چهارشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۶ - ۰۶:۴۶
۰ نفر

عباس ثابتی ‌راد: ماجرا از کجا شروع شد؟ آیا از همان روزی آغاز نشد که ما خود به عنوان یکی از مصرف کنندگان کالاهای تقلبی و مشابه تولیدات کشور چین درآمدیم و اجناس بی‌کیفیت این کشور را به بهانه قیمت ارزان خریداری کردیم؟

یا از روزی که مغرور از هنر و ذوقمان محصولات منحصر به فرد تولید شده در کشورمان را در اختیار دیگران قرار دادیم. شاید آغاز ماجرا چندان مهم نباشد.

اما هر چه هست این نکته که این بار هجوم کپی کاری چینی‌ها، فرش ایرانی را نشانه رفته است. 

شاید روزگاری که ما با دیدن اشیاء ارزان قیمت چینی که به تقلید از کالاهای مختلف در کشور ما عرضه می‌شد لبخند می‌زدیم، نمی‌توانستیم تصور کنیم که آنان روزی با تولید یکی از محصولات بنام و مشهور ایران در بازار جهان طعم گس ناخوشایندی را در مذاقمان به وجود آورند.

چینی‌ها هم اکنون به هیات اژدهایی هولناک در آمده اند که تمامی عرصه‌ها را در اختیار گرفته اند و بی رحمانه به همه چیز یورش می‌برند. تنها برگزاری بازی‌های المپیک و جذب توریست‌های بی‌شمار فرهنگی و تفریحی نیست که آنان را مشغول کرده است. بلکه تمامی چیزهایی که در عرصه جهانی مورد توجه باشد بی‌تردید ردی از چینی‌ها را به همراه خواهد داشت.

خبر ساخت شهرکی به نام کاشان و استفاده از این برند معروف فرش در بازار جهانی زنگ خطری بود که در ناباوری ما به صدا درآمد. آنان با ساخت شهرکی به نام کاشان و تولید فرش در آن در حدود یک سال است که بر بازار جهانی سلطه یافته‌اند. فرش کاشان چین اگرچه به مانند بسیاری از کالاهایشان کیفیت مناسب و قابل قبولی ندارد، اما توانسته است بازار تازه‌ای برای خود فراهم آورد.

البته چین در این عرصه تنها نیست. هندوستان، پاکستان و حتی بنگلادش نیز همگام با چینی‌ها به تولید فرش و گبه روی آورده‌اند. هند با تولید گبه‌ای به نام «گبه ایندیانا» رقیبی تازه برای گبه‌های ایرانی شده است. از طرفی پاکستان و بنگلادش نیز با تولید فرش‌های بی کیفیت اما ارزان قیمت سهمی از این بازار را به خود اختصاص داده‌اند. با این روند شاید چندان عجیب نباشد که در سالهای گذشته صادرات فرش ایران روندی نزولی داشته و هر روز این محصول بیشتر در پرده ابهام می‌رود.

اما نکته بسیار نگران کننده این است که بسیاری از تاجران ایرانی سهم بسزایی در تولیدات چینی دارند. از قرار چینی‌ها بسیاری از نقشه‌های فرش‌های ایرانی را از طریق تاجران ایرانی بدست می‌‌آورند. آنان که نه ذوق ایرانی دارند و نه هنر زیبای طراحان فرش کشورمان را، به کمک برخی از تاجران بین‌المللی(؟) نقشه‌ها و طرح‌های ایرانی را بدست آورده و با ظرافت نه چندان بالا به تولید فرش‌هایی دست می زنند که به نام فرش کاشان چین معروف است.

البته سودآوری این محصول آنان را ترغیب کرده تا علاوه بر استفاده از این برند  که در عرصه جهانی طرفداران بسیاری دارد، شهرهای دیگری نیز در لیست‌شان قرار گیرد تا در آینده شاهد تولید فرش کرمان، تبریز، اصفهان و... باشیم.

این زنگ خطری است که شاید خیلی دیر به گوش ما رسید. حرکتی که این کشورها آغاز کرده اند شاید در آینده راه را برای عرضه محصولات ایرانی ببندد. گو اینکه کیفیت محصولات تولیدی‌ آنان هیچگاه به پای تولیدات ایرانی نرسد. اما همانگونه که هجوم بی‌مهار کالاهای چینی در ایران، راه را بر بسیاری از تولیدات مرغوب داخلی بسته است، تصور بدست آوردن بازار جهانی و سیطره کامل این کشورها بر آن دور از ذهن نیست.

بی‌تردید تنها راهی که برای پاسداری از محصولات و صنایع دستی کشور در پیش روست،‌ ثبت آثار و تولیدات منحصر به فرد صنایع دستی کشورمان در مرکز ثبت آثار معنوی جهانی است.

 شاید با اینکار دست‌کم چینی‌ها نتوانند از برندهایی مانند کاشان و اصفهان و کرمان استفاده کنند و به مانند تمام محصولات تقلبی و کپی شده نامی مشابه بیابند.
با توجه به این ماجرا چندان دور نیست اگر روزی خبر تولید صنایع دستی کشورمان در آن‌سوی مرزها به گوش برسد. آثاری که برای بسیاری از مردمان جهان خالی از جاذبه فرهنگی نیست و ایران را با آن می‌شناسند.

بی انصاف نباشیم. در کشوری که صنایع دستی آن در معرض فراموشی است و هنوز برنامه‌ای مدون از سوی سازمان‌های مربوطه برای حفظ و احیای آن صورت نمی‌گیرد، آیا می‌توان انتظار داشت که صنایع دستی همچنان در نزد جهانیان مقبول و مورد توجه باشد.
 ما چگونه می توانیم از گسترش صنعت توریسم سخن به میان بیاوریم در حالی که بسیاری از صنایع دستی ما که از جاذبه‌های معنوی صنعت گردشگری کشور است به جولانگاهی برای شکوفایی اقتصادی سایر کشور‌ها تبدیل شده است؟

این واقعیت که کشور در بسیاری از عرصه‌ها به لحاظ ظرفیت و پتانسیل‌ها در جهان نام آور است انکار ناپذیر است. اما این سؤال که تا به حال چه اندازه این ظرفیت‌ها مورد بهره‌برداری قرار گرفته و برنامه‌ریزی سازمان‌های متولی این حوزه مفید بوده است همواره دغدغه‌ آفرین است.

اگر اتفاقات بر همان مدار بگذرد که تا به امروز گذشت، شاید شهروندان ایرانی روزهایی را پیش رو داشته باشند که به مانند تمامی کالاهای کپی شده چینی  و به خاطر توجیه اقتصادی مجبور باشند فرش کاشان چین را به خانه‌هایشان ببرند و از صنایع دستی ایرانی که در چین تولید می شود استفاده کنند.

روزگار بسیار ناجوانمردانه می‌گذرد و به هیچ چیز و هیچ کس رحم نمی کند. تا زمانی که ما خود در اندیشه حفظ هویت خود نباشیم و از فرهنگ و مظاهر فرهنگی ملی- مذهبی خود پاسداری نکنیم، مسلما هیچ کشوری و ملتی پاسدار فرهنگ ما نخواهد بود.

کد خبر 27943

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز