سه‌شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۷:۵۳
۰ نفر

نرگس خانعلیزاده: آشنا شدن با ابعاد مختلف فرش دستباف ایرانی، از یک طرف خیلی خوشایند و از طرف دیگر کمی غمگین کننده است.

فرشبافی

دانستن اينكه فرش دستباف چه روزهاي خوشي را سپري كرده و حالا ديگر ارج و قربش را نسبت به آن سال‌ها از دست داده است، باعث به‌وجود آمدن حس‌هاي خوشحالي و ناراحتي در هركسي مي‌شود. همه اينها وقتي اتفاق افتاد كه پاي صحبت‌هاي آقاي «رضا توانا» مديرعامل اتحاديه تعاوني فرش روستايي دستباف تهران نشستيم و از چند و چون فرش دستباف ايراني برايمان گفت؛ از اينكه همين فرش‌هاي دستباف چقدر مي‌تواند درآمدزا باشد ولي از آن غافل شده‌ايم. بين حرف‌هايمان خيلي سعي كرديم از سود و درآمد اين عرصه سردربياوريم كه بالاخره هم توانستيم اين كار را بكنيم. در دقيقه‌هاي پاياني صحبت‌هايمان، درباره بازار بافت و خريد و فروش فرش دستباف ايراني چيزهاي خوبي دستگيرمان شد.

  • سؤال مهم اين است، چرا فرش دستباف زمينه خوبي براي كارآفريني است؟

فرش دستباف تنها صنعتي است كه به جرأت مي‌توانم بگويم چيزي حدود 70درصد بهره‌وري دارد. به جرأت مي‌توان گفت كه در سال‌هاي 61 و 62، كسي كه فرشي را مي‌بافت و آن را مي‌فروخت، مي‌توانست با پول فروش آن، يك خانه براي خودش بخرد. حتي در شهرستان‌ها، با فروش يك فرش 6متري، يك باغ 2000متري مي‌خريدند. يادم هست كه همان خويشاوندانم كه به واسطه آنها با اين هنر آشنا شدم، با بافتن يك فرش و فروش آن، جهيزيه دخترشان را خريدند. اين ارزش هنر و فرش ايراني را نشان مي‌داد؛ چيزي كه البته حالا خيلي مثل گذشته نيست.

  • خب، قديم با چه حساب و كتابي فرش دستباف اينقدر براي بافنده‌اش سودآور بود؟

آن موقع، سود فرش دستباف يك فرمول داشت. فرمولش هم اين بود كه اگر هزار تومان خرج خريد وسيله براي بافت فرش، مثل پشم و نخ و... كني مي‌تواني آن را 15هزار تومان بفروشي؛ يعني 14هزار تومان آن زمان كه مبلغ خيلي زيادي مي‌شد، سود مي‌كردي. اين فرمول در نسبت‌هاي مختلف، هميشه صدق مي‌كرد و جواب مي‌داد، براي همين بود كه خيلي از مردم به اين كار مشغول بودند و از اين هنر پول به‌دست مي‌آوردند اما الان اصلا اينطور نيست. تمام فرمول‌ها و حساب و كتاب‌ها به هم ريخته است و ارزش الان فرش با ارزش قديمي آن قابل مقايسه نيست.

  • تا به امروز، تأثير فرشبافي در اقتصاد كشور چطور بوده است؟

بافتن فرش، بين سال‌هاي 70-60چيزي حدود 10ميليون نفر اشتغال‌زايي داشت كه اكنون به زير2ميليون نفر رسيده است. به يقين مي‌توانم بگويم از يك فن فرشبافي، چيزي بيش از 20نوع شغل براي مردم ايجاد مي‌شود و اين به چرخه سود و درآمد ارزي كشور خيلي كمك مي‌كند.

  • چطور؟ خيلي از ما فكر مي‌كنيم تنها چيزي كه مي‌تواند در اين عرصه سودآور باشد، استفاده از هنر فرشبافي و بافتن يك فرش دستباف است. منظورم اين است كه اين 20شغل خيلي زياد نيست؟

