همانهایی که هفته پیش سبب شدند دوباره کلی قربان صدقه سرزمین وخاکمان برویم که جوانان ایرانی فلان و جوانان ایرانی بهمان. خیلی اتفاقی هم جنسشان با هم فرق میکرد. نجفی مثل خیلی از دوروبریهایمان نماد خجالت (همان باحیایی) بود. او حرف نمیزد و دلیلش هم این بود که کسی نگاهش نکرده تا حرف بزند.
جنس نریماننژاد جور دیگری بود.بیپروا حرف میزد و پیش میرفت. هیچ ابایی هم از گفتن نداشت اما نه از جهت یاغیگری که بیشتر به گفتن فکر میکرد تا چه گفتن. داوودی هم از آن جنس آدمهایی بود که کلمه را میجوند، قورت میدهند و وقتی کامل هضم شد تازه به زبان میآورند.
شاید، به خاطر همین خصوصیتش، وسط تعریف و تمجید از مربیان خارجی، یاد وطنیها افتاد. با تمام این تفاوتها، انگیزه برای پیشرفت در نگاهشان مشترک است. آنها در تیم جوانان، سوم جهان شدهاند و میگویند که میخواهند در تیم قهرمان المپیک لندن باشند. باید فقط 7 سال صبر کرد و دید که شدنی است یا نه.
شناخت شما از مسابقات چقدر بود؟
صابر: ما قبل از اینکه به مراکش برویم بازیهای جوانان آسیا در دورههای قبلی را دیده بودیم و میدانستیم که این مسابقات در سطح بالایی برگزار میشود. یعنی به نظر من بعد از مسابقات جهانی در رده بزرگسالان، بازیهای جوانان در رده دوم قرار دارد.
خیلی از تیمهای این دوره مثل ایتالیا، کوبا، روسیه، برزیل و حتی ایران چند بازیکن از تیم بزرگسالان خود را همراه داشتند. البته شاید این بازیکنان فعلا روی نیمکت بنشینند اما در سالهای آینده اسکلت اصلی تیم ملی را تشکیل میدهند. در این مسابقات همه تیمها خوب بودند و برای قهرمانی آمده بودند. بلغارستان تیم قهرمان اروپایش را با خود آورده بود.
- یعنی در مسابقات جوانان اروپا قهرمان شده بود؟
صابر: نه، در بازیهای مقدماتی همین جام به قهرمانی اروپا رسیده بود.
رحمان: این تیم، فرانسه و لهستان را هم اوت کرده بود. جالب اینکه لهستان در نوجوانان قهرمان اروپا شده بود اما از پس بلغارستان برنیامد.
- روسیه که قهرمان دوره قبل بود اما بعید به نظر میرسد که ایتالیا را برده باشند؟
رحمان: مسابقات انتخابی جام جهانی در اروپا در 3 گروه برگزار میشود. از یک گروه ایتالیا صعود کرد، از یک گروه اسلوونی و از گروه سوم بلغارستان. اما به خاطر گروه دشواری که بلغارستان برای صعود به مرحله بعد داشت قهرمان اروپا نامیده میشد چون حذف کردن فرانسه و مخصوصا لهستان به این راحتیها نبود.
صابر: مطمئن باشید فرانسه و لهستان اگر در گروه اسلوونی بودند حتما اسلوونی حذف میشد.
- پس با این توضیحات اصلا فکر نمیکردید که بازی اول کار راحتی داشته باشید؟
رحمان: اینطور هم نبود. چون ما 5 فیلم بازیهای بلغارستان را دیده بودیم و خوشبختانه با آنالیز خوبی که کادر فنی برای ما مهیا کرده بود در بازی اول کاملا میدانستیم که مقابل چه تیمی بازی میکنیم و برای تمام حرکاتشان آمادگی ذهنی داشتیم. حالا که فکر میکنم، با تمام آنالیزها، اصلا فکر نمیکردیم که بتوانیم به این سادگی حریف اول را شکست دهیم. فکر میکنم بلغارستان در بازی اول جلوی تیم ما گیر کرد. یعنی نتوانست آن کاری را که میخواهد اجرا کند.
- اما فاصلهها خیلی زیاد بود. 25 ـ 12 ـ 25 ـ 17؟
رحمان: ضعف آنها در دریافتهایشان بود و کادر فنی این مساله را میدانست.
صابر: البته بلغارستان در امتیازشماری اوت شد. این تیم و ایتالیا دو باخت بودند. ضمن اینکه بلغارستان در بازیهای بعدی خوب نتیجه گرفت. این تیم، ایتالیا و کوبا و ژاپن را برد.
- 12 نفر اصلی تیم چند وقت است که با هم کار میکنید؟
رحمان: فکر میکنم 4 سال باشد. حالا از 12 نفر اول چند نفر خارج شدند. نورمحمودی که رباط پایش پاره شد. فتحاللهی هم که زانویش مصدوم شد. هر 2 در تیم اصلی بودند. اما ما 4 سال است که با هم زندگی میکنیم و فکر میکنم یکی از عوامل موفقیت ما در این مسابقات همین رفاقت و صمیمیتی باشد که در تیم جریان دارد.
- این تیم چگونه کنار هم جمع شد؟ فکر میکنم از تیم ملی نوجوانان کنار هم بودهاید؟
رحمان: ما باشگاهی نداشتیم که بگوییم از آنجا انتخاب شدیم. فدراسیون والیبال قبلا در شهرستانها کانونهای والیبالی داشت که تیم ما از آنها یا تیمهایی که خودشان کانون والیبال داشتند مثل سایپا، پیکان و برق انتخاب میشد. یعنی نونهالان و نوجوانان در این تیمها بازی میکردند و به تیم ملی میآمدند اما برای جوانان من خودم در سوپرلیگ بازی میکردم و از این راه انتخاب شدم.
- وبوگانیکف؟
[رحمان با لبخندی که روی لب دارد و مکث نسبتا طولانی در مورد مربی روس میگوید: ]بوگانیکف به نظر من متولی والیبال حرفهای در ایران است. او14 – 13 سال واقعا در والیبال ایران خدمت کرد و این ورزش را به صورت حرفهای به ایرانیها یاد داد. نفرات اصلی تیم ملی در چند سال اخیر همه دستپروردههای بوگانیکف هستند. بازیکنانی مثل بهنام محمودی، محمد ترکاشوند و تمام بازیکنان سطح بالای حاضر کشور توسط او کشف شدهاند.
- صابر نظر تو چیست؟
صابر: مربی خوبی بود و مثل او را تا امروز نداشتهایم یعنی ورزشکاری در سطح آقای بوگانیکف تا به حال در ایران کار نکرده. او در زمان بازیگریاش 3 دوره در جهان بهترین شده بود و 3 مدال جهانی و 2 مدال المپیک دارد. سالهای اولی که بوگانیکف در ایران کار میکرد واقعا تحول بزرگی در والیبال ایجاد کرد. ما تازه در زمان او با والیبال آشنا شدیم. تیم ایران برای دفاع کردن مشکل داشت و این مربی روس تا حد زیادی این ضعف را حل کرد. او 14 سال برای ایران زحمت کشید و ما 2 دوره نوجوانان آسیا و مسابقات جهانی با او بودیم و خیلی چیزها یاد گرفتیم. با اینکه این اواخر سن نسبتا زیادی هم داشت ولی خیلی خوب و پرانرژی بود.
- علی نجفی نمیخواهد حرفی بزند؟
علی: فکر میکنم که او پدر والیبال ایران بود. کل این بازیکنان تیم ملی زیر دست او بودند. ما در مربیگری او با تمرینات حرفهای والیبال آشنا شدیم.
- شما آخرین محصولهای بوگانیکف هستید؟
رحمان: نه دورهای که بعد از ما به تیم نوجوانان راه پیدا کردهاند گروه آخر به حساب میآیند. آنها در آسیا قهرمان شدند.
صابر: آقای بوگانیکف 3 ماه قبل از شروع مسابقات ایران را ترک کرد. البته ایشان با بچهها کار میکردند اما زود جدا شدند.
- به نظر شما رفتن بوگانیکف برای ما نگرانکننده نیست؟
رحمان: بوگانیکف 13 سال پیش آمد و تا الان کمک زیادی به والیبال ما کرده ولی در حال حاضر مربیهای ما خیلی خوبند هر چند که در اندازه بوگانیکف نیستند ولی از او کم هم ندارند. این درست که او کارش را از 13 سال پیش آغاز کرده اما به هر حال تمام والیبالیستهای ایران محصول او هستند و از این سری باید دید که واقعا جایش پر میشود یا نه.
صابر: الان مربیهای خوبی آوردهاند همین آقای ستکوویچ که با نوجوانان کار میکند میتواند جایگزین مناسبی باشد.
رحمان: گاییچ هم با روسیه قهرمانی به دست آورده.
