یکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۱:۰۰
۰ نفر

همشهری آنلاین: «شرخری»، «زورگیری»، «سرقت‌های خاص» و حتی «قتل» از آن دسته جرایمی ‌هستند که متهمان برای ارتکاب آن معمولا از قمه، چاقو، اسلحه و... استفاده می‌کنند.

ورزش

یکی از قدرت بالای جسمانی‌اش کمک گرفته و دیگری از فن گردنی که در کشتی آموخته بود.

متهم دیگر -به اصطلاح زورگیران- «خفه‌کن»ی را به دلیل رزمی‌کار بودنش خوب بلد بود و دیگری به واسطه بدنساز بودن و هیکل درشتش مردم را می‌ترسانده و اخاذی می‌کرده است.

منظورمان ورزشکاران متهم یا متهمان ورزشکار است. همان‌ها که یا از ابتدا ورزش را به این دلیل شروع کرده‌اند که از قدرت بدنی بالایی برخوردار شوند و از این موضوع سوءاستفاده کردند.

یا آن‌هایی که از همان ابتدای راه، کاری جز خلاف و به خصوص زورگیری نیاموخته بودند و حالا وسط کار به این نتیجه رسیده‌اند که برای زورگیر حرفه‌ای شدن نیاز به هیکلی بزرگ‌تر، جسمی‌ ورزیده‌تر، قدرت بدنی بالاتر یا تسلط به فنون مختلف ورزش‌های رزمی ‌دارند.

این افراد همان‌هایی هستند که نه‌تنها حامی ‌نام مقدس ورزش و ورزشکاران نیستند بلکه برای به‌دست آوردن اموال مردم حاضر به خدشه‌دار کردن این نام مي‌شوند و هر جایی لازم باشد هم برچسب ورزشکاری به روی خود می‌زنند و خود را عضوی از خانواده ورزشکاران معرفی می‌کنند.

برای مستدل و مستند بودن هر چه بیشتر صحبت‌هایی که پیش‌تر گفته شد شاید لازم باشد به صورت مصداقی به این موضوع بپردازیم و متهمانی از این دست را تا جایی که ناجا به ما معرفی کرده و مقام قضایی به ما اجازه انتشار داده است معرفی کنیم.

در این پرونده به سراغ ورزشکارهایی رفته‌ایم که با سوابقی که در پرونده قضایی خود دارند فاصله‌ای بین پسوند «پهلوان» و نام «ورزشکار» ایجاد کرده‌اند و باعث شده‌اند ورزشکاران را با پسوند «بااخلاق» و «بی‌اخلاق» دسته‌بندی کنیم.

آن‌هایی که از ورزیده بودن و بالا بودن قدرت جسماني‌شان نه‌تنها برای کارهای خیر و کمک به ضعیف‌ترها کمک نگرفته‌اند بلکه از آن توانایی، سوءاستفاده هم کرده و به قول قدیمی‌ها «گردن‌کلفتی» کرده‌اند.

«شرخری»، «زورگیری»، «سرقت‌های خاص» و حتی «قتل» از آن دسته جرايمی ‌هستند که متهمان برای ارتکاب آن معمولا از قمه، چاقو، اسلحه و... استفاده می‌کنند.

این در حالی است که متهمانی که در ادامه می‌خوانید در خیلی از موارد بدون بهره بردن از سلاح سرد و گرم و تنها با فنونی که به واسطه رزمی‌کار بودن و کشتی‌گیر بودن‌شان آموخته‌اند به سراغ هموطنان پیر و جوان خود رفته و آن‌ها را تبدیل به مالباخته و قربانی کرده‌اند.

به گفته پلیس این افراد نه‌تنها در هنگام زورگیری حرفه‌ای‌تر از زورگیران با جثه کوچک عمل می‌کنند بلکه در هنگام دستگیری نیز معمولا با پلیس هرچند مسلح، درگیر شده و در خیلی از موارد موفق به فرار می‌شوند.

  • چابکی و فرز بودن از توانایی‌های بارز او بود

سال87 با سابقه 80فقره زورگیری در حالی دستگیر شد که چندین مرحله از دست ماموران گریخته بوده و ماموران کرج موفق به دستگیری او نشده بودند.

متهم که رزمی‌کار است و بیش از 3مدال قهرمانی در سطح ملی دارد آن‌قدر در عملیات مختلف دستگیری از دست ماموران ناجا فرار کرده بود که در روز دستگیری‌اش رئیس اداره سرقت‌های خاص آگاهی تهران شخصا برای دستگیری وی در محل حاضر شده بود.

به گفته رئیس این اداره هنگام دستگیری، وقتی متهم برای بار آخر خود را در مقابل پلیس دیده یک فن برگردان زده و تمام پله‌های یک سوی راهروی منزلش را با یک پرش طی کرده است.

با این حال پلیس تهران موفق شده بدون این‌که آسیبی به وی برساند او را سالم دستگیر کرده و به آگاهی انتقال بدهد.

شنیده‌ها از پلیس تهران حکایت از آن دارد یکی از دلایل اصلی که «بهبود» سرکرده باند کیف‌قاپان شده بود این بوده که بسیار چابک و تیز عمل می‌کرده است.

این‌طور که می‌گویند او می‌توانسته در مدت بسیار کوتاهی کیف افراد را بقاپد و و متواری شود و در خیلی از موارد بدون این‌که همدستی همراهش باشد توانایی مقابله با چند نفر به صورت همزمان را داشته است.

  • مربی معروف تبدیل به زورگیر معروف شد

متهم دیگری که در این پرونده قصد معرفی او را داریم یکی از اعضای اصلی باند «بهبود» است که در قسمت دیگری از این پرونده معرفی شده است.

«مهدی.ی» از ورزشکاران پرورش‌اندام این مرز و بوم بوده و در حرفه بدنسازی شاگردان زیادی داشته است. او نیز یکی از افرادی بوده که با هیکل ورزیده خود باعث رعب و وحشت مردم می‌شده و با وجود سن کمی‌ که داشته با زورگویی به افراد از آن‌ها می‌خواسته روی زمین بخوابند و هر چه در جیب‌های خود دارند، به او تحویل بدهند.

او یکی از معروف‌ترین کیف‌قاپان ورزشکار است، زیرا در بیشتر موارد از سلاح سرد استفاده نمی‌کرده و با بهره‌گیری از زور زیاد خود مالباخته‌ها را مجبور به تسلیم شدن در برابر خود می‌کرده است.

اگر چه «مهدی» پیش از آشنایی با این باند سابقه‌ای در پرونده قضایی خود نداشته و برای اولین‌بار زورگیری‌های خود را در این باند آغاز کرده است اما بین همدستان خود معروف به یکی از زبده‌ترین و فرزترین زورگیران بوده است.

کسی که شاید با ادامه دادن بدنسازی می‌توانست یکی از بهترین مربی‌های این حرفه باشد تبدیل به یکی از بهترین‌های زورگیری شهر شد.

  • سرقت در روز روشن

بهرام و مجید که از زوج‌های زورگیری به روش زاغ‌زنی بودند نیز یکی دیگر از قسمت‌های این پرونده خاص را به خود اختصاص داده‌اند.

بهرام که یکی از کشتی‌گیران بنام کشور در رده نوجوانان بود این رشته ورزشی را رها کرد و با افرادی رفاقت خود را آغاز کرد که در کارهای خلاف دست داشتند.

او در معرفی خود با اشاره به این‌که می‌تواند فن گردن را به‌خوبی روی مالباخته‌ها اجرا کند این موضوع را مطرح می‌کرد که به واسطه چهره خشن و جثه بسیار بزرگی که دارد اکثر مردم از او حساب می‌برند.

در باندی که بهرام تشکیل داده بود ابتدا یک نفرشان به شیوه زاغ‌زنی در نزدیکی طلافروشی‌ها کشیک می‌داد و از زمان انتقال طلاها به شهرها و طلافروشی‌های دیگر آگاهی پیدا می‌کرد.

سپس لاستیک خودروی مورد نظر را پنچر کرده و در جایی به کمین می‌نشستند.

زمانی که شخص طلافروش مشغول رانندگی بود در میان راه با مشکل مواجه می‌شد و وقتی قصد پنچرگیری لاستیک را داشت با حمله بهرام و مجید روبه‌رو می‌شد و مجبور به تحويل همه طلاها می‌شد.

آن‌ها در بیشتر موارد حتی از سلاح سرد هم استفاده نمی‌کردند و در روز روشن به‌راحتی کیسه طلاها را سرقت می‌کردند.

  • کونگ‌فوکاری که همزمان قاتل دو نفر شد

متهم دیگری که در این لیست ما از ورزشکاران خلافکار وجود دارد از جهاتی با متهمان دیگر متفاوت است. صبح روز 14فروردین 89 وقتی زني جوان به همراه همسرش صادق به کلانتری مراجعه کرد تا خبر مفقودی پدر و مادرش را بدهد، ماموران برای شکستن در منزل پدر و مادر شاکی، با این زوج همراه شدند و در کمال ناباوری با جسد فاطمه 55ساله و علی 60ساله مواجه شدند.

تحقیقات کارآگاهان اداره دهم آگاهی تهران نشان داد قاتل آشنا بوده و بدون هیچ مقاومتی از سوی صاحبخانه وارد منزل شده است و در نهایت تحقیقات تکمیلی منجر به شناسایی صادق، داماد خانواده به عنوان قاتل شد.

به گفته پلیس آنچه باعث حیرت و شگفتی کارآگاهان این پرونده شده بود این بود که چطور یک نفر توانسته وارد منزلی شود که دو نفر در آن حضور داشتند و به راحتی شاهرگ هر دو نفر را بریده است.

تحقیقات تا جایی ادامه داشت که مشخص شد صادق کونگ‌فوکار بوده و در خیلی از مسابقات نیز مقام قهرمانی را کسب کرده بود.

رزمی‌کار بودن این قاتل باعث شد کارآگاهان آگاهی این اطمینان را کسب کنند که قاتل همدستی نداشته و به واسطه توانایی بدنی که داشته توانسته به تنهایی شاهرگ پدرزن و مادرزن خود را برای رسیدن به اموال آن‌ها با تیغ موکت‌بری ببرد.

  • بدنسازی با 250شاکی

بدنسازی که 250شاکی دارد یکی دیگر از متهمان این پرونده است. او که در یکی از باشگاه‌های غرب پایتخت به مربیگری مشغول بود در سال86 دستگیر شد و با سند 400میلیون تومانی از بند رها شد.

«مهدی.م» پس از آزادی در جريان یک سرقت خودرو دستگیر شد و این‌بار در زندان تشکیل گروهی داد که با همدستی آن‌ها به زورگیری بپردازد.

مهدی بلافاصله پس از آزادی با راه‌اندازی این باند شروع به سرقت‌های حرفه‌ای داخل خودروها می‌کرد و دیگر برای همیشه کار مربیگری را کنار گذاشت.

متهم بار دیگر به عنوان سرکرده باند زاغ‌زنی و سرقت داخل خودرو دستگیر شد و در اعترافات اولیه همدستان خود را به پلیس معرفی کرد. همدستان مهدی در اعترافات خود به پلیس آگاهی گفته بودند مهدی در زندان آموزش‌های باز کردن کوتاه‌مدت قفل درِ خودروها را به ما آموزش داده بود و ما پس از آزادی چندین‌بار روی خودروها امتحان کردیم و پس از آن حرفه‌ای شدیم.

در اعترافات آن‌ها همچنین آمده بود که معمولا ما برای سرقت کار خود را آغاز می‌کردیم و مهدی با فاصله‌ای کمتر سر کوچه یا خیابان کشیک می‌داد.

زمانی که صاحب خودرو نزدیک می‌شد یا از مردم کمک می‌خواست مهدی به قصد ترساندن او جلو می‌رفت و مالباخته‌ها نیز با توجه به جثه مهدی معمولا می‌ترسیدند و دیگر تولید سروصدا نمی‌کردند.

