حامد فوقاني: دكتر علي مطهري؛ فرزند سوم استاد شهيد آيتالله مطهري، در بهمن 1336 در خيابان ري تهران متولد شد.
در سال 1355 تحصيلات متوسطه خود را در دبيرستان علوي در رشته رياضي به پايان رساند و در رشته مهندسي مكانيك دانشكده فني دانشگاه تبريز پذيرفته شد. پس از شهادت پدر در ارديبهشت 1358 خود را به دانشگاه علم و صنعت ايران منتقل كرد و چندي در اين دانشگاه به تحصيل خود ادامه داد.
از ابتداي شهادت استاد مطهري مسووليت خود را در تدوين و تنظيم آثار چاپ نشده پدر و به طور كلي نظارت بر نشر آثار وي احساس كرد. علي مطهري با آن كه بيش از نيمي از واحدهاي رشته مكانيك را گذرانده بود، با آمدن به دانشكده الهيات دانشگاه تهران؛ يعني يكي از پايگاههاي استاد مطهري، تغيير رشته داد و تحصيلات خود را تا اخذ درجه دكتري در رشته فلسفه و كلام اسلامي ادامه داد. او اكنون مانند دوره قبل نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي است.علي مطهري مدیریت علمی انتشارات صدرا (مرکز نشر آثار استاد مطهری) را هم برعهده دارد و عضو هیأت مدیره «بنیاد علمی فرهنگی استاد شهید مطهری» نیز هست. جالب است بدانيد كه مطهري سابقه كار در راديو را هم دارد.
علي مطهري از آن دست افرادي است كه اگرچه اغلب او را با نقدهاي صريحش در مجلس ميشناسيم، اما در برخوردهاي اجتماعي بسيار آرام است.
علي مطهري اين روزها روي مسائل فرهنگي تمركز كرده است و البته نظراتش موافق و مخالفان زيادي دارد. شايد به همين خاطر است كه وقتي با او درباره فرهنگ صحبت ميكنيد، زياد تمركز ميكند و با حساسيت بالايي جواب ميدهد، اما هرچه است،اين نشان ميدهد كه او درگيريهاي زيادي دارد و اگر لابهلاي كارها، وقتي پيدا كند، آنرا خيلي صرف گفتوگو و مصاحبه نميكند. او ميگويد؛ كم به مسافرت ميرود، اما وقتي ميرود، جز استراحت و همراهي با خانواده در طول سفر، بقيه كارها را تعطيل ميكند. اين را زماني متوجه شدم كه چندي پيش به همراه خانواده به شمال كشور سفر كرده بود. در تماس با تلفن همراه او، همسرش پاسخگو بود. اصرار براي صحبتي ولو چند دقيقهاي با دكتر جواب نداد و پاسخ نهايي از طرف وي اين بود: «چند روزي را به سفر آمدهام كه بيشتر كنار خانواده باشم.
در ضمن موقعيت مناسبي است كه مطالعه كنم.» اين رفتار همان چيزي است كه لازم است همه ما اين روزها بيشتر به آن توجه كنيم؛ يعني هنگام عبادت، مطالعه، در سفر، مهماني، تفريح و همراه خانواده، فقط به همان موضوع فكر كنيم؛ يعني جدا از گوشي تلفن همراه و نرمافزارهاي ارتباطي مرسوم آن.
در دوي سرعت برجسته بودم
تا 10سالگی در خیابان ری زندگي ميكرديم و در همين محله به مدرسه علوی میرفتم. از 10سالگی به قلهک و خیابان دولت آمدیم تا پدرم که موسس حسینیه ارشاد بودند، به آنجا نزدیک باشند. مدرسه علوی از نظر علمی و تربیتی در سطح بالایی قرار داشت و فارغالتحصیلان متفاوتی داشته است؛ از افرادی مانند دكتر سروش بگیرید تا افرادی چون دكترحداد، و از مجاهدین خلق بگیرید تا انجمن حجتیه. در ماه محرم اگر استاد در جایی سخنرانی داشتند حتما حضور پیدا میکردیم. در آن زمان بیشتر بحث و تحلیل درباره حادثه عاشورا بود و عزاداریها مختصر بود؛ برخلاف امروز که اساسا گاهی هیچ بحث و تحلیل و روشنگری وجود ندارد و فقط نوحهخوانی و سینهزنی است. ایشان معتقد بود که هردو باید باشد،يعني در آن هم باید اقناع عقل باشد و هم اقناع دل. با برخی از دوستان آن زمان امروز هم دوست هستم. در دوره کودکی، نوجوانی و جوانی به بازی فوتبال و والیبال علاقه زیادی داشتم و بازی میکردم . در دوی سرعت هم برجسته بودم.
درسهاي استاد
اگر بخواهم كمي از پدرم بگويم،ميتوانم در يكجمله خلاصه كنم كه ایشان مرد خدا بود و به وظیفه خود عمل میکرد. استاد مطهري توجهی به محبوبیت و عدم محبوبیت اجتماعی خود نداشت. گاهی برخلاف جو اجتماعی حرکت میکرد و این طور نبود که همرنگ جماعت شود. از تظاهر و ریا بیزار بود. معمولا عبادت شبانه ایشان ترک نمیشد. جامع اضداد بود و صفات متضاد را که معمولا در یک فرد جمع نمیشود، در خود گردآورده بود. هم عابد و زاهد بود و هم مصلح اجتماعی، هم فیلسوف و فقیه بود و هم عارف. در مسائل فکری و اجتماعی تیزبین و دوراندیش بود و معمولا زودتر از دیگران به انحرافات فکری و اجتماعی آگاه میشد. پدرم هدف را گم نمیکرد، میگفت ما دنبال انقلاب اسلامی هستیم نه صرفا سرنگونی شاه. مهم این است که نظام حکومتی که روی کار میآید اسلامی باشد. به همین دلیل از همکاری با گروههای مبارز غیر اسلامی به شدت مخالف بود. در حالی که برخی دیگر از روحانیون انقلابی موافق این کار بودند. در خانواده مانند یک مراد بودند و بیش از آن که ما را نصیحت کنند با عمل خود بر ما تاثیر میگذاشتند.
استاد مطهري با اقشار مختلف جامعه ارتباط داشتند؛ هم با قشر دانشگاهی و تحصیلکرده و هم با توده عوام. همان طور که در دانشگاهها و مجامع علمی سخنرانی داشتند، در مساجد به منبر میرفتند. از نظر سیاسی نیز مادام که گروهی فکر اسلامی خود را حفظ کرده و دچار نفاق نشده بود، با او ارتباط داشتند.همانطور كه ميدانيد گروههای متضادي مانند نهضت آزادی و موتلفه اسلامی ایشان را از خودشان میدانند، اما سازمان مجاهدین خلق که دچار نفاق شد،هميشه ایشان را دشمن شماره یک خود میدانستند. گروه فرقان هم که استاد را به شهادت رساند با این سازمان مرتبط بود. این که ایشان تحت تاثیر خوشامد و بدآمد جامعه قرار نمیگرفت و ثابتقدم بود، برای ما درس بود. آنجا که احساس تکلیف شرعی میکرد وارد میشد؛ حتی اگر برخی دوستانش ميرنجيدند. هميشه يادم هست كه ايشان ما را به نماز اول وقت و کار و تلاش و پشتکار و احترام به مادر، توصیه میکردند.
گردش در محلههاي قديمي تهران
حداقل دو بار در سال همراه با خانواده به مسافرت و بیشتر به شمال و غرب کشور و مشهد میرویم. اگر بخواهم بگويم كه تا به حال به كدام منطقه در کشورمان سر زدهام که برای من و خانوادهام جذاب بوده و از طرفي هم، آنجا را به دیگران توصیه کرده باشم، ميتوانم ياسوج را مثال بزنم.
چند بار برای شرکت در کنفرانسهای علمی یا ماموریت مجلس به خارج از كشور رفتهام، ولی در كل بايد بگويم كه مسافرت خارج از كشور زیاد نرفتهام. به طور کلی هرجا رفتم،متوجه شدم كه معمولا نظم آنها از ما بهتر بوده است. به سیر و سفر در اسلام ، توصیه زيادي شده است. کسانی که زیاد سفر رفتهاند تجربه و پختگی بیشتری دارند. از امتیازات سعدی -که در شعرش نیز اثر گذاشته- نسبت به سایر شعرا این است که سفر زیاد رفته است. البته بازهم تاكيد ميكنم كه اوقات فراغتم بیشتر صرف انجام کارهای عقبمانده میشود و کمتر به سفر میرویم. تهران را کامل نگشتهام، ولي اگر بخواهم تهرانگردي كنم مناطق قدیمی و اصیل آنرا ترجيح ميدهم.
زياد اهل خريد نيستم
کلا برای خرید حوصله زیادی ندارم .به همين خاطر معمولا از همان مغازه اول و دومي كه ميبينم،كالا و وسيله مورد نيازم را انتخاب و سپس خريداري ميكنم. لباس هم زیاد نمیخرم. برخی لباسهایم را چند سال است که میپوشم. در مورد وسایل خانه هم چندان اهل تغییر و تحول نیستم.
ازدواج بدون تجملات
حدودا در روز دو ساعت را به خواندن كتاب و مقاله اختصاص ميدهم و بیشتر كتابهايي هم كه ميخوانم در حوزه رشته تحصیلیام؛ فلسفه و کلام هستند. البته گاهي كتابها و مقالههايي با موضوعات اجتماعی را هم مطالعه ميكنم.توصيه من به جوانان اين است كه اوقات فراغتشان را با ورزش و مطالعه و جلسات علمی پرکنند.همچنين توصيه ميكنم كه جوانان زودتر ازدواج کنند؛ البته با سادگی و بدون تجملات.
چهار فرزند ماحصل زندگي مشترك بنده است؛ دو پسر و دو دختر. پسر اولم مهندس عمران است و ازدواج کرده. دومی رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه صنعتی شریف میخواند. دختر اولم سال سوم نظری و دختر دومم کلاس اول دبستان است.
دو ويژگي علي مطهري از نگاه بانو نرگس انصاري*
شوخ طبع،مخالف تبعيض
آقاي مطهری كلا با تبعیض مخالف است، اما انعطاف پدر با دخترها بیشتر است. البته باید در نظر داشت که دخترها کوچکتر هستند و دکتر نگاه رئوفتری به دخترها دارند . دكتر برای همه فرزندانش به یک میزان وقت می گذارد، ولی مجموعا خیلی دختر دوست و در نگاهی کلیتر، ایشان خیلی فرزند دوست هستند. برای مثال وقتی بچه ها را بر ای نماز صبح بیدار می کنند، دو بار و با کمی فاصله بیدارشان میکنند. میگویند اینطور بهتر است. همچنین وقتی فرزندانمان کوچکتر بودندو کلاس اول، ایشان هر کدام را با صحبت در مورد موضوع مورد علاقه اش بیدار می کرد. حتی پسر دومم که علاقه وافری به فوتبال داشت، بعد از بیدار کردنش ، ابتدا چند دقیقه ای با او در باره نتیجه فلان بازی صحبت می کرد و بعد با هم در حیاط فوتبال بازی می کردند تا خواب از سر این بچه بپرد، بعد او را روانه مدرسه می کردیم.
او در خانه بسیار شوخ طبع است و مزاح میکند. نمیگویم اصلاً جدی نیست. مسائل تربیتی فرزندان برایش مهم است اما در مجموع آدم با اخلاق و شوخی است. یکی از علائق ما در خانه این است که همه دور هم جمع می شویم و درباره مباحث اجتماعی روز حرف میزنیم و دکتر هم در این بین با فرزندان بسیار شوخی میکند . گاهی همه با هم فوتبال یا پینگ پنگ بازی می کنیم یا او از این اتاق به آن اتاق دنبال دختر کوچکمان می کند وتا آنجا که دخترم بخواهد اين كار ادامه میدهد. همچنین بازیهای ملی را همه با هم می بینیم. البته چون آقای مطهری در بین این برنامهها با بچه ها خیلی شوخی و مزاح میکند، جذابیت بیشتر میشود. علاوه بر این بسیار خوش سفر هستند. خانواده من و همسرم دوست دارند با دکتر سفر کنند.
زمانی که ایشان تحصیل میکرد و درس میخواند بیشتر به حضور من در خانه نیاز بود. دکتر رشته مکانیک خوانده بود و بعد از انقلاب فرهنگی تغییر رشته داد ، تمایل داشت که در رشته الهیات و فلسفه ادامه تحصیل دهد؛زیرا مدتی از شهادت استادمطهری می گذشت و آقای مطهری متوجه خلا پدر شده بود و می خواست سکاندار آثار ایشان باشد. به همین دلیل ادامه تحصیل در رشته ای که مرتبط با آثار استاد باشد مفیدتر بود. البته دوره سختی راگذراند. این تغییر و ادامه تحصیل کمک من را میطلبید .یادم هست زمانی که ما دو پسر پشت سر هم داشتیم، مواقع امتحانات یا موقع تدوین رساله آقای مطهری، من به همراه پسرانم خانه را ترک میکردیم و به منزل مادرم میرفتیم برای اینکه محیط خانه ساکت باشد و وی بتواند به راحتی مطالعه کند. بعد از پایان تحصیل هم دورههای زیادی بود که مسوولیت بچهها برعهده ام بود، به ویژه زمانی که نماینده مجلس شدند.
برگرفته از پايگاه اطلاعرساني دكتر علي مطهري
*نرگس انصاري؛ نوه شيخ جواد انصاري است؛ از عارفان هم عصر امام خميني.
منبع : همشهري 6و7
نظر شما