من برايتان نام مي‌برم و شما بشماريد؛ البته خيلي از اين شغل‌ها نياز به شرايط خيلي خاصي دارند؛ يعني خيلي از آنها فقط در روستاها و شهرستان‌ها قابل انجام هستند؛ مثل دامداري و ريسندگي پشم كه جزو نخستين شغل‌هايي هستند كه زنجيره فرشبافي از آنها شروع مي‌شود. رنگرزي پشم‌هاي ريسيده‌شده، مغازه‌هاي فروش پشم، طراح قالي و نقشه‌كشي، بافندگي، چله‌كش‌ها كه كار چله‌كشي را انجام مي‌دادند. دارسازها، چاقوسازها، سازندگان دفه كه پود را روي پرز فرش مي‌كوبند. بعد از همه اين مراحل، زماني كه بافت يك فرش تمام مي‌شود، نوبت به پرداخت‌زدن فرش مي‌رسد كه بايد پرزهاي آن را در تمام نقاط، ميزان كنند تا سطح فرش يكنواخت شود. سپس فرش پرداخت شده به قاليشويي مي‌رود تا اگر قرار است رنگي از رنگ‌هاي فرش با هم قاطي شوند، قبل از رسيدن به‌دست مشتري اين اتفاق بيفتد. بعد از قاليشويي، نوبت به زدن ريشه‌هاي 2گره، رفوگري و زدن شيرازه و نهايتا رسيدن به‌دست فرش فروش‌هاست. البته اين فرش‌فروشي آخرين شغل مربوط به فرش نيست. بعد از فروشي، رفوگرهايي هستند كه مسئوليت مرمت و تعمير يا به قول خودمان همان خدمات پس از فروش كار را به‌عهده دارند. اين ديگر آخرين زنجير از اين زنجير دراز فرشبافي است. 20تا شد يا نه؟ و اكنون رايانه‌ها نيز وارد چرخه توليد فرش شده‌اند.

  • بله فكر كنم شد. پس فرشبافي از آن دست فن‌هايي بوده كه نقش مهمي در كارآفريني يك جامعه داشته.

بله، دقيقا همينطور بود؛ اما حالا همين 10ميليون نفري كه از اين راه شغلي داشتند و حقوقي مي‌گرفتند، به شهرهاي بزرگ رفته‌اند و كارگر و راننده و... شده‌اند. البته اين شغل‌ها، چيزي نيستند كه من آنها را نفي كنم ولي حرفم اين است كه از يك راه خوب و مفيد براي كشور مي‌توانستيم به اين راحتي و به اين وسعت كارآفريني انجام بدهيم ولي قدرش را نمي‌دانيم.

  • فرش ايراني هميشه يكي از بهترين محصولات كشور براي صادرات بوده است اما انگار آن ارزش‌اش را به نسبت گذشته از دست داده است. چرا؟

دلايل مختلفي دارد. به‌نظر من، كار فرش بايد به‌صورت سفارشي انجام شود. اكنون با توجه به زندگي ماشيني، سبك و سياق و طرح‌هاي سنتي ما در كشورهاي اروپايي، چندان مورد پسند نيست. فرشي كه قرار است صادر شود، بايد طرحش آن چيزي باشد كه آنها مي‌پسندند ولي به‌دست هنرمندان ايراني. طراح‌هاي ما بايد متناسب با زمان به‌روز بشوند ولي متأسفانه خيلي از كساني كه در اين رشته تحصيل مي‌كنند و درسش را مي‌خوانند كه بتوانند به اين عرصه وارد شوند، آن را ادامه نمي‌دهند. بله؛ صادرات فرش خيلي كم شده است و اين تغيير بسيار محسوسي در اين سال‌هاست. سال‌هاي 60 تا 70، 2ميليارد دلار صادرات فرشمان بوده اما حالا به چيزي حدود 400 تا 500 هزار دلار رسيده است. در سال‌هاي نه‌چندان دور بعد از نفت، دومين محصول صادراتي كشور فرش بوده اما حالا به رتبه سي و چهارم رسيده است.

  • و اين به‌دليل همان افت طراحي‌هاي ماست؟

نه به‌طور قطع. بحران اقتصادي در جهان هم تأثير زيادي داشته است. امروزه مردم فكر مي‌كنند كه بهتر است فقط به خريد لباس و غذا بپردازند تا بخواهند پولي بابت خريد فرش پرداخت كنند درحالي‌كه قبلا فرش و وسايل لوكس هم در ليست خريدهايشان بود. غفلت از بازارهاي داخلي خودمان نيز باعث كم‌آگاهي مردم عزيزمان نسبت به فرش دستباف شده است.

