استفادهي بيرويه از سمها در كشاورزي... تخريب جنگلها و مراتع... زمين عزير جانش در خطر است. حالش خوش نيست... نياز به خدمات درماني اورژانسي دارد و بايد همهي ما به فكرش باشيم. شايد فكر كنيم كه روز زمين پاك گذشته است؛ اما هيچ وقت روز زمين پاك نميگذرد. در اين]چهار صفحه كه از همين نقطه شروع ميشود؛ بحثهايي دربارهي خشكي تالابها و هديههايي كه ميشود به زمين عزيز داد، گفتوگو با نادعليان هنرمند محيطي و دوستدار طبيعت و هم چنين با نگاهي آميخته با طنز، در قالب يك كميكاستريپ بامزه به موضوعهاي مرتبط به زمين پاك ميپردازيم و در خدمت زمين عزيزيم تا شايد همهي ما بيشتر به يادش باشيم و به او توجه كنيم؛ آخر اين سالها او حالش خوش نيست...
چيزي شبيه تـالاب
همين حالا كه من در حال تايپ اين متن هستم يا وقتي كه تو در حال خواندن هفتهنامهي دوچرخه هستي و برادرت سرش توي موبايل است و زمزمهي آواز مادر در خانه پيچيده و پدر هنوز به خانه بازنگشته است، درست در همين وقتها بسياري از تالابهاي ايران در حال كوچكترشدن هستند و به سوي مرگ ميروند. تالابها را ميشناسي؟ همان جاروبرقيهاي زمين؛ همان گردشگاههاي باشكوه!
شكوه! از شكوه نگو كه دلم ميگيرد!
دلم ميگيرد كه چرا پيش از خشك شدن درياچهي باشكوه «اروميه» به آنجا نرفتم، چرا شمال رفتم، اما به ديدن تالاب «انزلي» نرفتم. چرا اصلاً «هامون» را نديدهام؟ نميدانم تالاب «پريشان» كجاست و فقط نامش را دوست دارم. جنوب رفتم و اصلاً يادم نبود كه به ديدن «هور» بروم! نميدانم چرا وقتي كه به اصفهان رفتم تالاب «گاوخوني» را نديدم!
البته ميدانم كه در آن سفرها من تصميمگيرنده نبودم. من فقط پيشنهاد ميدادم و بيش تر آنها به دلايل مختلف مثل اينكه تو نميداني و مشكلات سفر را نميشناسي و وقتي بزرگ شدي خودت برو و همهي ايران را بگرد و... رد شد. وسؤالهايي هم مدام پيش رويم طرح ميشد مثل اين كه تو اصلاً ميداني تالاب چيست؟
تالاب چيست؟ تالابها محيطهايي هستند که مشخصاتشان چيزي ميان خشکي و درياست.
ممکن است همواره آب داشته باشند يا اينکه گاه خشک و گاه آبدار باشند. اما مشخصهي اصلي تالابها ماندگاري نسبي آب در آنها است. آب تالابها ممکن است شور باشد يا شيرين.
شيرين است، تصورش هم شيرين است كه من روزي كولهي بزرگي روي شانهام بيندازم و به سفر بروم. تنها در بيابان و جنگل و دشت! اصلاً كتاب جغرافيا و تاريخ را دستم ميگيرم و به همهي آدرسهايي كه دوست دارم سر ميزنم بهخصوص به تالابها!
تالاب از دو کلمه تال و آب تشكيل شده و در اصل واژهاي هندي و به معناي آبگير است در گويش گيلکي تال به معناي نيلوفر آبي است.
در فرهنگ عميد تال، تالاب، کولاب و کول به اين معناها آمده است: آبگير، حوض، استخر، برکهي بزرگ، جايي که آب رودخانه يا باران جمع شود. در خوزستان به تالاب «هور» ميگويند.
ميگويند تالابها شاهكار خلقتاند!
ميگويند در مجموعهي چهرههاي محيط طبيعي زمين، کمتر زيستگاهي به اين اندازه اهميت دارد. در واقع تالابها نظامهاي حياتبخشي هستند که اصلاً جايگزين ندارند. آنها مفيدترين و بدبيارترين اکوسيستمهاي طبيعت بهشمار ميآيند. تالابها بخش مهمی از اکوسیستمهای آبی هستند و وقتی تالاب سالم باشد یعنی کل حوزه، وضعیت مطلوب و سالمي دارد.
تالابها بهدليل کنترل سيلاب، تغذيهي آب زيرزميني، امکانات تفريحي، زمينههاي تحقيقاتي و صيد پرندگان اهميت دارند و ذخيرهگاه مهمي براي انبوه پرندگان، خزندگان، دوزيستان، ماهيان و بيمهرگان هستند.
تالابها نقش مهمی در سالمبودن محیطزیست و بهخصوص تصفیهي هوا دارند، آنها را جاروبرقیهای زمین هم مینامند.
تالاب و باز هم تالاب!
نزديک به ششدرصد از کرهي زمين تالاب است. ايران 22 تالاب بينالمللي دارد که نام همهي آنها در کنوانسيون رامسر* به ثبت رسيده است. يکي از شرطهاي ثبتنام تالاب در اين کنوانسيون، پذيرا بودن حداقل 20هزار پرندهي مهاجر در سال است.
اما حالا بر اساس آمارها، از 40 تالاب موجود در کشور، حدود 20 تا 80 درصد آنها خشك شدهاند. خشکسالی و برداشتهای بیرویه و غیرکارشناسانه از تالابها و دریاچهها، از جمله مهمترین عواملی هستند که مرگ تدریجی تالابها را رقم زدهاند. صنایع، سکونتگاهها، انتقال برق، بهرهبرداری ناپایدار از تالابها و... از ديگر عوامل تخريب تالابها بهشمار ميآيند.
بر اساس آمارهای سازمان حفاظت محیطزیست، هماکنون نام شش تالاب ايران در فهرست تالابهای در معرض خطر(لیست مونترو) قرار گرفته است. حالا تالاب ارومیه، هامون، هور و... در خطر جدی قرار دارند و به همين نسبت آب و هوای این مناطق تحتتأثیر قرار گرفته است، مثل افزايش توفانهای شن در سیستان و ریزگردها در خوزستان و...
* 13 بهمن سال ۱۳۴۸، چند کشور به دعوت ایران برای حفاظت از تالابها، کنوانسیونی را بهنام کنوانسیون رامسر امضا کردند. حالا 46 سال گذشته و تالابهاي ايران ديگر شبيه آنروزها نيستند!
نظر شما