‌کنیم.

  •  دوست دارید این کار را  ادامه بدهید؟

آره، بدم نمی‌آید. می‌دانید، من یک مدتی خمیر بازی کردم. بازیگری همیشه یک کار پردردسر با مسئولیت زیاد است، الان می‌خواهم یک ذره استراحت کنم و شاید این کار بیشتر به دردم بخورد.

اطلاعات خاله‌زنکی جذاب‌تر است

شاید آن اوایل عده‌ای قرار گرفتن در کنار رامبد جوان را باعث افت برنامه می‌دانستند اما هر چه می‌گذرد خطیبی در اجراهایش بیشتر جا می‌افتد و بامزه‌تر می‌شود. او می‌خواست سریع به خانه برود چون مهمان داشت، برای همین چند تا سؤال را هول‌ هولکی جواب داد.

  •   چی شد آمدی اینجا؟

به‌ام زنگ زدند، همان شب اول آمدم و با رامبد و مهدی مظلومی حرف زدم، دیدم مزیت خوبی دارد، اینجا قرار نیست کسی جز خودم باشم.

  •  نترسیدی جلوی رامبد جوان کم بیاوری؟

نه، کلا آدم اهل ریسکی هستم. من در «دوران سرکشی» نقشم منفی بود، بعد رفتم «این راهش نیست» که فضای طنز داشت، ضمن اینکه ما قبل از همکاری با هم رفیق بودیم.

  •  اما به هر حال اجرای زنده سخت است.

آره، اما کم‌کم زمان و ریتم برنامه دستمان آمد. شب‌های اول این‌طور نبود، یک «شبه بداهه» بود اما الان همان‌طور که دیده‌اید، همه کارها طراحی شده است. اصلا برنامه زنده بدون برنامه‌ریزی جواب نمی‌دهد.

  •  این اطلاعاتی که راجع به فیلم‌ها می‌دهید، خیلی توی چشم می‌زند، اجرا را از ریتم نمی‌اندازد؟

آن اوایل شاید، چون اطلاعات خالص می‌دادیم. این شاید برای ما که فیلم‌بین حرفه‌ای هستیم جالب باشد اما برای مخاطب معمولی، اطلاعات خاله‌زنکی جذاب‌تر است. برای همین سعی می‌کنم الان اطلاعات خالص را با خاله‌زنکی‌ها جمع کنم؛ مثلا اینکه فلان کارگردان به جز ساخت این فیلم، چه غذایی دوست دارد و...

  •  شما لابه‌لای حرف‌هایتان برنامه‌های سینما و تئاتر را معرفی می‌کنید که چی؟

می‌خواهیم مردم را با سینما و تئاتر آشتی بدهیم. اتفاقا این معرفی‌ها بازخورد دارد، مثلا ما قرار بود تعدادی کتاب معرفی کنیم که نشد اما مخاطبان مدام پیگیری می‌کردند که چرا معرفی نمی‌کنید.

  •  می‌خواهید با برنامه‌های همزمان مشابه‌تان رقابت کنید؟

باور کنید ندیده‌ام‌شان، خیلی درگیرم اما داریم سعی می‌کنیم بهتر شویم.

کد خبر 27866

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز