حدود 37 سال پيش یک خطر بزرگ از سر استقلال گذشت؛ «انحلال»! این خطر استقلال که در آن مقطع «تاج» نام داشت را به نحوی بارز تهدید میکرد و اگر تلاش آدمهایی مثل عنایت آتشی، عباس کردنوری، علی جباری، پورحیدری و... نبود امروز اثری از تاج سابق كه به استقلال تغییر نام داد، وجود نداشت. اما چگونه؟
- فکری ضد استقلال
مسئولان شورای انقلاب تا تعیین سرنوشت رسمی ورزش در دولت، زمام امور ورزش را به دستان حسین فکری سپردند. کاری به ریشههای ذهنی و سیاسی فکری نداریم فقط یادآور میشویم که او به دسته دگراندیشهایی تعلق داشت که با اتحاد با هم در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي اعلام همبستگی کردند.
بعدها برخی از این گروههای سیاسی ماهیت خود را روشن کرده و از انقلاب و قطارش پیاده شدند. گروههایی مثل گروهك منافقین که قصد قبضه قدرت داشتند و یا گروهک نجات انقلاب که قصد براندازی با شیوه نظامی کودتا داشتند.
طبعا وجود تیم تاج سابق که وابسته به دربار رژيم پهلوی بود با منافع انقلاب اسلامی همخوان نبود و ادامه حیات این تیم، تاییدکننده نظامی بود که مردم برای فروپاشی آن تلاش کردند.
به همین دلیل جوانان کمیتههای انقلاب که زیر نظر مرحوم مهدوی کنی فعالیت میکردند در روز 29 بهمن 1357 برای نابود کردن یکی از مظاهر نظام ستمشاهي به محل باشگاه تاج در میدان بهارستان که به کاخ تاج موسوم بود حمله کرده و کارمندان را از باشگاه خارج کردند و پیشنهاد پرویز شیخان را برای کمک و دوباره راهاندازی باشگاه با نظام ارزشی انقلاب نپذیرفتند.
در این اوضاع و احوال حسین فکری اعلام کرد که تاج منحل است و تیمی به اسم تاج وجود خارجی ندارد. پیشکسوتان تاج نامهای نوشتند و اعلام کردند که این همه امکانات و تشکیلات حیف است منحل شود. فکری هم اعلام کرد اگر قرار باشد هر تشکیلاتی تیم داشته باشد بنابراین باشگاه امجدیه سابق هم باید تیم فوتبال داشته باشد!
عنایت آتشی که حالا نماینده سازمان ورزش در باشگاه تاج بود از در دیگری وارد شد و اعلام کرد حیف است این همه جوان انقلابی با آرمانهای مقدس انقلاب اسلامی که جملگی به جمهوری اسلامی رأی دادهاند در کنار هم نباشند.
در همین زمان عباس کردنوری اعلام کرد اگر با فعالیت تاج موافقت شود این تیم به نام استقلال به میدان میرود. نامی که بخش اول از شعار 3قسمتی انقلاب اسلامي ایران بوده است؛ «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی».
البته در راستای تحقق این شعار در فوتبال بعدها مسئولان بنیاد مستضعفان که در سال1365 متولی پرسپولیس بودند اعلام کردند تیم پرسپولیس از این به بعد با نام آزادی به میدان میآید.
نامی که البته فقط در یک بازی دوستانه کارکرد داشت و به پیشنهاد علی پروین تیم پرسپولیس از اسفند سال1365 با نام پیروزی به میدان آمد.
به هرحال با خواسته استقلالیهای جدید موافقت شد و ريیس جدید سازمان یعنی حسین شاهحسینی، موجودیت استقلال را رسما اعلام کرد.
حالا بزرگان این تیم سراغ یکی از پیشکسوتان انقلابی رفتند تا فرایند تطهیر تیم جديد کامل شود. آنها از مرحوم پرویز دهداری خواستند این تیم را هدایت کند اما او گفت بهتر است بروید و از قدیمیهای شایسته خودتان بهره ببرید.
کردنوری که دبیر شورای ضرب سکه و اسکناس در ضرابخانه بانک مرکزی بود بالاترین میزان تلاش را برای بقای استقلال انجام داد. هرچند در اولین میدان رسمی استقلال آنها در جام شهیدمهدی اسپندی بین 28تیم دهم شدند اما به هر حال زندگی رسمیشان شروع شد و این یک موفقیت برای استقلال در آغاز کار بود.
- کردنوری و پولدارها
مدیریت استقلال در 10سال اول انقلاب، 2گروه موازی را تشکیل میدادند.
گروه رسمی که منصوب سازمان تربیتبدنی بوده و عملا دفتر استقلال را در سازمان تربیتبدنی و اداره کل استان پر کرده و هر روز صبح کارت ورود میزدند و گروه غیررسمی که اداره آن بر عهده عباس کردنوری بود و هزینههای تیم را با کمک برخی از هواداران قدیمی مثل حسن ترابپور پدر حسین ترابپور و حمید ترابپور تامین میکردند.
نکته جالب اینکه در سالهای 63 و 64 از سوی تربیتبدنی، نادر فریادشیران که کارمند سازمان ورزش بود و در دفتر امور مشترک فدراسیونها فعالیت میکرد به عنوان مدیرعامل جدید استقلال منصوب شد.
این در حالی بود که فریادشیران در سال63 از تیم شاهین به مجموعه انقلاب رفته بود و بازیکن تیمی دیگر و مدیرعامل تیمی دیگر بود!
البته فریادشیران در سال64 به استقلال آمد و دروازهبان ذخیره ناصر حجازی شد. از سال1367 به بعد رفتهرفته هزینهها بالا رفت و کار با این الگوی مدیریتی سختتر و سختتر شد تا اینکه نوبت وارد شدن یک گروه مدیریتی جدید رسید.
تا پیش از این مردانی چون میرزاآقابیک، محمود پازوکی، فریادشیران، عباس نکویی و رحیمی در آخرین گروه هیاتمدیره حضور داشتند و کردنوری هم در این سالها بار امور مالی را در این باشگاه به دوش میکشید.
- این 3نفر
در سال1368 حسن غفوریفرد ريیس سازمان تربیتبدنی شد. او برای مدیریت استقلال یک طرح تازه داشت. دکترایروانی از وزارت کشاورزی با دکترقریب و آذربرزین آمدند و کاظم میرولد نماینده ملایر و آقامحمدی به این جمع اضافه شدند تا هسته اصلی هیاتمدیرهای که حدود 15سال در این تیم امور را به دست گرفت تشکیل شود.
در واقع مدیریت مردانی چون اولیایی، قریب و فتحا...زاده در استقلال از همین هسته اصلی ساخته شد. این گروه تا حد بسیاری بر امور مسلط بوده و در دوران حضور آنها کمتر خبری از هیاتمدیره به بیرون درز میکرد.
به خصوص آقامحمدی، ایروانی و میرولد که هسته اصلی استقلال تازه را در سال1370 با ثبت شرکت فرهنگی-ورزشی استقلال با سرمایه اولیه 100هزار تومان پایه گذاشتند.
در این دوران، ابتدا آقامحمدی مدیرعامل و اولیایی قائممقام باشگاه بودند اما کمتر کسی این مساله را میدانست و همه تصور داشتند اولیایی مدیرعامل است. او که از همدان آمده بود قرار بود معاون ورزشی باشگاه باشد!
در سال74 هم دکترقریب مدیر عامل شد اما باز کمتر کسی او را میشناخت تا اینکه سال75 فتحا...زاده مدیر عامل شد. او که سال70 برای پوشش امور خبری و ساخت نشریه آمده بود، طي 5سال تا مدیرعاملی ارتقاي مقام یافت.
فتحا...زاده تا سال1381 امور باشگاه را در هر حالت حفظ کرد ولی در این دوران رفتهرفته هزینه تیمداری بالاتر و بالاتر میرفت و این نکته به اضافه شخصیت فتحا...زاده که علاقهای به کار کردن در سکوت نداشت باعث شد تا استقلال در این سالها پرسروصدا شود.
بالاخره اولین نشانههای درگیری در هیاتمدیره استقلال بروز کرد و دکترقریب که سال1374 بیسروصدا مدیرعامل شده بود حالا و در سال1382 در اوج سروصدا مدیرعامل شد و او بود که برای اولینبار از وجود قلعهنویی به عنوان سرمربی در استقلال بهره برد.
روزهایی تازه با این هیاتمدیره قدرتمند سیاسی در راه بود.
- ماجرای ویژه
در انتخابات سال1384 ریاستجمهوری حوادثی ویژه رخ داد. در این انتخابات مهرعلیزاده ریاست سازمان تربیتبدنی کاندید ریاستجمهوری شده بود ولی قریب به عنوان مدیرعامل استقلال که زیرگروه مدیریتی مهرعلیزاده هم بود به صورت علنی از کاندید دیگری حمایت کرد.
به هرحال به این دلیل و یا هر دلیل دیگری، قریب از کار برکنار شد و در حالی که همه انتظار داشتند که فتحا...زاده به عنوان مدیرعامل به استقلال برگردد اما کاظم اولیایی به عنوان مدیرعامل موقت استقلال معرفی شد.
او که همه تصور داشتند مدیرعامل سالهای زیادی بوده است، برای اولینبار به صورت جدی و واقعی صاحب عنوان مدیریت استقلال شد.
اما کاظم اولیایی فعالیت خود را برای یافتن متولی جدید برای استقلال از همین بدو حضور در اردیبهشت سال1384 شروع کرد و بالاخره تلاشهای او رسما نتیجه داد و زمستان سال1384 وزارت رفاه آمادگی خودش را برای مدیریت استقلال اعلام کرد.
این در حالی بود که تازه در تقسیمبندی هیات وزیران وزارت رفاه به وجود آمده بود.
وزارت رفاه در این زمان و در بدو حضور اعلام داشته بود که تنها دو نفر از جمع خود را به هیاتمدیره میافزاید اما عملا این اتفاق رخ نداد و بعد از سالها در بهمن 10سال قبل مهمترین اتفاق 30سال گذشته هیاتمدیره استقلال رخ داد و همه اعضا به جز ایروانی، از کار برکنار شدند.
نکته جالب اینکه کاظم اولیایی که برای زیر پوشش رفتن استقلال تلاش بسیاری داشت، خودش اولین فردی بود که توسط وزارت رفاه برکنار شد و قریب به عنوان مدیرعامل به این مجموعه برگشت.
پرویز کاظمی، وزیر رفاه، منوچهر صالحی، ایروانی، امیدوار رضایی، عشرت شایق، رسولینژاد، عبدالرضا مصری و هاشم زارع اعضای جدید هیاتمدیره بودند.
البته حضور استقلال تحت نفوذ یک وزارتخانه، تاریخچه خوب و جذابی نداشت و استقلال در سالهای دهه70 در مدیریت وزارت راه ناکام بود ولی در همین مقطع پرسپولیس که زیر نظر وزارت معادن و فلزات رفته بود، 4سال تمام از مواهب این وزارتخانه بهرهمند شد.
اینبار هم وزارت رفاه حضوری شایسته نداشت و انگار قرار بود آن هیاتمدیره بزرگ و خوب قدیمی از بین برود. چندی بعد قریب به علت آنکه هیاتمدیره استقلال یا به عبارتی وزارت رفاه به تعهدات خود عمل نکرده بود از مسئولیتش کنار رفت.
بعد از چند روز هیاتمدیره استقلال اقدام به بازگرداندن علی فتحا...زادهخویی کرد و او را به عنوان عضو هیاتمدیره برگرداند که این مساله به مذاق منوچهر صالحی که نماینده تامالاختیار وزارت رفاه در تیم استقلال بود خوش نیامد .
سرانجام در مهرماه سال1385 حکم مدیرعاملی استقلال به نام مقداد نجفنژاد نوشته شد. حالا نوبت مدیر تازهای بود که به دست خودش پایههای مدیریت خود را شکست!
استقلال که نماینده ایران در مسابقات فوتبال لیگ قهرمانان آسیا بود فهرست اسامیاش را اندکی دیر به مقر ایافسی ارسال کرد و به همین علت از دور مسابقات فوتبال لیگ قهرمانان آسیا کنار گذاشته شد.
مقداد نجفنژاد هم به علت این اتفاق تلخ از مدیریت تیم استعفا کرد.
- بازگشت و ادامه ماجرا
بالاخره استقلال با تلاشهای قریب و دیگران بار دیگر به سازمان برگردانده شد. در این فاصله علی فتحا...زاده سرپرست موقت تیم فوتبال استقلال شد و در این دوره تازهاش تیم فوتبال استقلال قهرمان لیگ شد.
اما در فاصله زمانی این قهرمانی امیررضا واعظيآشتیانی مدیرعامل استقلال شد. از اینجا جدال لفظی دو مدیرعامل شروع شد و تا زمانی که واعظي آشتياني در تیم فوتبال استقلال مدیریت ميكرد بین او و فتحا...زاده درگیری لفظی وجود داشت.
منبع:همشهري تماشاگر
نظر شما