ترجمه‌ی سحر منصوری: ۱۶ سال است که پیدایش شده و همه او را دوست دارند. اسمش هم مثل خودش بامزه و خنده‌دار است؛ باب‌اسفنجی شلوارمکعبی.

دوچرخه

او كه يكي از محبوب‌ترين شخصيت‌هاي كارتوني تمام دنياست اين‌بار در انيميشن سينمايي «باب‌اسفنجي: بيرون از آب» ماجراهاي تازه و جذابي را پيش مي‌آورد. به بهانه‌ي اين انيميشن تازه كه به‌تازگي اكران جهاني آن آغاز شده، ترجمه‌ي گفت‌و‌گويي را با «پُل تيبيت»، نويسنده و كارگردان اين انيميشن براي اين شماره انتخاب كرده‌ايم.

هميشه عادت داريم باب‌اسفنجی و داستان‌هايش را در زير آب دنبال كنيم؛ چه در مجموعه‌ي تلويزيوني و چه در انيميشن سينمايي قبلي. چه شد که اين‌بار، او و دوستانش را به دنیای بیرون آب آوردید؟

وقتی تصمیم گرفتیم که انيميشن بلند دیگری از باب‌اسفنجی بسازیم، اولین چیزی که برایمان قطعی بود، همين تفاوتی است که به آن اشاره کردید.

کمی به دور‌ و برتان نگاه کنید. دنیای امروز پر از سرگرمی و تفریح است و تنوع سرگرمی‌ها و تعداد فیلم‌های روی پرده‌ي سينماها آن‌قدر زیاد است که گاهی ترسناک به نظر می‌رسد! درباره‌‌ي انيميشن باب‌اسفنجی ما به اثری فکر می‌کردیم که در این رقابت تنگاتنگ برنده باشد و خانواده‌ها آن را برای زمان سینما رفتنشان انتخاب کنند. ما به یک خبر و اتفاق پر سر و صدا احتیاج داشتیم و کجا پر سر و صداتر از دنیای بیرون آب برای ماجراجویی‌های باب‌اسفنجی و دوستانش!

یکی از ویژگی‌های مجموعه‌ي تلویزیونی باب‌اسفنجی، فضاسازی دنياي زير آب و تکنیک گرافيك اجرایی‌اش بود. چه شد که در این انيميشن، از  انیمیشن کامپیوتری  يا «سي‌جي‌آي» (CGI) استفاده كرديد؟

من دانش‌آموخته‌ي رشته‌ي انیمیشن از مؤسسه‌ي هنرهای زیبای کالیفرنیا هستم و این يعني اين‌که بسیار سنتی‌ام و سنتی کار می‌کنم. برای سال‌ها به تکنیک اجرایی مجموعه‌ي تلویزیونی باب‌اسفنجی شلوار‌مکعبی، وفادار بودم اما وقتی صحبت از ساخت یک انيميشن بلند شد، فکر کردم کمی تغییر... چراکه نه؟ در این سال‌ها فناوري، پیشرفت زيادي داشته و امتحان خود را در دنیای انیمیشن به‌خوبی پس داده است.

من از تماشای فیلم «یخ‌زده» خيلي لذت بردم. این انيميشن با استفاده از کامپیوتر، فضاسازی خارق‌العاده‌ای داشت. در عین حال برخی صحنه‌ها هم‌چنان به تکنیک «انيميشن سِل» (انيميشن كلاسيك يا انيميشن دستي) شبیه مانده بودند و یادآور سیالیت و طراوات انيميشنی مثل «سیندرلا» بود. برای همین وقتی خواستم انيميشن بلندی از باب‌اسفنجی و دوست‌هایش بسازم با اطمینان از نتیجه‌ي کار، به کامپیوترها لبخند زدم!

این‌که از دنیای انیمیشن سنتی به انیمیشن کامپیوتری وارد شدید برایتان سخت و گیج‌کننده نبود؟

مثل تجربه‌کردن هرچیز نو و تازه‌ای، جهان انیمیشن کامپیوتری هم برای من حسی آمیخته از پیچیدگی، رمزآلودی و در عین حال نوآوری داشت. ممکن است در ابتدا کمی گیج شده باشم، اما با مطالعه‌ي بیش‌تر متوجه شدم که انیمیشن سنتی و انیمیشن کامپیوتری هر دو از یک ساختار پیروی می‌کنند. مثلاً تصور کنید ما می‌خواهیم شخصيت از نقطه‌ي «الف» به نقطه‌ي «ب» برود. چگونگی این حرکت در انیمیشن سنتی و کامپیوتری با هم تفاوت دارد، اما نتیجه‌ي هر دو یکسان است.

دوچرخه

 از ابتدا در نظر داشتيد بازيگران در اين انيميشن حضور پيدا كنند؟

ایده‌ي اصلی و ابتدایی ما در این فیلم بر کار گروهی متمرکز بود. در مجموعه‌ي تلویزیونی، علاقه‌مندان باب‌اسفنجی معمولاً شاهد کشمکش او و شخصيت «پلانکتون» بودند. اما در این انيميشن با کار تیمی در رسیدن به یک هدف، برای پي‌رنگ داستان فکر کردیم. این، جایی بود که داستان در ذهنمان شكل گرفت. در ادامه‌ي نوشتن فیلم‌نامه، فکر کردیم حضور یک راوی که خودش بخشی از داستان باشد می‌تواند به جذابیت آن کمک ‌کند.

این شخصیت تازه، فرمول «همبرگر خرچنگي» را می‌دزدد و باب‌اسفنجی و دوستانش برای پس گرفتن آن به سرزمین او می‌روند. برای همین باید بگویم که استفاده از بازیگر، چیزی بود که کمی بعدتر به داستان اضافه شد. در هر حال برای ما روشن بود که برای داشتن داستانی تازه و غیر‌منتظره باید شخصیت‌های تازه و نا‌آشنا را به داستان وارد كنيم تا بتوانیم مخاطب را غافلگیر کنیم.

و این شخصیت تازه، ناآشنا و البته بسیار جذاب، کسی نیست جز «آنتونیو باندارس»! چه شد که به سراغ او رفتید؟

خب، در ابتدا اين شخصیت در داستان شكل گرفت و بعد تازه فکر كرديم که چه‌کسی مناسب آن است! این‌طور نبود که شخصیت دزددریایی را بر اساس باندراس بنویسیم. ما بازیگری می‌خواستیم که بتواند خشونت و بامزگی را با هم داشته باشد و از فیزیک بدنی خوبی هم برخوردار باشد. تصميم گرفتيم یک دزد‌دریایی تازه را که شبیه بقیه‌ي دزددزیایی‌های هالیوودی نباشد معرفی کنیم. ما واقعاً خوش‌شانس بودیم که آنتونیو وقتش برای همکاری با ما آزاد بود و به ما جواب مثبت داد.

در اين انيميشن، صحنه‌هایی هست که با دنیا و ماجراجوي قبلي باب‌اسفنجی تفاوت دارد. مثل صحنه‌های آغازین انيميشن که ما را به یاد فيلم‌هاي «ایندیانا جونز» می‌اندازد يا صحنه‌ي مسافرت با دلفین‌ها یا حتی نبرد پایانی فیلم. تصميم داشتيد با استفاده از صحنه‌های ماندگار دیگر فیلم‌ها، جذابيت انيميشن را بالا ببريد؟

سیستم کار من در این انيميشن این‌طور بود که داستان را بارها می‌خواندم و بعد صحنه‌ها را در ذهنم تصور می‌کردم. بعد به احساسم رجوع می‌کردم. آیا این صحنه خوب در می‌آید؟ آیا درست است؟ اگر جواب مثبت بود در داستان باقی می‌ماند وگرنه خط می‌خورد. این‌که صحنه‌هايی از فیلم‌هايي خاص را به نوعی در قصه‌ي باب‌اسفنجی بازسازی کنم، فقط برای شیرین‌شدن و افزايش جذابیت آن بود. گاهی یادآوری برخی صحنه‌های خاطره‌انگیز از يك فیلم با قهرماناني تازه، می‌تواند حس خوب و شیرینی به مخاطب بدهد.

دوست دارید مخاطبان قديمي يا تازه‌ي باب‌اسفنجي، چه برداشتی از اين انيميشن داشته باشند؟

بعد از 16سال همراه‌بودن با این قهرمان‌هاي دوست‌داشتني، راستش هنوز هم نمی‌دانم باید انتظار چه بازخوردی از تماشاگران را داشته باشم. صادقانه می‌گویم که گوشزدکردن اهمیت کار گروهی به مخاطبان، برای من خيلي بیش‌تر از خنداندن و سرگرم‌کردن آن‌ها اهمیت دارد. کار تیمی، همیشه برای من بسیار اهمیت داشته است. ایمان و اعتقاد دارم که همه‌ي کارها اگر گروهی و در کنار هم انجام شود، پایانی جز موفقیت ندارد.

البته تعریف موفقیت، حتماً بنا به شرایط و موقعیت متفاوت خواهد بود. اما این در کنار هم بودن، تقسیم کار کردن و اعتماد به یکدیگر، چیزی است که بسیار بر آن تأکید دارم. حالا اگر تماشاگران در کنار همه‌ي این‌ها از تماشای فیلم بخندند و شاد شوند هم که چه بهتر. من خود را کارگردان خوشبختی می‌دانم چون باب‌اسفنجی قلب‌ها را در تمام جهان تسخیر کرده است. باب‌اسفنجی توانسته از مرزها و فرهنگ‌ها عبور کند و به شخصیت محبوب همه‌ي مردم دنیا بدل شود. پس چه بهتر که این شخصیت جهانی، پیامی جهانی برای مخاطبانش داشته باشد كه آن همراهي و اعتماد به یکدیگر است.

کد خبر 288975

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha