اگر هم قرار باشد كه مدام در حال امر و نهي كردن باشند همهچيز خستهكننده و تربيت بيفايده ميشود. الگوهاي تربيت ديني ميخواهند كودكان را با عزت نفس تربيت كنند كه خودشان توانايي تشخيص راه درست و غلط را داشته باشند. تربيت نفس عزيز، وظيفه هر پدر و مادري است. عزت از اسم عزيز خدا گرفته شده و معني آن شكستناپذيري در برابر موضوعات و خواستههاي بيارزش است.
زندگي آينده بچهها وقتي ميتواند موفقيتآميز باشد كه آنها توانايي عبور از خطرات و پيشنهادهاي اشتباه را داشته باشند و اين قدرت مقاومت در برابر راههاي خطا، هدفهاي بيارزش و آسيبهاي اجتماعي نياز به واكسني به نام عزت نفس دارد. عزت نفس اگرچه شباهت زيادي به اعتماد به نفس دارد اما مهمتر و كليتر از آن است. اعتمادبهنفس باور به تواناييها، قدرت استفاده از آنها و سهم خود را در موفقيت مهمتر از بقيه عوامل محيط دانستن است اما عزتنفس احساس دروني محترم بودن و كارا بودن و ارزشمندبودن خود، بقيه افراد و محيط است. باعزتها در برابر مشكلات زندگي زود تسليم نميشوند و نيازي نيست فشار قانون آنها را از كاري منع كند بلكه خودشان به نفس و شخصيت خود احترام ميگذارند و از رفتارهاي ناپسند دوري ميكنند.
براي عزتمندشدن هميشه فرصت هست اما هيچ دورهاي در ايجاد صفت عزت به اندازه دوران كودكي مهم نيست. موفقبودن آدمهاي عزتمند در زندگي شخصي، اجتماعي، معنوي و... بهانه خوبي براي مرور سبك زندگي حضرت فاطمه(س) در نحوه تربيت فرزندان عزتمند است.
- ريشههاي عزت نفس در كجاست؟
اغلب ما اگر بخواهيم به ياد يكي از جملههاي با عزت امام حسين(ع) بيفتيم، اين جمله «مرگ با عزت بهتر از زندگي با ذلت است» به ذهنمان ميرسد. اينكه قدرت عزتنفس امام حسين(ع) از كجا آمده را خودشان در بياني، ناشي از دامني ميدانند كه در آن رشد كردهاند كه مانع از عمل نادرست ميشود. اين يعني ريشه عزت نفس را بايد در خانوادهها پيدا كرد. قطعا خاندان اهلبيت با عزتترين افرادي هستند كه سبك زندگيشان بهعنوان الگو بهدست ما رسيده است. حضرت زهرا(س) هم مادر فرزندان معصوم و هم فرزندان غيرمعصوم بودند اما نحوه تربيت ايشان، هركدام از آنها را در نقش خود بهترين كرد.
در خصوص خود حضرت زهرا (س) ميبينيم كه احساس عزتنفس و خود ارزشمندي ايشان به آنجا رسيده كه در برابر يك فرد نابينا حجاب ميگيرند و وقتي پدرشان دليل آن را ميپرسند ميگويند: او مرا نميبيند، من كه او را ميبينم؛ يعني ملاك رفتار ايشان جايگاه و احترامي است كه براي خود و باورهايشان قائل هستند. با اين شيوه تربيت، ديگر بچهها نيازي به تذكر دائمي و توبيخ و تشويق ندارند.
- روشهاي تربيت فرزند عزتمند حضرت زهرا(س) چيست ؟
نام ما، راه ما
از نخستين برنامهريزيهاي مادر اهلبيت براي فرزندان، انتخاب نام نيكو بود زيرا نام افراد ميتواند براي آنها احترام، احساس خوشايند و پايه قضاوت خوب و درست بقيه آدمها را ايجاد كند و يا موجب تحقير و احساس بيتفاوتي ديگران شود. اسم هر كودكي نخستين اثرات را روي نگرش او بهخودش به جاي ميگذارد و تكرار دائم آن نام، ميتواندكمكم به باور و راه و اخلاق كودك تبديل شود. دقت كردهايد بعضي از افراد مهم وقتي به دوران خاص زندگي خود رسيدهاند نامشان را عوض كردهاند؟ براي احساس خودارزشمندي يا عزتنفس اسم بچهها بايد جدي گرفته شود. گاهي اسمهايي وجود دارند كه نه معناي مهمي دارند و نه معناي ناپسندي، اين اسمها از توان اثرگذاري كه ميتوانستند داشته باشند بيبهره ماندهاند و كمك خاصي به پرورش احساس خود ارزشمندي نميكنند.
محبت وقت نميشناسد
بچههايي كه از محبت ديدن سيراب شدهاند، كمتر براي جلب رضايت ديگران از ارزشهاي خود دست ميكشند. ابراز محبت كلامي و غيركلامي در تربيت حضرت زهرا(س) به وفور پيدا ميشد. حديث كسا را بخوانيد؛ حضرت زهرا كلمات محبتآميزي چون نور ديدهام، ميوه دلم و... را براي بچههاي خود بهكار ميبردند؛ آن هم بهصورت يكسان. نوع رفتار و محبت و احترامي كه در خانواده براي بچهها وجود دارد به آنها ميگويد كه چهكسي هستند و چه نوع رفتاري در شأن آنهاست.
بچهاي كه با محبتهاي منطقي و رفتار احترامآميز خانواده خود را بشناسد، خود را قابل افتخار كردن ميداند، بنابراين آسيبهاي اجتماعي مانند اعتياد كه اغلب دامن افراد شكستخورده و آدمهاي بدون اعتمادبهنفس را ميگيرد از اين بچهها دور ميشود.دقت موشكافانه حضرت زهرا(س) در برنامهريزي براي عزتنفس بچههايشان را حتي در نوع لالاييهاي محبتآميز ايشان هم ميتوان پيدا كرد. لالايي يا نغمههاي مادرانه براي بچههاي كوچك ميتواند در قالب جملات با بياني زيبا و محبتآميز به آنها بگويد كه شبيه چهكسي باش، بندگي كن و.... اين نوع استفاده از محبت، نشاندهنده اثرپذيري روح بچهها حتي در نوزادي است.
- به عمل كار برآيد
بچههاي عزيز و با عزت نياز به احساس واقعي مفيد بودن دارند. يعني نياز دارند؛ كارايي داشته باشند. حضرت زهرا(س) براي بچهها شخصيت قائل بودند و اگر قرار بود كار مهم و باارزشي را مثل سركشي به خانواده شهدا و رسيدگي به آنها انجام دهند، بچهها را به كسي نميسپردند و آنها را هم همراه خود ميبردند. بچهها دير يا زود متوجه كارهاي با ارزش و مهم پدر و مادر ميشوند. اين كارها به آنها هم احساس خود ارزشمندي ميدهد. اگر بچهها را دائم در حد بازيها و دوران كودكي نگه داريد، مسير پخته شدن آنها كند ميشود.
حضرت زهرا(س) اگر توصيه به احترام و حقوق همسايه داشتند، خودشان هم نيمهشب در تنهاييشان ابتدا همسايهها را دعا ميكردند و ديدن اين صحنه توسط امام حسن(ع) تبديل به يك اتفاق اثرگذار ميشود.گاهي كمي برنامهريزي كه پول هم نميخواهد ميتواند به بچهها اين پيام را بدهد كه شما در خانواده اثرگذار و مهم هستيد. فرزندي كه بخواهد كارايي بيشتري داشته باشد نياز به تجربه و فرصت دارد.
حضرت فاطمه(س) كه مشغلههاي خانه وكمك به زنان شهر و... را داشتند با خلاقيتي زيبا توانسته بودند بدون آنكه مدام به مسجد بروند، هم از صحبتهاي جديد و هر روز پيامبر(ص) استفاده كنند، هم فرصت رشد اعتمادبهنفس، احساس خودارزشمندي و رشد قدرت كلامي را به فرزندشان ميدادند. ايشان امام حسن(ع) را كه خيلي كوچك بودند به مسجد ميفرستادند تا به صحبتهاي پيامبر(ص) گوش كنند. بعد، امام حسن(ع) روي بلندي مينشستند و براي مادر سخنراني ميكردند. اين تجربه خوب ميتواند در همه خانههاي امروزي تكرار شود و به دوستي بيشتر بچهها و خانواده هم كمك كند. اين مشاركتدادن بچهها در كارهاي مهم، ارتباط نزديكي با رشد استقلال، اعتمادبهنفس و عزتنفس آنها دارد.
- خودتان چطوريد ؟
اگر شما عزتنفس نداشته باشيد، رفتارهاي شتابزده، مضطرب وكمرويي داشته باشيد نميتوانيد الگوي خوبي براي عزتنفس بهتر فرزندتان باشيد. بچههاي حضرت زهرا(س) مادري را ميديدند كه اگر منافع شخصياش لطمه ميخورد شايد كنار ميآمد اما از ظلم به دين و مردم مظلوم نميگذشت. تكيهگاه عزت نفس اين مادر، داراييها و زيبايي ظاهري نبود. حضرت به رسم قرآن، عزت را مخصوص خدا، رسول و مومنان ميدانستند پس همه تلاششان براي رشد عزتنفس خود و بچههايشان با تلاش براي رشد ايمان همراه بود. ايمان، آدمها را قوي و به آنها براي رسيدن به اهداف خوبشان كمك ميكند.
- نوشيدن عزتنفس با شادي
عزتنفس در محيطهاي شاد بهتر ميتواند رشد كند. . در خانه ساده حضرت فاطمه(س) بازي و نشاط بچهها جايگاه مهمي داشت. از مسابقهها و بازي بچههاي حضرت توصيفات زيادي رسيده كه شايد بخش مهمي از اين شاديهاي كودكانه را بتوان بهخاطر داشتن همبازي در خانه اميرالمومنين(ع) دانست. اگر امروز بسياري از بچهها تمايل دارند مدام با موبايل و تبلت بازي كنند، بهخاطر تنهايي و نداشتن همبازي است. بازيهاي كودكان با هم علاوه بر تخليه هيجانات آنها كه فرصت رشد عقل را پيش ميآورد، قدرت حل مشكلات، رقابت سالم و تجربه پيروزي يا شكست واقعي را هم ممكن ميكند.
گاهي نگاه پدر و مادرها به بچهداري هم ميتواند از شادي دوران بچگي فرزندان كم كند. اگر مراقبت از بچهها كاري خستهكننده، تكراري يا بيفايده بهحساب بيايد، ممكن است يكي از دلايل نياز پيدا كردن به پرستار و مهدكودك و... هم فراهم شود اما در شيوه تربيت فرزند حضرت فاطمه(س)، وقتي سلمان سؤال ميكند كه من آرد آسياب كنم يا بچهها را نگه دارم؟حضرت ميفرمايند من به آرام كردن بچههايم اولي هستم.سپردن بچهها به محيطهايي غيراز خانواده ميتواند يكي از همان دلايل كم شدن شادي بچهها باشد.
- كارشناسارشد روانشناسي
نظر شما