- البته بوگانیکف بیشتر کشف استعداد میکرد تا سرمربیگری نه؟
رحمان: مربیها 2 تا ویژگی دارند: کوچینگ و تمریندهندگی. این مربی روس تمریندهندگی و آموزشاش فوقالعاده بود. 2 دورهای هم سرمربی تیم ملی نوجوانان بود. البته این سوءتفاهم نشود که ما از مربیان خارجی تعریف میکنیم، فکر کنید که مربیان ایرانی زحمت نکشیدهاند.
این صحبتها مال 13 سال پیش است الان مربیان ایرانی به سطحی رسیدهاند که میتوانند همتراز مربیان خارجی کار کنند. یعنی سطح علمیشان در رشته والیبال خیلی بالا رفته. مثل آقای کارخانه که با این مقام کیفیت خودش را ثابت کرد.
صابر: کارخانه نشان داد که مربی بزرگی است.
- راستی این جهشی که در والیبال ایران رخ داد به چه دلیلی بود، از چند سال قبل که در آسیا روی سکو رفتیم تا امروز که مردم از تیم انتظار قهرمانی جهان دارند؟
صابر: به نظر من فدراسیون والیبال در چند سال اخیر از نظر پایهای سرمایهگذاری خوبی داشت و همین مسئله پیشرفت والیبال را سبب شد. یعنی تعدادی بازیکن از نوجوانی تحت تعلیم علی قرار گرفتند و در بزرگسالی به تاکتیکپذیری رسیدند. حالا تیم ملی هم از همان بازیکنان تشکیل شده و طبعا انتظارات را هم بالا برده.
البته کارهای دیگر هم لازم بود که اتفاقا انجام شد. بهطور مثال در چند سال گذشته هیچوقت آنالیز در والیبال نداشتیم اما پارک کی وون به ایران آمد وآنالیز را هم با خود وارد کرد. او یک دستیار ایتالیایی داشت که آنالیزور بزرگی بود. در 3 ـ 2 سال اخیر مربیان ایرانی کار کردند و ما هم امروز آنالیزورهایی مثل آقای معمری یا آقای تولوکیان که خیلی جوان هم هست داریم.
رحمان: تولوکیان طوری آنالیز میکند که انگار 20 سال سابقه کار دارد.
- هدفتان در مراکش چه بود؟
صابر: ما برای قهرمانی به مراکش رفتیم. یعنی شعار 3ماه پیش ما این بود که میجنگیم برای قهرمانی و در نهایت با آن هدف به مقام سوم رسیدیم.
- واقعا فکر میکردید اینقدر بالا بروید که قهرمان شوید؟
صابر: این برای اولین بار در تاریخ ورزشی ایران بود که تیمی از والیبال ایران بین 4 تیم برتر جهان قرار میگرفت. البته در حرفهای خودمانی در اردو هم میگفتیم که کار سختی پیشرو داریم ولی همقسم شدیم که در همه بازیها با صددرصد تواناییمان به میدان برویم وخوشبختانه موفق شدیم از تمام تواناییهای خودمان استفاده کنیم حتی در بازی با کوبا.
با این حال زورمان به کوبا نرسید. آنها 3ـ2 بازیکن از تیم ملی داشتند که یکیشان حتی در لیگ جهانی بازی میکرد. آنها روز اول بدشانسی آوردند و به ایتالیا خوردند تا باخت به ایتالیا در ادامه به ضررشان تمام شود. ایتالیا، کوبا و بلغارستان همه دو باخت شدند و روز آخر با امتیاز شماری صعود کردند، پس کار راحتی نبود.
- یک سؤال تاریخی در مورد تیمهای پایه وجود دارد که چرا آنها خوب نتیجه میگیرند اما در رده بزرگسال هیچوقت نتایجشان تکرار نمیشود؟
صابر: در اروپا تمرینات، امکانات و بازیهای تدارکاتی در حد فوقالعادهای است ضمن اینکه تیمهای بزرگ در لیگ جهانی تدارک میشوند که همین مسئله به پیشرفتشان کمک میکند. کازیسکی از بلغارستان در مسابقات جوانان 2002 تهران، بهترین اسپکر مسابقات شد و در همان مسابقات محمد سلیمانی هم لقب امتیازآورترین بازیکن را به خود اختصاص داد. حالا او با امکانات زیاد به جایی رسیده که بهترین سرویسزن جهان در مسابقات جهانی 2006 شده. همچنین او در سال گذشته بهترین بازیکن اروپا شد.
به نظر من والیبال ایران اگر میخواهد پیشرفت کند باید خودش را با اروپا و آمریکای جنوبی هماهنگ کند. نتیجهگیری در ردههای سنی فقط مربوط به والیبال نیست و تمام رشتههای ورزشی ایران را شامل میشود. ولی همه در رده بزرگسالان درجا میزنند.
- بالاخره این یک دلیلی باید داشته باشد؟ بحث تدارک و امکانات کاملا پذیرفته است اما آن بازیکن نوجوان هم در چنین امکانات کمی پرورش یافته.
رحمان: این بستگی دارد به توجهی که فدراسیون به تیم بزرگسالان میکند. شما ببینید از بازیکنان جوانی که در سالهای قبل کسب رتبه کردهاند چقدر در تیم ملی استفاده میشود. این بازیکنان کنار گود میمانند و درست زمانی مورد استفاده قرار گیرند که از آمادگی لازم به دورند.
- البته در تیم ملی بزرگسالان حال حاضر اوضاع فرق میکند؟
رحمان: من هم همین را میگویم.
صابر: طرز تفکر فدراسیون جدید جوان است. از بزرگهای تیم ملی فقط آقای اکبری باقی مانده است و این اولین فدراسیونی است که به جوانان اینقدر بها میدهد.
رحمان: شاید خلأ حضور بازیکنان از تیم جوانان در تیم بزرگسالان بزرگترین دلیل اختلاف نتایج به دست آمده باشد. البته الان اوضاع فرق کرده و نصف این تیم در اردوهای بزرگسالان شرکت میکنند و این خلأ پرمیشود. هدف فدراسیون هم در حال حاضر قهرمانی المپیک لندن در سال 2012 است. فکر میکنم که این سؤال دیگر در آینده به وجود نیاید که چرا نتایج تکرار نمیشوند.
- و این تفکرات گاییچ فرصت خوبی را برای شما فراهم کرده. فرصتی که بازیکنان دورههای قبلی نداشتند؟
رحمان: آقای گاییچ نشان داده که به جوانان خیلی بها میدهد، 90درصد بازیکنان تیم بزرگسالان زیر 24سال داشته باشند این یک انگیزه بزرگ برای من است بالاخره هر جوانی آرزو دارد که در تیم بزرگسالان کشورش بازی کند.
- ظاهرا مصطفی کارخانه برای این مسابقات تمرینات روحی خاصی برایتان داشت. درست است؟
رحمان: بله، علاوه بر آن تمرینات فنی که انجام میدادیم کادر فنی یکسری برنامههای تئوری داشت که در آن آقای کارخانه اهداف را برای ما توضیح میداد. این شکلی از لحاظ ذهنی بچهها را آماده میکرد که ما میتوانیم در آن مسابقات قهرمان شویم یا حداقل روی سکو برویم.
مربیها با این حرفها ما را آماده میکردند که به طور مثال چیزی از ایتالیا کم نداریم. شاید من از روز اول فکر میکردم که این حرفها فقط برای دلخوشی ماست ولی در روزهای آخر به این باور رسیده بودم که شکست دادن ایتالیا کار راحتی است.
- پس تمرینات تاثیر خود را گذاشته بود؟
رحمان: من فکر میکنم که تـــاثــیرش حتی از توصـــیههــای تاکتیـــکی هم بیشتر بود. چون وقتی شما توانایی انجام کاری را داشته باشی اما دچار استرس بشوی، هیچوقت نمیتوانی بازی اصلی خود را به نمایش بگذاری.
- علی، تو همچنان ساکت هستی.
خب، من هم این حرف را قبول دارم به طور مثال مقابل بلغارستان من خیلی باقدرت و پرسر و صدا بازی کردم در صورتی که در دورههای قبل به من ایراد میگرفتند که خیلی ساکت و خونسرد بازی میکنی.
- الان هم فرقی نکردی.
[با خنده] نه داخل زمین را میگفتم. اگر مسابقات را نگاه کنید بعد از گرفتن هر امتیاز فقط دو دور، دور زمین میدویدیم و انرژی و استرسمان را تخلیه میکردیم. ما در مسابقه با بلغارستان با تمام وجود برای برد رفته بودیم.
صابر: این بازی را ما از قبل برده بودیم.
رحمان: شاید قبل از مسابقات کسی تصور شکست بلغارستان را هم نمیکرد اما شب قبل از مسابقه همه میگفتیم که این بازی را 3 بر صفر بردهایم. یعنی اینقدر از لحاظ ذهنی آماده بودیم.
- در کنار این مسائل لابد آنالیزها هم تاثیر زیادی داشته؟
صابر: دقیقا. ما تمام بازیکنان حریف و حرکاتشان را میشناختیم. اصلا بعضی وقتها خواب بازیکن مقابلمان را میدیدیم.
رحمان: من چشم بسته میدانستم که شماره3 کجا اسپک میزند. صابر در بازی با بلغارستان 4امتیاز سرویس از شماره 4شان گرفت چون آنالیزور گفته بود که سرویسها را سمت او بزنیم.
- آنالیز بازی اول را از قبل داشتید. بازیهای دیگر هم اینگونه بود؟
رحمان: بله و فکر میکنم آقای تولوکیان در این مدت 48ساعت نخوابید. او شب قبل از هر بازی آنالیز 2فیلم را به ما میرساند که با آن تیم روبهرو شویم.
- در چند بازی خیلی خوب اختلاف امتیاز را جبران کردید. این هم اثر همان تمرینات روحی بود؟
رحمان: نه ما تمرینات زیادی در این زمینه داشتیم. آقای کارخانه تیم الف را در امتیاز 19 قرار میداد وتیم ب را در امتیاز24. آن وقت باید ما 5امتیاز اختلاف را جبران میکردیم. این بازی اینقدر تکرار میشد تا ما بتوانیم ببریم و هر بار که شکست میخوردیم جریمه میشدیم.
- قبل از کدام بازی استرس داشتید؟
صابر: بازی با ژاپن. ما در تهران و مقابل 4هزار نفر ایرانی به این تیم 3 بر 1 باخته بودیم. ما به کوبا باخته بودیم و باید مقابل ژاپن قرار میگرفتیم. اگر آن بازی را میباختیم اوت میشدیم. آنها تیم جنگنده و پررویی دارند. وقتی ما 24 بودیم آنها 5 دقیقا جوری بازی میکردند که انگار برابریم.
- رحمان تو هم موافقی؟
نه، من موقع بازی با روسیه خیلی استرس داشتم چون دوست داشتم ببریم و شگفتی بزرگتری را رقم بزنیم.
علی: ولی از نظر من بازی با ژاپن خیلی مهمتر بود چون شکست این تیم ما را به جمع 4تیم اول جهان رساند.
- آقای کارخانه در وایت بردش چه چیزهایی مینوشت؟
رحمان: معمولا اشتباهات ما در زمان بازی را یادداشت میکرد و در تایم اوت توضیح میداد که انجام چه کاری بهتر بوده.
- ویژهترین شب مسابقات برای شما کدام بود؟
رحمان: بزرگترین دغدغه مربیان در آن شب این بود که ما به آنچه بهدست آوردهایم راضی نشویم. تلاش برای هیجاندادن به بچهها شب مسابقه را ویژه کرده بود. آقای داورزنی هم برای ما بمب روحیه بود او با بچهها مثل یک پدر خاکی و منطقی صحبت میکرد. حتی قول داد که از رئیسجمهور برایمان درخواست نشان لیاقت کند و قولهایی هم برای پاداش داد. این مسئله روحیه و انگیزه بازیکنان را بالا برد اما باور کنید زورمان به روسیه نرسید. چون ما مطمئن بودیم با این روحیه اگر به فینال برویم روسیه را هم شکست میدهیم اما...
صابر: قبل از بازی با روسیه اصلا شکل اردو عوض شده بود. ما واقعا خوشحال بودیم چون به این فکر میکردیم که در سالهای گذشته همیشه بیننده دیدار نیمهنهایی بودیم اما امسال در آن شرکت داریم. تمام جهان ما را نگاه میکرد و این برایمان جذابیت داشت. من آن شب اصلا نخوابیدم. از دکتر هم که برای درد پا بالای سرم آمده بود مدام میپرسیدم که واقعا ما رفتیم جزو 4تا؟ او هم میگفت آره بابا رفتیم بگیر بخواب.
- بلند زن روسیه حسابی اذیتتان کرد.
رحمان: آقای کارخانه به ما گفته بود که دیر بپریم تا بتوانیم جلویش دفاع کنیم. اما هر چه دیر میپریدیم باز هم از ما بالاتر بود و نمیتوانستیم جلوی ضرباتش را بگیریم [با خنده] حتی به این هم فکر کردیم که زمان اسپکهای او نپریم شاید توپ به یکی از ما بخورد و برگردد.
- برای آینده چه برنامهای داریدکه در همین سطح باقی بمانید و افت نکنید؟
صابر: برنامه خیلی خوبی از طرف بچهها و فدراسیون پیشنهاد شده که اجرایش میتواند کمک بزرگی به ما بکند. قرار شده با بچههای دیگر این تیم همگی به یک تیم برویم تا هماهنگ بشویم و تیم چند سال آیندهمان بسیار قوی شود. حالا معلوم نیست که در تهران یا شهرستان باشد.
اما مطمئنا موفق خواهد بود چون تیمی که در جهان سوم شده حتما در لیگ جزء 4تیم اول خواهد بود. این جریان هم به آن تیم کمک میکند هم به ما چون به طور مثال من امروز میدانم که رحمان از چه پاسی بدش میآید یا حتی چه غذایی را دوست دارد. [خنده] اگر همه با هم در یک تیم باشیم تیم ملی بزرگسالانمان پیشرفت میکند.
- وضعیت تیم بعد از شما چطور است؟
صابر: آنها برای مسابقات نوجوانان جهان آماده میشوند و بازیکنان خوبی هم دارند اما نتایج مسابقات همه چیز را روشن خواهد کرد.
رحمان: معلوم میشود که چند مرده حلاجند.
- تیم شما در مسابقات نوجوانان جهان چندم شد؟
رحمان: پنجم
پس ارتقای رتبه داشتید؟
صابر: این هم برای اولین بار بود چون معمولا تیمهایی که در نوجوانان نتیجه خوبی میگیرند در جوانان با افت مواجه میشوند. مثلا اولین بار نوجوانان ما در مصر مدال نقره گرفتند اما 2سال بعد ششم شدند. دوره قبل هم در نوجوانان سوم شدند و در جوانان پنجم شدند.
- در طول مسابقهها کسی به شما قول پاداش هم داد؟
صابر: به نظر من بهترین پاداش تاریخ والیبال را امسال گرفتیم. دست آقای دکتر منطقی رئیس کارخانه ایرانخودرو درد نکند ما حداقل بازیای 500 تا600دلار میگرفتیم که بزرگسالان هم تا به حال نگرفتهاند حالا قولهایی هم به ما دادند.
- یعنی به شما قول نداده بودند که اگر بین 4تیم بروید فلان پاداش را میدهند؟
رحمان: گفته بودند تلاش میکنند که پاداش بگیرند و این برای ما خیلی بهتر از قولهای توخالی بود.
- بعد که بین 4تیم رفتید چی؟
صابر: شب بازی با روسیه آقای کارخانه یک تابلویی کشیده بود که وقتی جمع زدیم صد میلیون گیرمان میآمد [با خنده] مثلا نوشته بود اگر برویم فینال این کارخانه اینقدر میدهد، فلان شرکت اینقدر. حتی 2نفر شخصا از مجارستان و کانادا زنگ زده بودند که اگر تیم برود فینال فلان مبلغ پاداش میدهند. وقتی ایتالیا را هم بردیم خبرهایی شنیدیم.
- فعلا که خبری نیست؟
صابر: نه. همان پاداشی بود که هنگام مسابقات گرفتهایم.
رحمان: باور کنید هیچکدام از بازیکنان ما به خاطر پاداش بازی نمیکردند اما به هر حال انتظار داریم همان اندازه که به فوتبال میرسند به ما هم برسند. باور کنید این شعار نیست ما برای افتخار ایران میجنگیدیم نه پاداش.
صابر: ما بازی سوم چهارمی را فقط به خاطر پدر و مادرمان بازی کردیم. یعنی شعارمان قبل از بازی این بود که به خاطر پدر و مادرمان مبارزه میکنیم و پیروز میشویم. البته حرفهای آقای داورزنی هم خیلی تاثیر داشت.
- از حرفهایتان مشخص است که رابطه خوبی با بزرگترهای کنار تیم داشتید.
صابر: آقای داورزنی در آن مسابقات برای ما رئیس فدراسیون نبود بلکه مثل یک دوست یا پدر با ما رفتار کرد و حالا شما فکر کنید که کادر فنی چقدر با صمیمیت بودند. آقای دامغانی حتی بعضی وقتها به عنوان شوخی میگفت که من بازیکنم و با ما همراه میشد. فکر میکنم یکی از بهترین کادرهای فنی بود که ایران تا به حال داشته.
رحمان: کسی هم به دنبال تخریب بازیکن نبود.
- مگر میشود کادر فنی به دنبال تخریب بازیکن باشد؟
رحمان: من سراغ دارم مربیای که این کار را میکرد.
