شاید اولین خاطره ما از این نوع سریالها «خانم مارپل» باشد. اما این پدیده که حتی در خود فیلمها و سریالهای خارجی قدمت چندانی هم ندارد در تلویزیون ما هم اهمیت پیدا کرده است.
تا قبل از این از شخصیت زن به عنوان دستیار کارآگاه یا کارمند اداری و حتی همسر یک کارآگاه به عنوان مشاور استفاده میشد، اما این انتخاب که شروعش تقریبا با دو سریال «داستان پلیس» (با بازی انجی دیکنیشن) و «زنان پلیس» (با حضور جیکا والتر) بود خیلی مورد استقبال مردم قرار گرفت.
با این حال هر چند به نظر میآمد که اروپاییها در این زمینه از آمریکاییها یکی دو دهه عقب ماندهاند اما با ساخت فیلمها و سریالهای فرانسوی حق این مطلب خیلی زود ادا شد. به طوریکه میشود به چند نمونه تازه مانند «معمای بروتاین» (که 3 سال پیش از شبکه2 پخش شد) و «کمیسر شهر» (که سال گذشته از شبکه2 پخش شد) اشاره کرد که هر دو مجموعههایی ساده و موفق بودند.
رمز موفقیت آنها هم این بود که با پیش کشیدن ماجراهای معمولی و روزمره سعی در نمایش آسیبهای اجتماعی و مسائل روز جامعه داشتند. و حالا چند ماهی است که مجموعه تلویزیونی «کمیسر لسکو» که نام اصلیاش ژولی لسکو «JULIE LESCAUT» است در زمان مناسب، جمعه شبها از شبکه یک سیما پخش میشود.
یکی از جذابیتهای این سریال که از بسیاری جهات حتی از سریال فرانسوی ناوارو هم جلو زده است نه تنها حضور یک کارآگاه زن در بطن ماجرا و نمایش علایق و احساسات اوست بلکه جدیت، پشتکار و از همه مهمتر خانوادهدوستی این شخصیت اصلی داستان است که باعث شده او در کنار 2 دخترش سارا و بابو ضمن اینکه سعی میکند اضطراب شخصیاش را به خانوادهاش منتقل نکند، به عنوان کارآگاهی فعال و انساندوست به نظر بیاید؛ در مقابل همکاران زیر دستش و مظنونان با احترام رفتار کند و هیچ وقت از کوره در نرود.
او در حومه شهر پاریس مشغول کار است و با همکارانش که تقریبا 30 نفرند و 2 همکار اصلیاش ان گوما و کاپلان سرپرستی یک مرکز پلیس شهری را به عهده دارد.
او شجاعانه مجرمان را به دام میاندازد و به دور از هر تصمیم شتابزدهای سعی میکند خیلی زیرکانه و محتاطانه عمل کند.
شاید همین تفاوت سریالهای پلیسی فرانسوی در مقایسه با سریالهای آمریکایی که از به کار بردن جنبههای خشونت در طول سریال خودداری میکنند، یکی از عواملی باشد که سریال کارآگاه لسکو را برای خانوادهها هم مناسب کرده است.
چرا که فرانسویها علاقهای به نشان دادن صحنههای خشونت آمیز یا قتل در طول فیلمها یا سریالهایشان ندارند و بیشتر به جنبههای معمایی قضیه یا اجتماعی و خانوادگی حوادث میپردازند. آنها به نسبت آمریکاییها برای خانواده و جایگاه اجتماعیاش احترام بیشتری قائل هستند.
در حالی که در اکثر سریالهای آمریکایی خشونت مهمترین عامل و عنصر جذابیت است. میشود به سریالی مثل ناوارو هم اشاره کرد که تمام دلخوشیاش دخترش بود یا در کمیسر شهر، ایزابل وقت آزادش را با پسرش صرف میکرد و حالا هم که ژولی لسکو به گفته خودش تمام تلاشش این است که 2 دخترش زندگی سالم و خوبی داشته باشند.ساخت مجموعه تلویزیونی «کمیسر لسکو» از نهم ژانویه سال 1992 شروع شده و تا همین چند ماه قبل یعنی مارچ 2007 ادامه داشته است.
مجموعه از 15 اپیزود یا فصل که 76 قسمت دارد تشکیل شده است و از همان زمان از شبکههای TF1 فرانسه، RTB1بلژیک و TSR سوئیس پخش شده است و ضمن اینکه به یکی از پرطرفدارترین سریالهای فرانسوی زبان اروپایی تبدیل شده، آمار به دست آمدهاش هم حکایت از رکورد شکنی مخاطبان و طرفدارانش در مقابل سریالهای پربینندهای چون NCTS (ازمعروفترین سریالهای پلیسی آمریکایی) و ALIAS (سریال پلیسی و جاسوسی مربوط به CIA) دارد.
«الکسی لوکه» نویسنده اکثر قسمتهای سریال که نویسنده معروف سریالهای پلیسی و فیلمهای تلویزیونی فرانسوی است در کنار «کارولین هوپرت» کارگردان سریال که تجربههای بیشماری در ساخت فیلم و سریال دارد و «الکسیزلیکی»و «ژان پیرگوئرن» تهیهکنندگان مجموعه در کنار «ورونیکا ژونست» هنرپیشه فرانسوی که نقش ژولی لسکو را به عهده دارد تیمی منسجم و حرفهای را پدید آوردهاند و به لحاظ ساختاری اثری روی آنتن فرستادهاند که چیزی از سریالهای پلیسی آمریکایی و انگلیسی کم ندارد.