به گزارش مهر، دكتر رضا داوری اردکانی در آئین رونمایی از فصلنامه «نقد کتاب کلام، فلسفه، عرفان» گفت: نقد، برای ما مشکل است به ویژه نقد فلسفی. من در سال ۳۴ یا ۳۵ کمابیش با مجلاتی که کار نقد و نقد کتاب داشتهاند همراهی داشتهام. ایرج افشار که اهل کتاب بود و به تعبیری کتابشناس، کتابدوست و کتابدان بود و در آن زمان مجله نقدی منتشر میکرد که در انتشارات نیل منتشر میشد و من در همه شمارههای آن مطلب داشتم. تجربه ما از همان سالها این است که ما نقد نداشتیم؛ یعنی اگر کتاب نقد داشتیم صورت کتاب را نقد میکردیم.
رئیس فرهنگستان علوم افزود: ما کتاب متوسط را میپسندیم. البته ما حق داریم که این کتابها را دوست داشته باشیم اما نظر من این است که این کتابها را بر دیگر کتابها ترجیح میدهیم. آنها را به کتابهای فلسفی که ما را برمیانگیزد و قاعدتاً ما آنها را دوست نداریم ترجیح میدهیم. در واقع خاصیت فلسفه این است که بازخواست و سوال میکند اینگونه مسائل را ما دوست نداریم و چون دوست نداریم از کنار آن رد میشویم.
داوری تأکید کرد: به هر حال فلسفه معقول ثانی است و جای آن در فطرت ثانی است یا به تعبیری ساحت دوم است. ما فلسفه را به ساحت اول میآوریم و آن را علمی میکنیم. البته علم به معنی اصطلاحی لفظی آن را به کار میبرم چون که علم از ساحت اول است.
وی افزود: افلاطون در صدر تاریخ فسلفه و کانت در صدر تمدن جدید میگویند که فلسفه آموختنی نیست. استادان فلسفه خودشان مدرسه دارند و شاگردان بزرگی دارند. ارسطو اگر ارسطو است چیزی دارد که از استادش بیشتر است و استادش را درس داده است. همواره شاگردان، استاد استادانشان هستند. هایدگر، استاد هوسرل است. به کارنامه هوسرل نگاه کنید ببینید این درست است یا خیر.
وی افزود: در زمانه ما فلسفه به علم فلسفه تبدیل شد؛ یعنی فلسفه در عین حال که وجود ندارد اما وجود دارد. در کشور ما خوشبختانه تیراژ کتابهای فلسفی خوب است. اما سوال این است که از ۵۰۰ تا ۶۰۰ کتابی که از فلسفه در ۲۰ سال اخیر ترجمه شده است. چند تا از آنها را که بنده که معلم فلسفه هستم میتوانم بخوانم و بفهمم؟ من کسی را ملامت نمیکنم بلکه همه دارند کاری میکنند که زبان فارسی ما را با فلسفه هماهنگ کنند. زبان ما هنوز زبانی ناپخته است.
داوری تصریح کرد: ما در کار نقد مشکل داریم. ما به آسانی مخالفت و نفی میکنیم اما نقد چیز دیگری است. نقد مستلزم همدلی و همزبانی است. کسی میتواند هگل را نقد کند که ارتباطی بین او و هگل وجود داشته باشد. من اگر کانت را فیلسوف ندانم چگونه میتوانم کانت را نقد کنم؟ ابتدا باید بپذیرم فیلسوف است تا بتوانم وجهی برای نقد بپذیرم و آن را نقد کنم. ما شرایط نقد کتاب نداریم این مجلات آغازکنندگان راه هستند.
وی در پایان سخنانش تاکید کرد: کسانی که میگویند من فلسفهای را دوست دارم و کتاب فلسفه دیگری را نمیتوانم بخوانم اینها مزخرف است. وقتی میگوییم این فیلسوف مزخرف نوشته است، ممکن است درست باشد و ممکن است یک فیلسوف مزخرف هم بنویسد اما کار فلسفی کرده است. مخالفت و موافقت با یک فیلسوف بعد از درک است. من معتقد نیستم که فلسفه کانت متعین است. من با کسانی که صحبت از مرگ مولف میکنند موافق هستم. فلسفه هم یک حدود و مرزهایی دارد که در آنها باید سیر کرد. اگر در آنها سیر کنم منتقد هستم.
نظر شما