- و ایشان چه کسی بود؟
...
- چقدر به آینده امیدوارید؟
صابر: کار ما که در جوانان تمام شده اما مربی بزرگسالان ایران سابقه بسیار خوبی دارد و این امیدوارکننده است.
رحمان: این به برنامهریزی فدراسیون بستگی دارد. در مسابقات جوانان جهان برای قهرمانی برنامهریزی کردیم و سوم شدیم. حالا برنامهای که داریم قهرمانی در المپیک لندن است. خدا را شکر برنامه ریخته شده اما میزان وقت و سرمایهای که برای این هدف هزینه میشود بسیار مهم است.
علی: به نظر من آقای داورزنی توان انجامش را دارد.
- و برنامه خود شما چیست؟
رحمان: دوست دارم اینقدر تمرین کنم که این مقام را با تیم بزرگسالان تکرار کنم یا حتی با آن تیم قهرمان جهان شوم.
- کمی واقعبینانهتر اگر حرف بزنیم سقف والیبال شما کجاست؟
رحمان: [با خنده] بگذارید آقای نجفی جواب دهد [هر سه میخندند و بازیکن ساکت و خجالتی تیم رنگش قرمز میشود. او زیرلب توضیح میدهد که زمان سؤالات کسی به من نگاه نمیکند تا چیزی بگویم و بیادبی است که وسط حرف کسی بپرم هر چند که رحمان به او جواب میدهد: اول مصاحبه که گفت راحت باشید و هر وقت میخواهید حرف بزنید]
صابر: قرار گرفتن تیم ایران بین 8تیم لیگ جهانی به نظرم اوج کار ما خواهد بود.
- علی تو همیشه اینقدر ساکتی؟
شما از من سؤال نکردید.
- ولی قرار شد سؤالات را با هم جواب دهید.
صابر: نجفی بهترین بازیکن ما در این مسابقات بود؛ مخصوصا از لحاظ شخصیت.
- به لیگهای اروپایی هم فکر کردهاید؟
صابر: هر ورزشکاری دوست دارد لژیونر شود اما برای والیبال ایران هنوز آن حساب را باز نمیکنند. امیدوارم بازیهای آینده ما این فضا را ایجاد کند.
- شما همه والیبال را حرفهای دنبال میکنید یا شغل دیگری هم دارید؟
رحمان: [با خنده] صابر تو کار ساخت و ساز است.
صابر: بچههای ما خدا را شکر تو این سالها پولهای خوبی از راه ورزش به دست آوردهاند و هر کسی با پولش کاری میکند.
- پس الان یک بازیکن با خیال راحت میتواند والیبال بازی کند؟
رحمان: بله.
اول: هماهنگی
کیومرث کرده را احتمالا میشناسید؛ او پای ثابت بیشتر گزارشهای والیبال است.
در همین مسابقات جهانی جوانان هم خیلی از بازیها را با تحلیلها و گزارشهای او دیدیم.
کرده خودش مدرک مربیگری والیبال دارد و باتوجه به حضور پررنگش در کنار تیمهای ملی در مسابقات مختلف، چهره مناسبی برای گپزدن درباره تیم ملی جوانان بهنظر میرسد.
- فکر میکنید دلیل اصلی کسب چنین نتیجه درخشانی چه بود؟
به نظر من اصلیترین عامل، هماهنگی بچهها بود. این تیم از قبل از رقابتهای نوجوانان آسیا (حدود 3 سال پیش) در اردو بود. آن تیم قهرمان آسیا شد، یک ماه و نیم، دو ماه بعد دوباره همین بچهها برای شرکت در مسابقات نوجوانان جهان رفتند اردو. و بعد دوباره همین گروه در ترکیب تیم ملی جوانان قرار گرفت و قهرمان آسیا شد و بعد به رقابتهای جهانی رفت. به قول والیبالیستها این بچهها توی دست هم خیلی بازی کردهاند.
- میگویند فدراسیون روی این جوانها حساب زیادی باز کرده؛ حتی حرف از برنامهریزی برای قهرمانی المپیک لندن 2012 است.
حتما شنیدهاید که میگویند سنگ بزرگ نشانه نزدن است. مسئله این است که مدیریت در سطح ورزش خیلی باثبات نیست که ما مثلا بگوییم 10 سال دیگر میخواهیم به این هدف برسیم.
آقای یزدانی خرم جزو معدود نفراتی بود که 15 سال رئیس فدراسیون ماند و الان تازه برنامهریزیهای آن فدراسیون دارد جواب میدهد. الان آقای گاییچ را آوردهاند و قرار است روی نوجوانان و جوانان کار کنند تا برسیم به المپیک 2012. این کار قشنگی است به شرطی که ثبات داشته باشد.
- تا حالا که اینطوری نشده؛ بیشتر جوانانمان تا وقتی که به رده سنی بزرگسالان بروند، محو شدهاند.
یکی از دلایل این اتفاق این است که ما در لیگ، مسابقات امید نداریم؛ بنابراین جوانها برای رسیدن به بزرگسالان، فاصله زیادی پیشرو دارند. کار سختی است چون از هر 10 بازیکن جوان دوتایشان توانایی فیکسبازیکردن در لیگ را دارند؛ بازیکنهایی مثل موسوی و منصورزادوند؛ بقیه باید روی نیمکت بنشینند.
- تیمها چرا به این بچهها بازی نمیدهند؟
خب. امسال بیشتر تیمهای لیگ برتری انصراف دادهاند؛ تیمهایی مثل برق، صنام و گلگهر. این باعث میشود که بازیکنها بیرون بمانند؛ چون باشگاهها فقط به نتیجه فکر میکنند و سرمایهگذاری چندساله ندارند، بنابراین میروند سراغ بازیکنان نامدار بزرگسال.
حالا نوبت «والیبال» است
علی بهپژوه: روزگاری، گمان این نمیرفت که تیم والیبال ما حتی از گروه مقدماتیاش در رقابتهای بینالمللی بالا بیاید. به شکستهای سنگین این تیم و حذف شدنهای دردناک در دور مقدماتی عادت کرده بودیم.
والیبال هم اصلا مسئله ذهنیمان نبود. روزنامههای ورزشیمان (تا الان هم) فقط 2 ورزش را به رسمیت می شناختند: فوتبال و کشتی و البته به تازگی وزنه برداری با گرایش رضازاده. بخش قابل توجه بودجه ورزش کشور هم توی حلقوم همین 2 ورزش مردمی(!) ریخته میشد و احتمالا مابقی ورزشها باید به درگاه سازمان تربیت بدنی میرفتند و «الیور تویست» وار، سهم بیشتری میخواستند، چون بودجه موجود به هیچ جایشان نمیرسید.
کسانی هم که ورزشهای دیگری مثل والیبال، بسکتبال و تنیس را دنبال میکردند، «نخبه» به حساب میآمدند، چون به ورزشهای مردمی و ملی چون فوتبال و کشتی پشت کرده بودند و به این ورزشهای غیر عادی و بیمعنی و غیرمردمی پرداخته بودند.
حالا اما اوضاع عوض شده است. به مدد مربیان بیادعا و با همتی چون «مصطفی کارخانه» میتوانیم در والیبال هم سرمان را بالا بگیریم. کارخانه توانسته به شکل موفقیتآمیزی ایده «مربی ایرانیای که از همه عرصهها سربلند بیرون بیاید» را تحقق بخشد؛ ایدهای که در این چند وقت مربیان دیگر فقط ژستش را میگرفتند و فقط ادعایش را میکردند، او بی سروصدا و در عمل پیاده کرد.
این وقتی جالبتر میشود که دستمزدهای این 2 دسته را با هم مقایسه کنیم؛ چند شب پیش کارخانه توی تلویزیون از مشقات یک مربی والیبال در ایران حرف میزد و میگفت با حقوق روزی 15 هزار تومان پای این تیم ایستاده است. باورتان میشود!؟
مقایسه تیم والیبال جوانان ما با تیم فوتبال ایران در جام ملتهای آسیا هم میتواند آموزنده باشد: واقعا کدام یک از بازیکنان والیبال ما، یک دهم حاشیه یکی از بازیکنان فوتبال ما را دارند؟ تا به حال شنیدهاید اردوی والیبال «خبر چین» داشته باشد و هر کس به خودش اجازه بدهد مثل بازیکنان فوتبال ما فرت و فرت جو اردو را به هم بریزد؟
تیم والیبال ما، روی نظم و انسجام گروهی و برنامهریزیاش نتیجه گرفته، نه به مدد تاکتیک همیشگی «غیرت» در فوتبال ما که بگیر نگیر دارد و یکی درمیان عمل میکند.
کارخانه در ضمن ثابت کرد که دلیل ذاتیای برای توجه به فوتبال و کشتی وجود ندارد و میشود به ورزشهای دیگر هم پرداخت و شور ملی را برانگیخت به احترام او برخیزیم.