  • بايد چه كاركرد تا ارزش فرش مثل قديم شود؟

قبلا هر مهارتي توسط مادران و پدران به كودكان و سينه به سينه انتقال مي‌يافت. شروع هركاري نياز به آموزش و اطلاعات خاص خود دارد كه امروزه بهترين وزارتخانه، وزارت آموزش وپرورش است كه مي‌تواند نهادينه كردن آموزش فرش، صنايع‌دستي و هنرهاي ديگر را از دوران ابتدايي به دانش‌آموزان آموزش دهد و با اين هنرها آشنا سازد؛ اين دقيقا همان انتقال سينه‌به‌سينه دانش است كه مي‌تواند كشور را به هدفش برساند.

  • حالا ديگر مثل قديم نيست كه فرشبافي همه‌جا رواج داشته باشد.

قبلا، اكثر خانواده‌ها هنر فرشبافي را بلد بودند و فرزندانشان هم از مادرها ياد مي‌گرفتند و براساس آموخته‌هايشان بافتن فرش جديد را شروع مي‌كردند اما الان ديگر فرشبافي، نوعي از رشته‌هاي فني و حرفه‌اي است و چون ديگر خيلي يادگيري‌اش بين مردم فراگير نيست، در آموزشگاه‌هاي مخصوص به اين دسته از هنرها، به علاقه‌مندان آموزش داده مي‌شود. با اينكه در شهرهاي بزرگ، يادگيري اين هنر خيلي كم شده است اما باز هم هستند كساني كه به فرشبافي و هنر اصيل ايراني علاقه نشان بدهند.

  • با اين حساب، به واسطه هنر فرشبافي، خيلي از مردم، كار خوبي به‌دست آورده‌اند.

دقيقا همينطور است. اصلا اكثر بافنده‌هايي كه با تعاوني‌هاي ما همكاري مي‌كنند، زنان سرپرست خانواري هستند كه بدون نياز به خارج شدن از خانه و كنار گذاشتن خانه‌داري و تربيت فرزندشان، مشغول شغلي به اين زيبايي هستند و از اين راه و از اين هنرشان، پول خيلي خوبي به‌دست مي‌آورند. اين يكي از مزيت‌هاي فرشبافي است كه با داشتن يك دار قالي در اتاق مي‌توانيد به اين كار مشغول شويد و براي خودتان سود و درآمد داشته باشيد.

  • يك بافنده فرش تازه‌كار، به‌طور متوسط مي‌تواند ماهي چقدر درآمد داشته باشد؟

يك بافنده تازه كار مي‌تواند حدود 5 رج از يك فرش با رجشمار 50 را ببافد كه مي‌تواند با روزي 8ساعت كار در منزل، روزانه حدود 20هزار تومان درآمد داشته باشد. بافنده ماهر هم دوبرابر اين مبلغ مي‌تواند درآمد داشته باشد.

  • فرض كنيد كسي مي‌خواهد بدون هيچ تجربه قبلي و اطلاعاتي وارد اين عرصه شود و از شما مشورت مي‌خواهد. از كجا بايد شروع كند؟

اگر براي سرمايه‌گذاري در فرش باشد، بهترين آن، سرمايه‌گذاري در توليد ابزار و مواداوليه فرش است. اما در مورد فرشبافي، بهترين راه آن فراگرفتن فرشبافي به شيوه درست و بافت فرش‌هاي سنتي و فرش‌هاي هنري اصيل ايراني است.

  • اگر كسي نخواهد و نتواند اين كار را در خانه انجام بدهد، كارگاه‌هايي وجود دارد كه آنجا مشغول به‌كار شود؟

تعداد معدودي كارگاه وجود دارد كه متناسب با توليداتشان مي‌توانند مشغول شوند. البته علت عدم ‌راه‌اندازي اينگونه كارگاه‌ها، همكاري نكردن سازمان‌هاي تأمين اجتماعي به‌عنوان بيمه قاليبافي و سازمان‌هاي مالياتي كه باعث تعطيلي همان كارگاه‌هاي معدود شده است.

  • اگر كسي امروز بخواهد شروع به فرشبافي كند و آن را بفروشد، بايد كجا مراجعه كرده و چطور اقدام كند؟

كارگاه‌هاي فرشبافي ما در سطح شهر انگشت‌شمار هستند. بيشتر فرشباف‌ها، در خانه كار بافت را انجام مي‌دهند؛ يعني به تعاوني‌هاي فرش در سطح استان تهران، مثل ورامين، فيروزكوه، هشتگرد، دماوند و... مراجعه مي‌كنند و مواداوليه براي بافت فرش را از آنجا تهيه مي‌كنند. فرشباف‌ها از تعاوني‌ها نقشه مي‌گيرند و شروع به بافت فرش در خانه خودشان مي‌كنند. روالش اينطور است كه قراردادي مشخص مي‌كنيم كه اگر اين فرش را در اين مدت خاص ببافي، به اين اندازه دستمزد داري و سود مي‌كني. قيمت‌ها هم بسته به‌كار خودشان و اندازه فرش تعيين مي‌شود. علاوه بر اين اتحاديه‌هاي استاني، ما 9شعبه از اتحاديه مركزي در كشورهاي مختلف ازجمله آلمان، يونان، ژاپن و... داريم.

  • يك تازه‌كار، چقدر مي‌تواند روي سرمايه‌گذاري در عرصه فرش دستباف حساب كند و از نتيجه كار مطمئن باشد؟

سرمايه‌گذاري در فرش خيلي خوب جواب مي‌دهد. قبلا هم گفتم و بازهم مي‌گويم كه فروش هر فرش، باعث ايجاد يك شغل جديد مي‌شود. شما برويد بازار تبريز را نگاه كنيد كه چطور هر بافنده‌اي، يك فرش 6متري را كه كار دست خودش است، روي دوش‌اش انداخته و آن را مي‌فروشد. اين فرد با فروش اين فرش، به اندازه يك شغل خوب، درآمد دارد.

  • اما برداشت اكثر مردم اين است كه فرش ماشيني خيلي از دستباف ارزان‌تر و مناسب‌تر است. واقعا اينطور است؟

فرش دستباف گران‌تر از فرش ماشيني است اما نه به‌اندازه‌اي كه شايد خيلي از مردم فكر مي‌كنند. يك فرش 12متري ماشيني، 3ميليون تومان است، درحالي‌كه با 3ميليون تومان مي‌شود يك فرش 6متري دستباف خريد. طرح، همان طرح سنتي است اما اين فرش دستباف سرمايه است. مثلا گبه فرش خوبي است، طرح خوبي دارد و درشت بافت است. پادري گبه، 70هزار تومان است كه ارزش‌افزوده هم دارد. بيشتر فرش‌ها هرچقدر پا بخورد قيمتي‌تر مي‌شوند و نوعي عتيقه به‌حساب مي‌آيند. اما پادري ماشيني هم 70هزار تومان. شما كدام را ترجيح مي‌دهيد؟

  • فرش ايراني، ضامن ملي شدن صنعت نفت

اصولا فرش‌هاي ايراني هميشه جزو اجناس ارزشمند بوده‌اند؛ از فرش «پازيريك» كه يكي از فرش‌هاي اصيل ايراني در موزه مسكو است تا فرش‌هاي زمان شاه‌عباسي و فرش شيخ صفي در موزه‌هاي مطرح كشورهاي اروپايي. در روزنامه‌اي خواندم پسر دكتر مصدق از روزهاي ملي شدن صنعت نفت گفته بود و اينطور تفسير كرده بود كه فرش ايراني، ضامن ملي شدن صنعت نفت ما شد. ماجرا از اين قرار بوده كه هيچ‌كدام از بهترين وكلاي جهان، حاضر به قبول وكالت ايران در دادگاه لاهه نمي‌شدند. زماني كه دكتر مصدق به همراه پسرش مي‌خواستند از ايران خارج شوند و به اين دادگاه بروند 3جفت ابريشم به مبلغ 15هزار تومان كه آن زمان پول بسيار زيادي بود مي‌خرند و با خودشان مي‌برند. در آنجا بالاخره يكي از وكلاي خبره آلماني وكالت ايران را مي‌پذيرد و دكتر مصدق به او يك جفت از اين فرش‌ها را هديه مي‌دهد. بعد از اينكه صنعت نفت ملي شد اين وكيل همراه با همسر و دخترش براي كارهاي ديگر پيش دكتر مصدق مي‌آيند و دكتر آن 2جفت فرشي را كه خريده بودند، به همسر و دختر او هديه مي‌دهند. زماني كه بحث به دستمزد وكيل مي‌رسد، وكيل آلماني مي‌گويد اين فرش‌ها براي دستمزد من كافي هستند. دكتر مصدق تأكيد مي‌كند كه اين فرش‌ها فقط سوغاتي از كشور ايران براي شماست و داستان دستمزد از اين فرش‌ها جدا؛ ولي آن وكيل نمي‌پذيرد و آن فرش‌ها را به‌عنوان مزد خود تلقي مي‌كند.

کد خبر 289541

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha