نیگل کوتز معمار، طراح و منتقد 66 ساله انگلیسی و دانشآموخته مدرسه معماری AA، در ماه ژوئن سال گذشته میلادی(2014) در نشریه معروف و معتبر AR به نقد و بررسیِ موندیتالیا، یکی از سه نمایشگاه اصلی دوسالانه هنر و معماری ونیز میپردازد که به فرهنگ و تاریخ ایتالیا مربوط است...
نیگل کوتز معمار، طراح و منتقد 66 ساله انگلیسی و دانشآموخته مدرسه معماری AA، در ماه ژوئن سال گذشته میلادی(2014) در نشریه معروف و معتبر AR به نقد و بررسیِ موندیتالیا، یکی از سه نمایشگاه اصلی دوسالانه هنر و معماری ونیز میپردازد که به فرهنگ و تاریخ ایتالیا مربوط است.
وی در نوشته خود، با نگاهی به ویژگیهای کشور ایتالیا و مردمان آن به رویکرد متفاوت نمایشگاه و نمایشگاهگردانان آن اشاره میکند.
همچنان که گرندکانال1 پیچ میخورد و عریض میشود، دید خلیج لاگون2 به سنژوژو مگیوره3 هم آسیب میبیند.
هنوز در پس این صحنه، مردمان در حال تلاشند؛ این ویژگی مهم ونیز نمیتواند درسی برای همه شهرها نباشد. وای بر هر معماری که تمام جزئیات ونیز را مطالعه نکرده باشد.
ونیز یعنی کسب و کار و در ایتالیا؛ هر کجا که کسب و کار هست، فرصتطلبی چندان دور نیست.
میخواهیم از ونیز، جایگاه جدیدترین پرده تانجنتوپولی- سلسله فسادهایی که از اوائل دهه ۹۰ میلادی از پرده برون افتاد- حرف بزنیم.
آخرین رسوایی، دامان شهردار ونیز، ژورژو ارسونی که متهم به دریافت کمکهای غیرمشروع برای انتخاب شدن است و گروهی از مقامات محلی که از بودجه پروژه در حال ساخت پدافند دریایی، اختلاس کردهاند را هم آلوده است.
تمرکز بر ایتالیا در ساختمان آرسناله (قورخانه ونیز)، محل برگزاری موندیتالیا، بدون شک حرکت شجاعانهای است، با اینکه وضع حال ایتالیا را مورد توجه قرار نداده است.
در موندیتالیا، ایپولیتو پستلینی4، نمایشگاهگردان و رم کولهاوس، تنها بر گوشههای جذاب فرهنگ ایتالیا برای مطبوع کردن و جاری ساختن زندگی تکیه نکردهاند. آنها میخواهند که آش را هم بزنند و فراتر از کلیشههای گردشگران، مثل گوندولا5 و پیتزا، یا کولسئوم و پونتهوکیو6 حرکت کنند.
سازمان دوسالانه، موسسه مستقلی است که در هلند به ثبت رسیده است و معمولا مشوق دیدگاههای پارتیزانیاست.
او.ام.اِی7 شیوههای گوناگون پژوهش را آزموده است و موندیتالیا با شور و هیجان مسوول نشاندادن این تصویر ملی است و آن را با کمکهای وسیع دوسالانه و واقعیتهای سیاسی کل کشور پیوند میدهد.
این امر از رهگذر معماری محقق میشود و حتی به برنامههای نمایشی هم پهلو میزند، هرچند من در مورد هیچکدام از اجراگران چیزی نشنیده بودم.
شوربختانه، شهرت ایتالیا در مورد نوآوریهای فرهنگی ضربه خورده است. جز چند استثنای مهم، هنرمندان و معماران کنونی ایتالیا نتوانستهاند با گذشته الهامبخش و پویای کشورشان همسازی کنند.
کارلو مولینو8ها و ژیو پونتی9های امروز کجایند؟ احتمالا در لندن یا نیویورک زندگی میکنند یا در مورد پستلینی، در روتردام هلند.
هنوز معماران نمیتوانند به کلیشههای ایتالیایی ارجاع ندهند (خود من هم مقصرم). در اولین تالار نمایشگاه، تمثیل دولت خوب، اثر آمبروژیو لورنزتی10، به عنوان نمونهای پیشرو عمل میکند که یادآور میراث فرهنگی ممتاز ایتالیاست.
بخشی از نقاشی دیواری معروف دولت خوب در پالازو پابلیکو در سیینا هنوز الهامبخش هر شهری است که آرزومند است ایدهآلهای مسوولانش را با دلخواستههای شهروندانش در هم آمیزد.
مثالهای بعدی به این خوبی نیستند؛ بیارتباط با مساله نقشپذیری جامعه، بسیاری از کارها بیانگر این نکته هستند که حکومت عمومی، به طور غیر ارادی مدلی برای جعل حاکمیت، همانند مافیا، ارائه میدهد.
در غیر این صورت حتی شهروندان خوشنیت، خدمات حکومت را بهمثابه منفعت شخصی مینگرند. انگار باید بپذیریم که فساد در سراسر جهان رسوخ کرده است.
حس خوبی که ایتالیا به ما میدهد، ناشی از گرمای شخصیت، حس مکان، غذاهای فوقالعاده و ثروت بیکران این سرزمین است که آن را از کشورهای دیگر متمایز ساخته اما پاشنه آشیل آن از تمایل شدید به حیلهگری، تظاهر، طفرهزنی و غروری است که حتی نرو در برابر آن کم میآورد.
منبع:همشهري معماري
نظر شما