چندي قبل مأمور يكي از كلانتريها وقتي خارج از ساعت كاري به كارواش رفته بود متوجه حرفهاي عجيب كارگر كارواش با مردي جوان شد. مرد جوان خودش را بازپرس دادسراي امور جنايي معرفي كرده بود و ادعا ميكرد ميتواند زندانيان را آزاد كند. دقايقي بعد با رفتن او مأمور كلانتري كه كنجكاو شده بود با كارگر كارواش صحبت كرد تا اطلاعات بيشتري بهدست بياورد. كارگر كارواش گفت: مردي كه رفت ادعا ميكند بازپرس است و ميتواند مشكل يكي از آشنايانم را كه زنداني است برطرف كند. قرار است او در قبال آزاد كردن آشنايمان از زندان مبلغي پول بهعنوان شيريني بگيرد.
اظهارات اين مرد در حالي بود كه مأمور كلانتري هر روز به دادسرا رفتوآمد داشت و مطمئن بود اين مرد بازپرسي قلابي است. چرا كه بازپرس اصلي كه مرد شياد قصد داشت خودش را به جاي او معرفي كند مدتها قبل بازنشسته شده بود. به اين ترتيب مأمور وظيفهشناس ماجراي بازپرس قلابي را به گوش بازپرس سابق دادسرا رساند و با شكايت او تحقيقات پليس در اينباره آغاز شد.
ماموران در جريان رسيدگي به اين پرونده از كارگر كارواش خواستند با بازپرس قلابي قرار ملاقات بگذارد و او را به بهانه آزاد كردن زنداني به كارواش بكشاند. به اين ترتيب چندروز قبل درحاليكه مأموران با لباس مبدل در كارواش بودند و بازپرس بازنشسته نيز در آنجا حضور داشت بازپرس قلابي سر رسيد و توسط مأموران دستگير شد.
صبح ديروز متهم در شعبه ششم بازپرسي دادسراي امور جنايي توسط بازپرس محسن مديرروستا تحت بازجويي قرار گرفت و انگيزهاش را از غصب عنوان بازپرس جنايي بزرگ كردن خودش اعلام كرد و گفت: من هيچ سودي از معرفي خودم بهعنوان بازپرس نبردهام.
من دوست داشتم قاضي باشم و با معرفي خودم بهعنوان بازپرس جنايي فقط ميخواستم خودم را بزرگ نشان دهم. از طرفي من هيچ خصومتي با بازپرس بازنشسته ندارم و از او ميخواهم من را ببخشد.اعترافات متهم در حالي است كه او چند سال قبل نيز خودش را بهعنوان پسرعموي همين بازپرس معرفي كرده و قصد اخاذي داشت. براساس اين گزارش متهم هماكنون به اتهام غصب عنوان در بازداشت به سر ميبرد و تحقيقات براي كشف ساير جرائم احتمالي او ادامه دارد.
نظر شما