پس از آن که محمود فرشچیان در گفتوگو با روزنامه همشهری، هنرمندان هنرهای تجسمی را به همکاری برای احداث گالری ملی فراخواند، معاون هنری وزارت ارشاد نیز با طرح احداث موزه ملی، به جریان چندماهه همشهری برای راه اندازی این گالری آرمانی پیوست.
محمدحسین ایمانی خوشخو در گفتوگو با فارس میگوید: موزه ملی هنرهای تجسمی مجموعه بزرگی خواهد بود که گالری ملی را نیز در دل خود دارد.
با این وصف به نظر می رسد که وزارت ارشاد نیز از این پس به هنرمندان اضافه شده و تلاش خود را برای تحقق این آرزوی قدیمی به کار خواهد بست.
پیش از فرشچیان، هنرمندان دیگری نیز از جمله حسین خسروجردی، آیدین آغداشلو، مهدی حجت، فرشید مثقالی، فاطمه رهبر و یحیی فیوضی در گفت و گو با همشهری، بر لزوم راه اندازی گالری ملی تاکید کرده بودند، اما متاسفانه واکنش روشنی از مسئولان دیده نشده بود.
ناصر پلنگی، یکی دیگر از هنرمندان عرصه هنرهای تجسمی در اینباره می گوید: «در حقیقت احترام به هنر و شأن هنرمندان در گالریهای ملی اتفاق می افتد. هر دولت و مسئول فرهنگی با این عمل میزان گرایش و توجه خود را به فرهنگ وهنر نشان می دهد.
از این روست که کشورهایی که تجربه انقلاب و تحول فرهنگی دارند، در پایگاهی به نام گالری ملی آن را به اثبات می رسانند. انقلاب اسلامی ایران اگر در ذات خود فرهنگی است با ایجاد گالری ملی می تواند توسط شاخصههای هنر معاصر به عنوان اصلی ترین نمودهای فرهنگ در این زمینه عرض اندام کند.»
این عرض اندام به طور طبیعی تا حدود زیادی به شهرداری تهران مربوط می شود و به نظر می رسد هر روز بیش از گذشته بر انتظارات فرهنگی از شهر داری افزوده می شود. ایمانی خوشخو میگوید: با توجه به خلاء و ضرورتی که برخی هنرمندان پیشکسوت ما در زمینه راهاندازی موزه و گالری ملی احساس میکنند، خوب است که علاوه بر تأسیس موزه ملی برای نگهداری و عرضه دائمیآثار هنرمندان شاخص کشور، این آثار در گالری ملی نیز به شکل دائم مورد بازدید عموم قرار بگیرد که با توجه به این هدف، با شهرداری تهران مذاکراتی در این زمینه انجام دادهایم که محلی را برای این منظور در نظر بگیرد.
خوشخو ادامه می دهد: «بحث گالری ملی و موزه ملی قرابتهایی با هم دارند و موزه از حیث نگهداری آثار شاخص هنرمندان شاخص و گالری از حیث نمایش آثار این هنرمندان، میتواند هر دو در یک محل ساخته شوند.»
اما ماجرا این نیست. هرچند که برخورد موزه ای با آثار هنری خیلی زود آنها را از مردم که در ایران عادت به تماشای چیزهای موزه ای ندارند، دور می کند، اما به نظر
می رسد که حالا مهم تر از نام گذاری، همکاری شهرداری و ارشاد برای تحقق آرزوی هنرمندان است.
این همکاری در گام اول که همواره دشوارترین گام است، به تعیین محل متصل می شود: «فضای ضلع شمالی موزه هنرهای معاصر را برای این منظور به شهرداری تهران پیشنهاد کردیم که این محل با عنوان «گذر فرهنگ و هنر» هماکنون استفاده دیگری از آن میشود ولی متعلق به موزه است و امیدواریم شهرداری، تسهیلاتی را برای غرفهداران گذر فرهنگ و هنر درنظر بگیرد تا بتوانیم این محل را که متعلق به موزه هنرهای معاصر است به احداث موزه و گالری ملی اختصاص دهیم.»
اما درست در همین گام است که پاسکاری آغاز می شود و توپ از این زمین به زمین دیگر می رود: «زمان شروع به کار این پروژه، منوط به همکاری شهرداری تهران است. »
هرچند که به نظر می رسد مسئولان هنرهای تجسمی ارشاد به کمک شهرداری امید زیادی دارند و خیلی هم مایلند کار را به نام خود تمام کنند.
حبیبالله صادقی، رئیس مرکز هنرهای تجسمی ارشاد می گوید: بعد از انقلاب علیرغم پیشرفتهایی که در زمینه سدسازی، ساخت وساز دانشگاه و مدرسه و... داشتهایم، فرصت کمتری برای پرداختن به ساخت وساز مراکز فرهنگی و هنری از قبیل موزه و نگارخانه داشتهایم و بنابراین ساخت موزه ملی هنرهای تجسمیاقدام شایستهای در این زمینه محسوب میشود که به شکل باشکوهی ساخته خواهد شد.
و معاون هنری وزارت ارشاد: با راهاندازی موزه و گالری ملی، نگهداری و نمایش آثار نفیسی که در اختیار برخی هنرمندان و مجموعهداران خصوصی است و برای نگهداری آنها با محدودیت مکانی و امنیتی روبرو هستند و همچنین مایلند که به معرض نمایش عموم گذاشته شود تحقق میگیرد.
رویاهای شیرینی که تحقق آنها آرزوی همه هنرمندان هنرهای تجسمی است و حتما تنها با همکاری همه سازمانها تعبیر نیکویی خواهد داشت.