سه‌شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۸
۰ نفر

همشهری آنلاین: حسین پاکدل معتقد است، در شرایطی که در کشورهای دیگر از زبان هنر به خوبی بهره می‌برند، ما در ایران آن را گُنگ و الکن می‌کنیم.

حسین پاکدل

به گزارش ايسنا؛‌ این هنرمند همزمان با اجرای تازه‌ترین نمایش‌اش در تماشاخانه ایرانشهر از نمایش «یک صبح ناگهان» و نیز مسایل کلان‌تر فرهنگی و شرایط امروز تئاتر و تلویزیون سخن گفت.

حسين پاکدل که نمایش «یک صبح ناگهان» را با اقتباس از رمان «تشت خون» اسماعیل فصیح روی صحنه دارد، ابتدا درباره دشواری‌ها و مزایای اقتباس در تئاتر گفت: ظرفیت‌های ادبیات کهن، معاصر و مدرن ما آنقدر گسترده است که گویی لب دریا ایستاده‌ایم؛ کافی است برای استفاده از این ظرفیت خود را به بیکرانگی آن وصل کنیم. با توجه به این نکته اساسی که بسیاری آثار ادبی زمینه سینمایی یا سریال دارد، اما معدود کارهایی هم هستند که از جهت مضمون و شکل، امکان اقتباس نمایشی دارند.

وی اضافه کرد: یکی از موفق‌ترین کسانی که در زمینه اقتباس در تئاتر کار کرده آقای چرم‌شیر است و انصافا کاری که در «محشر صغری» انجام داده و حاصل آن «رستاخیز» ‌شده یا «دیر راهبان» که شاهکار درآمده است. البته او روی ادبیات فارسی هم زیاد کار کرده و در این حوزه بیشتر متن‌های مختص خودش را نوشته است.

پاکدل درباره اقتباس «یک صبح ناگهان» ادامه داد: قبلا اکثر کارهای اسماعیل فصیح را به دفعات خوانده بودم، اما این یکی (تشت خون) بیشترین ظرفیت نمایشی را داشت، چون هم در یک مکان واحد بود و هم اینکه با وجود داشتن حالت روایت، قابلیت تبدیل به اجرا را داشت و می‌شد از پیرنگ قصه برای نمایش استفاده کرد.

نویسنده و کارگردان «حضرت والا» با تأکید بر اینکه تا وقتی وارد این کار و اقتباس از یک اثر ادبی نشوید سختی آن را درک نمی‌کنید، گفت: اما فقط کافی است عزم و اراده‌ای باشد یا ضرورت آن را حس کنید، آن وقت شاید راحت‌تر بتوان این کار دشوار را انجام داد.

وی اضافه کرد: اساساً نوشتن هر نمایش مورد قبول و تأثیرگذار سخت است، ممکن است رمان را خیلی سریع بتوان نوشت اما نمایش این‌طور نیست؛ به همین دلیل نویسندگان بزرگی ممکن است در طول عمر خود 10 تا 20 رمان بنویسند ولی یک نمایشنامه هم نداشته باشند. البته از آن طرف هم افراد دیگری هم هستند که تخصص‌شان نمایشنامه‌نویسی است، مثل ایبسن یا میلر و... در ایران اکبر رادی، غلامحسین ساعدی، حسین کیانی، علیرضا نادری، نغمه ثمینی و دیگران که کارهای ماندگاری را انجام داده‌اند.

پاکدل در پاسخ به اینکه در نمایش «یک صبح ناگهان» به تاریخ توجه داشته در حالی که این روزها در هر حوزه‌ای از هنر آثار مدرن بیشتر در معرض توجه هستند و اینکه آیا این توجه به تاریخ صرفا به خاطر علاقه شخصی است یا دلیل دیگری دارد؟ توضیح داد: این اتفاق به خاطر پرباری تاریخ است. بشر هر چه جلو می‌رود حجم دانش‌اش زیاد می‌شود، ولی این مطلقا به معنی زیاد شدن هوش و معرفت (شناخت) نیست، بیشتر دچار توهم فهم و آگاهی است. چرا که بشر به سمت بی‌سوادی،‌ ساده‌انگاری و ساده‌پسندی حرکت می‌کند. حال ممکن است اسمش را مدرن یا پست مدرن یا هر ایسم دیگر بگذاریم، اما واقعیت، سهل‌الوصولی هر امری باعث شده الان در حد یک علامت و لایک یا یک کلمه آن هم از راه دور با هم حرف بزنیم.

او ادامه داد: ما این روزها خیلی کمتر در یک غزل شمس، یک شعر حافظ یا یک حکایت سعدی تأمل می‌کنیم، چرا که این قصه‌ها، ادبیات کهن و معاصر و اتفاقاتی که در تاریخ افتاده مایه‌های عبرت دارد در حالی که ما دیگر حوصله و فرصت عبرت‌گرفتن از هیچ چیز را نداریم. بشر امروز همه‌چیزش یک بار مصرف شده‌است مثل رفاقت‌ها، دوستی‌ها و عشق‌ها یکبار مصرف شده و کم کم خودش هم یکبار مصرف می‌شود. این اتفاق تا حدودی ناشی از شتاب توسعه و هجوم بی امان تکنولوژی است. اصلاً آنقدر همه چیز دم دستی شده که فرصت لذت بردن از پدیده‌های هستی را هم ندارد. وسط خاطره به سرعت برق همه چیز برایش تبدیل به خاطره می‌شود و تمام. شما ببینید هولناک ترین خبرها و شادترین اتفاقات جهان حداکثر دوسه روز برای مردم جذابیت دارد و بعد تمام؛ به سرعت رسانه‌ها می‌روند سروقت یک رویداد دیگر و اگر نبود به شکل مصنوعی می‌سازند.

نویسنده و کارگردان «رقص زمین» افزود: تمدن نوین انسان‌ها را به عنوان سلول‌های مصرف می‌پسندد نه سلول‌های متفکر و موجودات اهل اندیشه. و الا اگر این تمدن، توسعه، پیشرفت، حقوق بشر، سازمان‌ها و نهادها واجد فایده بود القاعده و داعشی به وجود نمی‌آمد و این همه خشونت در جهان گسترش پیدا نمی‌کرد.

او با بیان اینکه این خشونت عجیب در جهانی که یکپارچه شده و دیگر مرزی ندارد، باورکردنی نیست، گفت: جهان سرمایه‌داری زباله‌های عملکرد و تفکر زیادی‌خواهانه خویش را به خاورمیانه، آفریقا و هر جایی غیر از جغرافیای خودش پخش می‌کند و کیست که نداند القاعده یا طالبان یا همین داعش محصول تمدن به ظاهر نوین و تفکر جهان بی رحم سرمایه و ثروت است.

مدیر پیشین تئاتر شهر بیان کرد: آن‌ها فقط به این دلیل می‌توانند پُز دموکراسی بدهند و ما را تروریست جلوه دهند که ابزارهای گسترده و رسانه‌های قدرتمندی در اختیار دارند و می‌توانند به راحتی روز را شب و شب را روز جلوه بدهند. آن‌ها حتی برای نحوه راه رفتن و علایق ما و همه جهان تعیین تکلیف می‌کنند. این در حالی است که ما کلاً در امر جا انداختن پدیده‌ها و اتفاقات به صورت فراگیر به شدت ناتوانیم. البته آدم‌های توانا زیاد داریم ولی عقل و درایت استفاده از آن را نداریم که از زبان هنر بهره ببریم و بگوییم این خبرها نیست، ما نسبتی با تروریسم نداریم. متأسفانه ما فقط می‌خواهیم با شعار پاسخ جهان را بدهیم و خیلی هنر کنیم جواب‌های دستمالی شده دیپلماتیک بدهیم اما آن‌ها بلدند بسیار هوشمندانه از زبان هنر استفاده کنند، زبانی که ما آن را الکن و گنگ می‌کنیم و بعد توقع مقابله با این پدیده‌ها را از آن هم داریم. هنرمند را تحقیر می‌کنیم، عصبانی می‌کنیم، اعتماد به نفسش را می‌گیریم و بعد توقع داریم حرف ما را هم بلغور کند و جواب جهان را هم بدهد.

پاکدل در ادامه اظهار کرد: به خاطر عملکرد بد در همه ابعاد، بعضی جوان‌های ما حتی نمی‌دانند تا همین بیست سی سال سال قبل در این مملکت چه اتفاقاتی افتاده است، حالا گذشته‌های دورتر پیشکش، به همین دلیل است که گاهی شور ما را می‌گیرد و سریع جو زده می‌شویم. با یک رویداد بی اهمیت نبض جامعه از کف می‌رود و یک اتفاق ساده تبدیل به بحران بزرگ اجتماعی می‌شود. به سادگی، این اتفاق از صدر تا ذیل رخ می‌دهد، از مدیران بالادستی تا پایین‌دستی را هم دربرمی‌گیرد و همه یک جورهایی همه از دم عوام هستیم و بدون دوراندیشی با تمام اتفاقات احساسی، شخصی، جناحی و سطحی و غالباً چکشی برخورد می‌کنیم. طبعاً این‌طور منافع ملی به خطر می‌افتد.

او در پاسخ به اینکه با توجه به اشاره‌ای که به استفاده نکردن از زبان هنر داشت، آیا شرایط فعلی در حوزه تئاتر را برای کار مهیا می‌داند، گفت: ما نباید به شرایط کاری داشته باشیم، چون این ما هستیم که باید تعیین کنیم شرایط چگونه باشد نه اینکه بنشینیم، دیگران برای ما تصمیم بگیرند. غیر از این باشد تا ابد اندر خم یک کوچه‌ایم.

پاکدل درباره مدیریت جدید حوزه تئاتر هم توضیح داد: باید امیدوار باشیم و البته همه در حد خودمان کمک می‌کنیم، اما نکته مهم اینجاست که معتقدم این فرهنگ زیرساخت قدرتمندی دارد که کارش را هرچند با کندی و هزینه بالا پیش می‌برد. این‌طور نیست که فکر کنیم همه چیز در اختیار رسانه‌ها، تلویزیون یا دولت است، چون اندیشمندانی هستند که در خلوت ریاضت و قناعت با آثاری که خلق می‌کنند فرهنگ این مملکت را می‌سازند، هر چند ماهواره‌ها در غفلت و بدعملی ما به شدت در حال تخریب و تأثیرگذاری هستند و عین سرطان سلول‌های فکری را از بین می‌برند، درست که بنیان فرهنگی ما این قدر قدرتمند است که به این راحتی‌ها نمی‌شکند ولی به هر شکل باید بفهمیم هر فرهنگی تا زمانی تاب مقابله و تحمل دارد.

این مدیر، تهیه کننده و مجری پیشین تلویزیون که سال‌هاست از این حوزه دور است، درباره تمایلش به بازگشت به تلویزیون با توجه به تغییرات مدیریتی این رسانه، تاکید کرد: مطلقاً دوست ندارم برگردم چون به نظرم مسیری که تلویزیون می‌رود، با کلیت اتفاقات جامعه نسبتی ندارد و این البته با رویکردی که تاکنون داشته اجتناب‌ناپذیر است و بدون تعارف، این مدیران تلویزیون نیستند که برای فرهنگ و هنر و مسائل دیگر تعیین تکلیف می‌کنند. دایره تأثیرگذاری آن‌ها به دلیل عملکرد اشتباه خیلی محدود شده است و به صراحت می‌گویم با چشم‌اندازی که نمایان است شاید شرایط بدتر و بسته‌تر از زمان مدیران قبلی شود.

حسین پاکدل در پایان با تأکید بر اینکه امیدوار است نظرات و نگاهش نسبت به آینده مسیر تلویزیون اشتباه باشد، ادامه داد: زمانی می‌توانیم امیدوار باشیم که یک فرهیختگی بر این رسانه حاکم و قدرت اراده‌ای برای احترام به ساحت هنر و ساخت فرهنگ ملی و بومی وجود داشته باشد، نه اینکه تلویزیون فقط به عنوان یک رسانه امواجی را بی هدف در هوا پخش کند و برایش هم مهم نباشد که این امواج خنثی به کجا می‌خورد و همین که تعداد محدودی بیننده به ظاهر راضی را داشته باشد، کافی بداند.

کد خبر 289581

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار هنر

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha