پدربزرگ يا مادربزرگ مينشستند و خاطرات خودشان را به زباني شيرين ميگفتند يا در نقش داناي كل قصهاي را براي بچهها و نوهها تعريف ميكردند. بعد يا قبل از قصهگويي، بازي بود. بازي، معمولا فعاليتي براي مصرف انرژي مازاد بدن بود و كمتر بازيهايي بودند كه نقشي بيش از آن داشته باشند. والدين خوشحال بودند از اينكه فرزندشان با بازي خسته ميشود و با قصه به خواب ميرود و در موقع مقتضي در مدرسه آموزشهاي لازم و ضروري را خواهد ديد.
امروزه نگاه به قصه و بازي عوض شده است. نه قصهها فقط نقش ابزاري سرگرمكننده و مفرح دارند و نه بازي فقط براي كنترل هيجانات كودك لحاظ ميشود. آزادي و لذت كودك از قصه و بازي، نوع مهيجي از فعاليت آموزشيـ تفريحي ايجاد كرده است به نام قصه بازي. كتاب «قصه بازي» بر اساس تجربه نويسنده در اجراي قصه شازده كدو و كدوي قلقلهزن در آلمان نوشته شده است. قصه بازي تجربهاي نزديك به تئاتر كودك است با اين تفاوت كه قبول و تغيير نقش بر عهده كودك گذاشته ميشود. كتاب براي مربيان آموزشي و پرورشي كودك نوشته شده ولي والدين ميتوانند بر اساس همين الگوها امكان قصه بازي را براي كودكانشان فراهم كنند.
نظر شما