روز پنجشنبه 27 آذر ماه، شورای امنیت سازمان ملل شاهد ارائه پیشنویس قطعنامه شناسایی کشور فلسطینی و پایان اشغال کرانه باختری بود. طرح مدنظر فلسطینیها توسط اردن و از طرف حکومت خودگردان فلسطین به شورای امنیت ارائه شد.
به گفته مقامات فلسطینی، قطعنامهای که به شورای امنیت ارائه شده است، خواستار به رسمیت شناختن دولت فلسطین شده و ضربالاجلی دو ساله برای خروج صهیونیستها از اراضی اشغالی تا نوامبر سال ۲۰۱۶تعیین میکند.
مقامهای فلسطینی معتقدند این طرح قرار است «پروژه پایان اشغالگری» را به رأی بگذارد. در جریان جنگ 1967، اسرائیل بیتالمقدس شرقی، کرانه باختری و نوار غزه را اشغال کرد و از آن زمان با ساخت شهرک و مصادره اراضی فلسطینیها، حضور خود در این مناطق را به شدت افزایش داده است.
این در حالی است که حتی سازمان ملل، اتحادیه اروپا و آمریکا نیز این مناطق را «اراضی اشغالی» خوانده و دست کم به صورت لفظی خواستار بازگرداندن آن به فلسطینیها و به رسمیت شناختن کشور فلسطین در مرزهای پیش از سال 1967 هستند.
نیروهای اسرائیلی در سال ۲۰۰۵ از غزه عقبنشینی کردند اما بیتالمقدس را پایتخت خود میدانند و شهرکسازیها در مناطق اشغالی کرانه باختری هم همچنان ادامه دارد.
ارائه قطعنامه مذکور در شورای امنیت اما تنها جبهه در نبرد دیپلماتیک با رژیم اشغالگر قدس نیست. تلاش برای به رسمیت شناخته شدن دولت فلسطین توسط کشورهای مختلف نیز که از مدتی پیش آغاز شده است طی هفتههای اخیر سرعت بیشتری یافته و مجالس چندین کشور اروپایی نیز فلسطین را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناختهاند.
در یک حلقه دیگر از این زنجیره، پارلمان اروپا در لوکزامبورگ نیز اواخر هفته گذشته به شناسایی دولت مستقل فلسطینی رأی داد. این تلاشهای دیپلماتیک، در مجامع بینالمللی دیگر نیز به چشم میخورد.
حدود یک هفته پیش نمایندگان 122 کشور عضو دادگاه بینالمللی کیفری در اجلاس جدید خود فلسطین را به عنوان عضو ناظر این دادگاه پذیرفتند و راه را برای رسیدگی به جرایم تحت پوشش این دادگاه در سرزمینهای فلسطینی هموار کردند.
صلاحیت این دادگاه بینالمللی شامل رسیدگی به اتهامات نسلکشی، جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی در کشورهای عضو و یا کشورهایی است که پرونده آنها از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد به این دادگاه ارسال میشود. گام دیگری که فلسطینیها برداشتهاند تا اسرائیل را محکوم کنند و این رژیم را به عنوان ناقض حقوق بشر معرفی کنند.
به نظر میرسد در مقطع فعلی چند دلیل برای حمایت جامعه جهانی از آرمان مردم فلسطین وجود دارد. نخست اینکه جنگ خونین اخیر غزه (تابستان 1393) و جنایات فاحش رژیم صهیونیستی در قتل عام زنان و کودکان و هدف قرار دادن مکانهای غیر نظامی همچون مدارس، افکار عمومی جهان را متأثر نمود و سبب گردید تا دولتهای اروپایی که همواره ادعای حمایت از حقوق بشر را دارند، نتوانند سکوت کنند و خواهان پیدا شدن راه علاجی برای این بیماری مزمن خاورمیانه باشند.
دوم؛ دولت اوباما که مجدانه میکوشد در کارنامه خود در عرصه سیاست خارجی موفقیتهایی را به ثبت برساند، بسیار مایل است که بحران خاورمیانه در زمان دولت وی حل و فصل گردد و از این رو فشارهایی را بر دولت راستگرا و تند روی اسرائیل وارد میکند تا به پذیرش مناسبات صلح و گفتگو تن در دهد.
سوم؛ دولتهای غربی که برنامه مبارزه با تروریسم را در صدر اهداف سیاست خارجی خود تعریف نمودهاند، به این نکته پی بردهاند که تا بحران خاورمیانه به صورت ریشهای و عادلانه حل و فصل نشود و حقوق مردم فلسطین استیفا نگردد، امکان از بین بردن نا امنی و خشونت در این منطقه وجود ندارد.
بنابراین کوشیدهاند تا با تعدیل مواضع یکجانبه خود که همواره به نفع اسرائیل بوده است، گامی در راستای مبارزه عملی با خشونت و نا امنی بر دارند؛ هر چند موضع اصولی آنها همچنان حمایت از اسرائیل است. حال باید دید در چنین شرایط بینالمللی شورای امنیت به عنوان مهمترین رکن سازمان ملل خواهد توانست پس از سالها نادیده گرفتن یک ملت، قدم در راهی جدید بگذارد؟
بیتردید امروز شورای امنیت سازمان ملل تنها در منظر و مرئای فلسطینیها نیست بلکه تمام ملتها و کشورهای آزاده جهان به عملکرد این نهاد چشم دوختهاند تا ببینند آیا در جهان چشمی بینا، گوشی شنوا و وجدانی بیدار وجود دارد یا نه؟
نظر شما