یعنی که همان اول، حرف آخر را بزنی. اما چه باید کرد که او سخنگوست و تو خبرنگار.
او بنا به درخواست ما بعد از تنظیم یکبار مصاحبه را دید و اصلاً زهر آنرا نگرفت. او فراتر از مذاکره درخصوص حل مشکل ایران و آمریکا، روشهای دیگر را پیشنهاد میکند، اما وارد جزئیات نمیشود.
مصداقی برای اثبات نبود هماهنگی دقیق بین وزارت خارجه و شورایعالی امنیت ملی، یکجای این مصاحبه موضوع سؤال ماست و او در این زمینه پاسخی دارد که خواندنی است.
- اجازه بدهید صریحتر از حد معمول شروع کنیم، با این سئوال: برخی معتقدند، بعضی از اظهارنظرهای آقای احمدینژاد پروژههای دیپلماتیک کشور را خراب میکند ممکن است شما از آقای رئیس جمهور در قبال چنین اعتقادی دفاع کنید؟ بهویژه آنکه دفاع شما بهعنوان سخنگوی وزارت امور خارجه ایران یک موضع رسمی قلمداد خواهد شد.
اگر آنچه که مربوط به سیاست خارجی است بهصورت مصداقی بیان میشد، بهتر میشد توضیح داد. وقتی بهصورت کلی مطرح میشود باید دید این دیدگاه متعلق به چه کسانی است آیا یک تبلیغات رسانهای است که بهصورت گسترده علیه شخص آقای رئیس جمهور شکل میگیرد یا یک مبنای منطقی و استدلالی برای آن اعتقاد طراحی شده است. بنابراین بهصورت کلی نمیشود پاسخ داد.
- یک مصداق، یعنی یکی از آخرین مصداقها خراب شدن کامل روابط خوب ما با آلمان در یک روند بود این آخرین بار به دنبال اظهارات آقای احمدینژاد، حتی مرکل بلافاصله گفت که آلمان قطار سریع به ایران نمیدهد.
آنچه که در تبلیغات رسانههای غربی مشاهد میشود و برخی اوقات در اظهارات مسئولان عالیرتبه کشورهای غربی وجود دارد، بیشتر حکایت از این دارد که در مقابل موضع منطقی و اصولی و البته ثابت و استوار جمهوری اسلامی ایران، اینها واکنش نشان میدهند.
لذا آنجا که به مواضع مسئولان ما میپردازند، شما کمتر یک موضع منطقی و عقلانی یا یک مخالفت قانونی یا حقوقی پیدا میکنید بیشتر یک کارکرد رسانهای و تحریف افکار عمومی و فضاسازی را دنبال میکنند.
مثلا درمورد مسأله هستهای آنچه از سوی رئیسجمهوری مطرح شده همان مواضعی است که منطبق به قوانین و موازین بینالمللی است و البته تأکید و اصرار به اینکه ما باید به حقوق قطعی و بدیهی خودمان دست یابیم شما هیچگاه در مواضع آقای رئیس جمهور زیادهخواهی مشاهده نمیکنید.
این از ویژگیهای مواضع رئیس جمهور است. در عین حال شما هنگامی که به دنبال دستیابی به حق مسلم هستید با برخی از طرفها مواجه میشوید که آنها سیاستهای سلطهطلبانه خود را دنبال میکنند. آنها بهصورت واضح و روشن تلاش و مانعتراشی میکنند که شما به این حق دست پیدا نکنید.
آنها حرف منطقی قانونی و حقوقی هم ندارند. در چنین فضایی حقخواهی قطعا باید با مواضع قاطع همراه باشد. هرگونه تردید و عقبنشینی دشمن را به اینکه گامهایی را رو به جلو بردارد، ترغیب میکند.
- اجازه بدهید همان سئوال نخست را از زاویه دیگری پیبگیریم. سیاست ما باید مبتنی بر طلبکاری باشد، این درست، اما حرکت ما در اتخاذ و اتکا به این سیاست باید موزون باشد. شما گفتید مصداق، خوب، راجع به هولوکاست، آقای احمدینژاد موضع دارند و آقای لاریجانی میگویند این موضوع را باید به مورخان سپرد. این عدم توازن یک اشکال نیست و آیا این اشکال روند و پیشرفت سیاست ما را دچار اشکال نخواهد کرد؟
من در همین مقدمهای که اشاره کردید نظر دارم. آنچه آقای لاریجانی مطرح کردند به این معنا نیست که دیگران درمورد این موضوع نظری نداشته باشند و ارائه نکنند. خلاصه مطلب رئیس جمهور دو سئوال ساده بود. اتفاقا به شکلی مطرح شد که قابل فهم برای همه آحاد در سطوح مختلف در جهان است.
ایشان سئوال کرد آیا واقعه هولوکاست اتفاق افتاده یا خیر؟ با تمام ابعادی که برای واقعه تعریف میکنند. اگر این واقعه اتفاق نیفتاده پس چرا این همه تبلیغات و زیادهطلبی و این همه مطالبه از ملتها صورت میپذیرد. اگر این واقعه اتفاق افتاده، محل وقوع حادثه کجا بوده است. مسئول آن حادثه چه کسانی هستند.
اگر در غرب این اتفاق افتاد و غربیها مسئول چنان جنایاتی هستند، چرا باید دیگران هزینه آن را بپردازند. در طرح این سئوالها، هیچ اظهارنظر و تفسیری هم آقای رئیس جمهور انجام نداده است. اما در مقابل پاسخ هیچ کدام از سئوالها داده نمیشود، نه از سوی رسانههای غربی و نه از سوی مسئولان سیاسی و بینالمللی.
در عین حال ما شاهد بودیم که یک هجوم بیسابقه رسانهای برای پوشاندن این دو سئوال و تخریب شخصیت آقای رئیس جمهور شکل گرفت.
- میخواهیم راجع به 5 دیپلمات ربوده شده توسط آمریکاییها در اربیل صحبت کنیم اما همچنان این پرسش هم بر مبنای محور همان سئوال نخست است لطفا ابتدا از آخرین رایزنیها در این زمینه صحبت کنید.
بعد از پیگیریهای زیاد وزارت خارجه و تماسهایی که با صلیب سرخ گرفته شد و پیغامهایی که به سفارت سوئیس به عنوان دفتر حفاظت منافع آمریکا در ایران فرستاده شد،یعنی بعد از قریب به شش ماه آمریکاییها موافقت کردند دسترسی کنسولی با این عزیزان صورت پذیرد.
دسترسی کنسولی یکی از حقوق مسلم مأمورین کنسولی ربوده شده ماست و یکی از بدیهیترین و طبیعیترین وظایف نیروهای اشغالگر در عراق است که با تأخیر زیاد و تعویقهای مکرر این اقدام صورت گرفت و سفیر ما توانست با 5 مأمور کنسولی دیداری داشته باشد. البته این اقدام لازم، ولی حتما کافی نیست و ما و هم مسئولان عراقی باید تلاشها را ادامه دهیم و آمریکائیها باید سیاست و رویکرد خودشان را در این زمینه تصحیح کنند.
اتفاق دیگر که در دستور کار است این است که ما بتوانیم موافقت نهایی برای اعزام خانوادههای این عزیزان به بغداد برای دیدار با عزیزان خود را بگیریم.
قولهایی قبلا دادهاند. مسئولان صلیب سرخ هم موافقت طرف آمریکایی را قبلاًاعلام کرده بودند، اما حدود 20 روز پیش اعلام کردند 15 روز وقت نیاز داریم آن 15 روز گذشته اما قول آمریکائیها عملی نشده است.
- ببینید دیپلماتها ربوده شدهاند و 6 ماه از این اتفاق میگذرد شما تازه از رایزنی فشرده برای یک دسترسی کنسولی یا ملاقات خانواده این عزیزان با آنها سخن میگویید چرا، این اندازه در قبال ربایندگان دیپلماتهای خودمان داریم دست به عصا عمل میکنیم.
چرا انگلیسیها در جریان ملوانانشان که متجاوز هم بودهاند، تهاجمی عمل نکردیم. چرا اینجا مثل طلبکاری به معنای واقعی کلمه نداریم؟ جریان چیست؟
اصل واقعه همین است که در مقدمه سئوال شما مطرح شد. یعنی کارکنان کنسولی ما در اربیل به شکل قانونی با موافقت و هماهنگی دولت عراق مشغول به خدمت بودند و نیروهای آمریکایی هجومی آوردند و مأموران ما را ربودهاند و تاکنون هم هیچ اسناد و مدارک و شواهدی که حاکی از کار غیرقانونی مأموران ربوده شده ایران باشد وجود ندارد.
ثانیا این کار آمریکاییها نقض حاکمیت دولت عراق است و ثالثا ساختمان سرکنسولگری، کارکنان شاغل در آن و اسناد و مدارک موجود در آن مطابق کنوانسیونهای بینالمللی دارای مصونیت است.
آنچه ایران از ابتدا انجام داد در راستای همین هدف بود یعنی تلاش ما برای آزادی سریع اینها بود. در این بخش کارهای رسانهای گسترده صورت گرفت،زیرا آمریکائیها تلاش کردند القا کنند، مأموران ایرانی مرتکب خلافهایی شدهاند، از جمله قاچاق اسلحه و طراحی برای حمله به نیروهای آمریکایی.
هیچکدام از این اتهامات وارد نیست و آنها نتوانستهاند ثابت کنند. اینها به صورت گسترده کار رسانه ای و تبلیغاتی کردند. بنابراین میطلبید که ما از ابتدا کار و تلاش خود را معطوف به این رویکرد آمریکائیها تنظیم کنیم که این کار هم انجام شد و موفق شدیم.
این واقعیت که مأموران ما و کار آنها در اربیل قانونی بوده است جا بیفتد، بخش دیگر پیگیرها از مجاری رسمی، قانونی و دیپلماتیک بود که انجام شد. اما در مقابل طرف اشغالگر از موضع زور حتی به موضع و پیگیری دولت عراق هم تاکنون بیتوجهی نشان داده است.
پیگیریهای ما متوقف نشده و بلکه متنوعتر هم شده است. نامههای بسیاری شخص وزیر خارجه ایران برای همتایان خود که عضو شورای امنیت هستند، ارسال کرده است و نسبت به برخوردهای تبعیضآمیز شورای امنیت در این قضایا اعتراض شده است.
رایزنیهایی با دبیر کل سازمان ملل انجام شده است برای این که ما بتوانیم از حق مشروع این عزیزان دفاع کنیم. دسترسی کنسولی، ملاقات آنها با خانوادههایشان و آزادی بیقید و شرط این عزیزان خواست ماست. آمریکائیها بهعنوان نیروی اشغالگر وظایفی دارند که از آنها تخطی کردهاند.
دولت عراق و بهویژه وزیر خارجه و نخستوزیر این کشور برای آزادی عزیزان ما تلاشهای زیادی کردهاند اما آمریکائیها همچنان بر موضع غلط خود پافشاری میکنند.
- حالا که موضوع 5 دیپلمات مطرح شد و شما هم توضیحات کاملی ارائه کردید اجازه بدهید همان موضوع سئوال اول را از یک زاویه دیگر پی بگیریم. یادتان هست که در آستانه برگزاری کنفرانس شرمالشیخ بودیم و ایران برای حضور در این کنفرانس تردید جدی داشت و در مقابل برای آمریکائیها خیلی مهم بود که ایران در شرمالشیخ حضور داشته باشد. آن مقطع فرصت خوبی برای دیپلماسی ما بود. در آن ایام آقای لاریجانی ناگهان به عراق سفر کرد. خبرگزاریها هم اعلام کردند که او با دیپلماتهای ربوده شده به تهران بازخواهد گشت. در این حال یک اتفاق عجیب رخ داد. دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در فرودگاه بغداد از طریق یک خبرنگار عراقی باخبر شد که آقای احمدینژاد با آقای مالکی تماس گرفته و گفته که تردید ایران برای حضور در شرمالشیخ از بین رفت و ما شرکت میکنیم. خوب امنیت عراق نه اما شرکت ما در شرمالشیخ که برای آمریکائیها خیلی مهم بود میتوانست به ازای آزادی دیپلماتها باشد اما تماس رئیسجمهور ما با نخستوزیر عراق مسیر پروژه دیپلماسی ایران را تغییر داد. این مسئله همان مصداقی است که در آغاز مصاحبه جنابعالی خواستار مطرح شدن آن بودید.
این خبری که مطرح کردید دقیق نبود. ناهماهنگی صورت نگرفته بود. یعنی تصمیمی که در این مسائل مهم گرفته میشود، در فرایندی است که مسئولان عالیرتبه کشور با اتفاقنظر آن را اتخاذ میکنند و مطلع هستند و براساس آن عمل میکنند. بنا بر این ناهماهنگی وجود نداشته است.
- پس چرا خبر را آقای لاریجانی از خبرنگار عراقی شنید؟
حالا یک مقدار با تأخیر، این به معنای این نیست که آقای لاریجانی از اصل واقعه خبر نداشته است. تحلیلی که در پرسش خود ارائه دادید صحیح نیست.
- در چنین جریانهایی نقطه زمانی اجرای تصمیمات خیلی مهم است.
میدانم منتهی ببینید به یک مسأله بسیار ریزی برخی از رسانهها آنهم به طور ناقص پرداختند و خواستند عدم هماهنگی را نتیجه بگیرند. به هیچ وجه عدم هماهنگی نبود. هماهنگی کامل بین سران در مسایل مهم وجود داشته و دارد.
- خوب آیا بهتر نبود از ظرفیت موضوع شرکت ما در شرمالشیخ برای آزادی دیپلماتها استفاده میکردیم؟
این مشکل ما با آمریکاست. ما قبلاً توضیح دادهایم که اولاً بنا به درخواست و پافشاری و اصرار دولت عراق بوده و ثانیاً برای این است که ما بتوانیم به تثبیت امنیت عراق کمک کنیم و ثالثاً در چارچوب مشخص است که در فرمایشات مقام معظم رهبری ترسیم شده است.
بنای اولیه بر این بوده که موضوع مذاکرات با آمریکا به هیچ مسئله دیگری گره نخورد. ما اگر بخواهیم مشکلات خودمان را با موضوع عراق گره بزنیم آنگاه چارچوبی که برای این مذاکرات مطرح کردهایم، کاملاً زیر سئوال میرود.
این مسئله که ما مشکلات خودمان را از طریق گفتوگو در باره منافع آنها با آمریکا، مرتفع سازیم، درست نیست. ما از روشهای مناسب و بهتری استفاده میکنیم. دولت عراق نیز بر اساس مسئولیت خود، موضوع را از راههای مختلف در دست پیگیری دارد.
- کمی از خاورمیانه فاصله بگیریم. با روی کار آمدن دو پدیده در اروپا یعنی سارکوزی و گوردون براون، تغییر بازی قدرت در اتحادیه اروپا را شما چگونه تحلیل میکنید و تنظیم دکترین ایران در قبال فرانسه و انگلیس در آینده چگونه خواهد بود؟
دولتها در عرصه سیاست خارجی یک سری اصولی دارند که معمولاً با رفت و آمد افراد تغییر نمیکند. اما شرایط، شیوهها و تاکتیکهایی در سیاست خارجی کشورها وجود دارند که البته با آمد و رفت افراد تغییر میکنند. این تغییرات ممکن است فرصتی ایجاد کند و در عین حال این امکان نیز وجود دارد که فرصتی از دست برود.
در رابطه با آنچه در انگلیس و فرانسه صورت گرفت ما معتقدیم با آمدن گوردون براون فرصت جدیدی میتواند ایجاد شود که طرفین بتوانند از آن استفاده کنند و روابط خود را نسبت به گذشته ارتقاء ببخشند.
آقای گوردون براون نسبت به مسائل و روابط بینالمللی منطقهای و دوجانبه دیدگاههایی دارند. وقتی این دیدگاهها مطرح شود و ما شاهد عملکرد ایشان باشیم قطعاً دقیقتر میشود اظهارنظر کرد. اما بهصورت کلی معتقدیم این تغییر و تحول یک فرصت بهتر از آنچه در گذشته وجود داشته میتواند پدید آورد.
باید اضافه کنم که به نظر ما آقای براون یک چهره میانهرو است و تحت تاثیر حضور انگلیس در جنگی قرار گرفته که در افغانستان و عراق رخ داده است. ایشان نسبت به سیاستهای قبلی انگلیس و سیاستهای بوش در منطقه نگاه انتقادی دارد و احساس میشود وی جدیت و اهتمام لازم را دارد برای اینکه در این سیاستها تجدید نظر ایجاد شود.
در فرانسه هم به همین شکل است. نگاه ملت ما به فرانسویها همواره مثبت بوده است. در چارچوب روابط دوجانبه و نیز همکاریهای منطقهای ظرفیتهای خوبی وجود دارد، اما از همه این ظرفیتها استفاده نشده است. در مورد بحرانهایی که در منطقه وجود دارند، تهران و پاریس دیدگاههای نسبتا نزدیکی دارند.
از این ظرفیت به خوبی میتوان استفاده کرد و ما معتقدیم که با توجه به شخصیت آقای سارکوزی و دولتی که ایشان تشکیل دادهاند و آنچه که از گذشته تاکنون بین دو کشور وجود داشته، مجموعه این عوامل میتواند فرصت ایجاد کند برای تحقق آنچه در ذهن مسئولان دو کشور وجود دارد.
- در خصوص افراطیگریهای جریانهای وهابی، ایران چه خواهد کرد. به ویژه آنکه فتوای تخریب حرمین عسگریین و سایر مقابر مطهر امامان علیهمالسلام از سوی کسانی صادر شده که در عربستان سعودی مستقر هستند. آیا این وضعیت در روابط تهران – ریاض تاثیری خواهد داشت؟
آنچه که اشاره میکنید بله برخی افراد تندرو بر حسب اعلام رسانهها چنان فتاوایی صادر کردهاند. اما هیچ یک از مسئولان عربستان این عملیات را تایید نکرده و بلکه محکوم کردهاند.
علمای شناخته شده در عربستان هم به هیچ وجه این گونه اقدامات را مورد تایید قرار ندادهاند، بلکه آنچه همواره مورد تایید مسئولان سعودی بوده، پرهیز از افراطگرایی و تندروی است برخی از این تندرویها که تحت عنوان وهابیت یا سلفیگری است، نیز مورد تایید مقامات رسمی نیست و جمهوری اسلامی ایران هم همواره تاکید کرده که ما به خاطر اینکه به وحدت بین مذاهب اسلامی و اتحاد و انسجام اسلامی معتقد بوده و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی هم همین رویه بصورت پایدار وجود داشته است، اعلام میکنیم که هرگونه تندروی و افراطگرایی از هر کس که صورت بگیرد میتواند پایههای این وحدت و انسجام اسلامی را متزلزل کند و از علمایی که به استفاده از برخوردهای منطقی معتقد هستند و بر این باورند که اختلاف نظرهای جزئی که وجود دارد دریک فضا قابل بررسی است، حمایت میکنیم.
اما در کنار این همواره تایید کردهایم که مشترکات ما برای تحکیم انسجام اسلامی فراوان است. همه ما به توحید،نبوت پیامبر اکرم(ص) و قرآن کریم اعتقاد داریم.
بسیاری از مسائل اصولی ما مشترک است و همه مسلمانها باز در محور محبت اهل بیت پیامبر اکرم اشتراک نظر دارند. اینها مبانی بسیار مستحکم و عمیقی است که ما میتوانیم حول آن اتحاد و انسجام اسلامی خود را تحکیم ببخشیم و در کنار این هوشیاری هم گروههای مذهبی اعم از شیعیان و سنیها ضروری است که اجازه ندهند افراد تندرو این وحدت را مخدوش کنند لذا همه نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در حیطه وظایف و اختیارات خود در چارچوب وحدت و انسجام اسلامی گام برمیدارند.