  • فنون کشتی گاهی در این باند جایگزین سلاح سرد می‌شد

مسعود یکی از متهمان کشتی‌گیری است که در این رشته سال‌ها به مربیگری پرداخته است. او که در فن گردن، کمر و فن سالتو مشهور بود پس از چند سال کشتی را کنار گذاشته و با افرادی آشنا شد که مسیر زندگی‌اش را تغییر داد.

مسعود در ابتدا تنها به ترساندن بدهکاران می‌پرداخت و برای این کار از طلبکاران پول می‌گرفت که به اصلاحِ خودشان این کار به «شرخری» معروف بود.

اما پس از مدتی تصمیم به سرقت‌های خاص گرفت و در یکی از سرقت‌های خود به یک طلافروشی دستبرد زد. مسعود پس از تشکیل دادن یک گروه که همه اعضای آن سابقه‌دار بودند شروع به سرقت‌های خاص از صرافی‌ها کرد.

این باند معمولا در سرقت‌های خود از سلاح سرد یا گرم استفاده می‌کردند اما در سرقت‌هایی که مسعود هم حضور داشت هیچ‌وقت نیازی به استفاده از سلاح نبود، زیرا او به راحتی می‌توانست از پس چند نفر به صورت همزمان بربیاید.

متهمان همچنین در اعترافات خود گفته بودند مسعود به ما چند فن کشتی یاد داده بود و ما هم زمانی که خلع سلاح می‌شدیم یا دسترسی به سلاح‌هایمان برای‌مان غیرممکن بود از این فنون استفاده می‌کردیم و زمانی که مردم به زمین می‌افتادند متواری می‌شدیم.

  • متهم پارکورکار از پنجره گریخت

متهم دیگری که در لیست ورزشکاران متهم وجود دارد به ورزش پارکور تسلط داشته و از پارکورکاران قدر محسوب می‌شود.

پارکورکاران به لحاظ توانایی که در پرش‌های بلند و بالا رفتن از دیوار دارند بسیار فرز هستند و معمولا برای آن‌ها موانع معنایی ندارد. پارکورکاران معتقدند هیچ مانعی وجود ندارد و تمام موانع را می‌توان با تمرکز از سر راه برداشت.

مجید نیز یکی از کسانی است که پس از چند ده فقره زورگیری وقتی متوجه شد ماموران قصد بازداشت او را دارند بلافاصله از پنجره منزلش در طبقه چهارم به بیرون پرید و روی سقف یک خودرو فرود آمد.

این قهرمان پارکورکار بلافاصله توانست بدون این‌که آسیبی ببیند از جای خود بلند شود و فرار کند زیرا این یکی از خاصیت‌های پارکورکاران است که می‌توانند طوری پرش‌ها را انجام بدهند که آسیبی متوجه پایشان نشود.

این متهم پس از فرار توانست چند دقیقه از دست ماموران بگریزد ولی در نهایت و از آن‌جایی که ماموران در کوچه‌های اطراف کمین کرده بودند متهم به دام افتاد و مجبور به تسلیم شد. متهم بدون این‌که هیچ آسیبی ببیند در این عملیات دستگیر شد.

  • فوتبالیست متهم «دو»ی بسیار خوبی داشت

یکی از اعضای تیم ملی نوجوانان از دیگر متهمانی است که نامش در این پرونده‌ها به چشم می‌خورد.

او که به لحاظ فوتبالیست بودنش توانایی زیادی در ورزش دوومیدانی دارد پس از این‌که ورزش را کنار گذاشت سراغ سرقت‌های داخل خودرو رفت و از آن به بعد درآمد خود را از این راه تامین کرد.

«علی.م» که در محله‌های شرق تهران به سرقت‌های خاص خود از خودروها مشهور بود در خیلی از موارد بدون همدست اقدام به سرقت می‌کرد.

به گفته پلیس آگاهی متهم با این روش به سرقت‌های داخل خودرو بدون همدست می‌رفت، زمانی که راننده خودرو از خودرو فاصله می‌گرفت به سراغ خودرو می‌رفت و با باز کردن صندوق عقب و برداشتن زاپاس از محل متواری می‌شد.

در خیلی از مواقعی که راننده به هر دلیلی پس از این‌که خودرو را پارک کرده بود و از آن فاصله گرفته بود به خودرویش نزدیک می‌شد، متهم با توانایی بالایی که در دویدن داشت تمام وسایلی که قصد ربودن آن‌ها را داشت روی زمین می‌گذاشت و با سرعت از محل دور می‌شد.

این متهم که در بهمن سال گذشته توسط پلیس آگاهی تهران دستگیر شد در اعترافات خود به بیش از 80فقره سرقت از خودرو اعتراف کرده بود.

  • زورگیری که نان جثه بزرگش را می‌خورد

حسین، تکواندوکاري که در صفحات دیگر همین پرونده به تفصیل با او به گفت‌وگو پرداخته‌ایم، معتقد است هیچ‌وقت دوست نداشته سرقت کند.

او که مدال‌های بسیار زیادی در این رشته کسب کرده و دارای مقام‌های قهرمانی داخلی و خارجی است از فنونی که در تکواندو آموخته بود برای مبارزه با مالباخته‌ها بهره می‌برد.

می‌توان گفت «حسین.د» جزو معدود ورزشکاران متهمی ‌است که هنگام زورگیری، از سلاح سرد نیز استفاده می‌کرد.

او که هنگام دستگیری 42سال داشت در خیلی از سرقت‌های خود پس از این‌که به قول خودش و همدستانش از فن ازپشت‌خفه‌کنی استفاده می‌کرد، مالباخته‌ها را روی زمین می‌انداخت و با چاقو به گردن آن‌ها آسیب می‌رساند.

جثه بسیار ورزیده و بزرگ این متهم باعث شده بود اعتمادبه‌نفس بسیار زیادی داشته باشد و پس از زورگیری‌هایی که انجام می‌داد بدون این‌که از کسی بترسد یا حساب ببرد در خیابان راه می‌رفت و مثل مجرمان دیگر پس از زورگیری از محل نمی‌گریخت.

با او که حرف‌های عجیب و غریبی از گذشته‌اش برای‌مان دارد در ادامه بیشتر آشنا خواهیم شد.

  • چه کسی از قوی‌ترین مرد ایران خبر دارد؟

امیر، یکی از قوی‌ترین مردان ایران و شرکت‌کننده مداوم مسابقه قوی‌ترین مردان ایران، به دلیل مبلغ سه میلیون تومانی با علی که از سال‌ها پیش رفاقت داشتند مشکل پیدا کرده بود.

امیر که به‌خاطر پول خود بارها به منزل علی مراجعه کرده و به پول خود نرسیده بود، تصمیم گرفت پولش را با شرایط دیگری از مقتول پس بگیرد.

شب حادثه که علی در سفره‌خانه‌ای در جنت‌آباد با دوستانش در حال برگزاری جشن یکی از دوستانش بود پیامکی از امیر.ق دریافت کرد مبنی بر این‌که 3میلیون تومان قرض امیر را پس بدهد.

امیر که با شمشیر سامورایی به سفره‌خانه آمده بود وقتی متوجه شد علی بار دیگر قصد پرداخت نکردن این پول را دارد با شمشیر به دست و پهلوی علی ضربه زد و متواری شد.

بلافاصله علی توسط دوستانش به بیمارستان رسید ولی به دلیل شدت جراحات وارده دچار مرگ مغزی شد.

اعضای بدن مقتول به افرادی که نیاز به پیوند عضو داشتند اهدا شد و علی به‌خاطر 3میلیون تومان جان خود را از دست داد. «امیر.ق» پس از گذشت سه سال از این ماجرا هنوز متواری است و کسی از مخفیگاه اوخبر ندارد.

منبع:همشهري‌تماشاگر

کد خبر 289285

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha