جامعه غربی در آستانه سده بیست و یکم و پشت سر نهادن عصر روشنگری و انقلاب صنعتی با تنگناهایی در عرصههای گوناگون دست به گریبان است. نهاد خانواده و چگونگی ازدواج در جوامع غربی، طی دو نسل گذشته دستخوش تغییرات مهمی شده، به گونهای که حفاظت از کیان خانواده به دغدغهجدی اخلاق گرایان در غرب تبدیل شده است.
عواملی چون رشد فزاینده طلاق، زندگی مشترک بدون ازدواج، تولد فرزندان نامشروع، روابط آزاد جنسی، ... تعداد و انواع خانوادههای تک والدی را افزایش داده است.
این مقاله نگاهی دارد به خانوادههای تک والدی و پیامدها و تأثیرات آن به خصوص بر کودکان.
دهههای 1960 و 1970 با تغییرات اساسی در ساختار خانواده در غرب به ویژه ایالات متحده همراه بود. جنبش آزادی زنان آنها را به کار بیرون از خانه ترغیب کرد. دیوید اچ اولسون استاد علوم اجتماعی در دانشگاه مینوستا و صاحب نظر در حوزه خانواده در آمریکا در این باره میگوید: «به عقیده من بیشترین رشد طلاق، پس از جنگ جهانی دوم روی داد.
بسیاری از زنان در شرایط جدید پس از جنگ به کار کردن روی آوردند. پس از ساعت کار و بازگشت همسرانشان به منزل، روابط گذشته جای خود را به روابطی سست و متزلزل داد. در چنین شرایطی، بسیاری دیگر از زنان با امید یافتن زوج مناسبتر دست به طلاق زدند.» علاوه براین، حرکتی که علیه فرهنگ و سنتها آغاز شده بود، اشکال جدیدی در روابط جنسی مطرح کرد که در نتیجه آن زوجهای بسیاری بدون ازدواج با هم زندگی میکردند.
افزایش میزان طلاق که در سال 1996 حدود 50 درصد بود، نیز به ایجاد انواع جدید خانواده کمک کرد. مگان ویلیامسن نویسنده و جامعهشناس و محقق مسایل اجتماعی مینویسد: «هم زمان با افزایش مشارکت زنان به عنوان نیروی کار، نرخ باروری با کاهش جدی روبهرو شد و نرخ طلاق در میان جمعیت ایالات متحده افزایش یافت.»
ویلیامسن در باره رشد روز افزون طلاق در جامعه آمریکا میگوید: «در سالهای 1970 و 1980 تعداد طلاقها در ایالات متحده بیش از دو برابر شد که بالغ بر یک میلیون طلاق سالانه را شامل میشود.»
خانواده تکوالدی از دهه 1960 در مغرب زمین رواج روزافزون یافته است. در این خانوادهها فرزندان تنها با یکی از والدین خود و در اکثر موارد با مادر زندگی میکنند.
الوین تافلر در کتاب موج سوم خود، این الگوی جدید از خانواده که مبتنی بر مادر مداری است را نماد جوامع صنعتی جدید معرفی می کند.
آندره میشل خانوادههای آمریکایی را به سه دسته تقسیم میکند که نوع سوم آن، خانوادههایی عبارت از مادر و فرزندان است. آمار کشورهای اروپایی نشان میدهد که بیش از 50 درصد جمعیت این کشورها در دهه پایانی قرن بیستم، در خانوادههای تک والدینی میزیستهاند. علاوه بر این دفتر آمار آمریکا گزارش داد که در سال 2000 حدود 12 میلیون خانواده تک والدینی وجود دارند.
محققان اجتماعی در نشریه پیام یونسکو، علت اصلی ظهور و گسترش خانوادههای تک والدی را کاهش ازدواج رسمی، زندگی مشترک بدون ازدواج، فردگرایی مفرط، گرایش به طلاق و سادهسازی تشریفات طلاق در این گونه کشورها دانستهاند.
صاحب نظران غربی برای کاهش پیامدهای منفی این گونه خانوادهها و در کل افول خانواده در غرب، به فکر راهکارهای اساسی هستند. آدام بورسوا محقق مسایل اجتماعی در ایالت ایلی نویز آمریکا معتقد است که باید خانوادههای سنتی و مستحکم ایجاد کنیم که در طول حیات کودک تداوم داشته باشد.
از نظر وی هیچ یک از پدر و مادر نباید به تنهایی مسئولیت فرزند را به عهده بگیرد و برای حل معضل خانوادههای تک والدی باید فرزنددار شدن خارج از چهارچوب این خانواده ممنوع شود.