پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۴
۰ نفر

نفیسه مجیدی‌زاده: می‌توانی شهر را مثل حیاط مدرسه تصور کنی؟ حیاطی که در آن معاون‌ها یا همان ناظم‌های قدیم بر انضباط دانش‌آموزان نظارت دارند؟

دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۹۶

در حياط مدرسه بايد مراقب خيلي چيزها باشي؛ مراقب خستگي‌هاي فراش مدرسه و تميزي حياط، مراقب نيمكت‌ها، شيرهاي آبخوري، درهاي ورودي و... البته مراقب رفتارت با ديگر دانش‌آموزان!

شهر هم جايي بيرون از حياط مدرسه نيست. شهر، دشت و بيابان نيست كه اگر اين‌طور هم بود، باز بايد براي حفاظت از آن‌ كاري مي‌كرديم.

به گزارش سايت تهران‌سما، محمدباقر قاليباف، شهردار تهران گفته یکی از زشتی‌های شهر ما این است که انضباط عمومی و انضباط شهری در آن به‌درستی رعایت نمی‌شود.

به گفته‌ي او بخشی از آسیب‌های اجتماعی و بعضی از حوادث تلخ در حوزه‌ي ایمنی شهروندان به همین بی‌انضباطی‌ها برمی‌گردد.

 اين بي‌انضباطي‌ها شامل آلودگي هوا،  بی‌انضباطی در ساخت ‌و ساز، استفاده از موتورسیکلت، پارک ناصحیح، سرعت زیاد و تفکیک‌نکردن زباله‌ها می‌شود. شهردار تهران گفته كه وقتي شهر آرام‌تر است، زيبايي‌هاي آن خيلي بهتر ديده مي‌شود.

اما از سوي ديگر رعايت انضباط از طرف  شهروندان هم مي‌تواند به آرام‌تر شدن و زيبا ديده شدن شهر كمك كند.

اين كار زياد سخت نيست، فقط كافي است خودت را در حياط مدرسه تصور كني...

دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۹۶

مثل رعايت‌كردن نوبت

«اول شما بفرماييد!» از اين جمله تا به‌حال استفاده كرده‌ايد؟ شده كه در موقع پياده وسوار شدن به مترو اجازه بدهيد كسي كه از شما بزرگ‌تر يا كوچك‌تر است زودتر برود؟

اين اتفاق افتاده كه در اتوبوس از روي صندلي بلند شويد تا مرد يا زني كه كودكي در آغوش دارد بنشيند؟

و يا شده كه وقتي مادر از شما مي‌خواهد نان بخريد و شما هم برويد يك ساعت در صف نانوايي بايستيد، اما كسي بيايد و در صف، جلو شما بايستد و حقتان را ضايع كند؟

يا اين تصوير را در خيابان ديده‌ايد؟ تصوير افرادي كه با هم دعوا مي‌كنند و از سروكول هم بالا مي‌روند و البته تصوير همشهرياني كه دور آن‌ها جمع مي‌شوند و به تماشا مي‌ايستند، انگار در حال تماشاي يك تئاتر خياباني و يا يك اجراي پهلواني هستند؟

و ده‌ها سؤال ديگر در رابطه با نحوه‌ي حضور هركدام از ما  در حياط شهر وجود دارد.

رعايت حال ديگران و رعايت نوبت از مصاديق انضباط شهروندي است كه مي‌تواند به زيباشدن شهر كمك كند.


دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۹۶


تا شهرمان زيبا شود...

اين تكراري‌ترين قسمت ماجراست!

كاغذهاي تبليغاتي را درست در همان لحظه كه به دستمان مي‌رسد در حاشيه‌ي خيابان يا پياده‌رو رها مي‌كنيم؛  بطري نوشابه، پاكت آب‌ميوه و يا چيپس، ليوان يك‌بار‌مصرف و... هم همين سرنوشت را دارند.

سطل‌هاي زباله خالي مي‌مانند و زباله‌ها را در كنار سطل يا جلو درخت روبه‌روي خانه مي‌گذاريم و حاضر نيستيم چند قدم دورتر برويم تا به سطل زباله برسيم و به جاي آخر شب همان ابتداي صبح كيسه‌ي زباله را از خانه  بيرون مي‌بريم.

آه، از ماشين‌ها بگويم كه از پنجره‌ي آن‌ها چه زباله‌هايي كه  به خيابان پرتاب نمي‌شود.

برخي از مغازه‌دارها و ميوه‌فروشي‌ها  هم كه سطل زباله‌اي به بزرگي جوي آب دارند! غافل از اين‌كه ریختن زباله‌ در جوی‌های آب، سبب راکد‌ماندن آب و لجن‌شدن آن می‌شود که پس از گذشت زمان نه چندان طولانی، باعث انتشار بوی نامطبوع از آن‌ها شده و محلی برای تجمع حشرات موذی و موش و گربه‌ها می‌شوند.

جداسازي زباله‌هاي تر از خشك هم براي خودش ماجرايي دارد! بعضي‌ها اصلاً اين زباله‌ها را جدا نمي‌‌‌‌‌‌‌كنند، بعضي‌ها جدا مي‌كنند، اما حوصله ندارند آن‌ها را به باجه‌هاي بازيافت تحويل بدهند و همان‌جا كنار سطل زباله مي‌گذارند و يا حتي در سطل مي‌اندازند... زباله‌گردهايي هم هستند كه  گوني‌هاي بزرگ روي شانه دارند و فقط دنبال بخشي از زباله‌هاي خشك مثل پلاستيك و شيشه هستند. هي در سطل‌ها فرو مي‌روند و بقيه‌ي زباله‌هاي خشك را همان‌جا كنار سطل رها مي‌كنند.

و... اين قصه سر دراز دارد. يكي از عوامل مهم زيبايي شهر، تميز بودن آن است. كارگران زحمت‌كش ‌شهرداري هم مدام خيابان‌ها را جارو مي‌كشند، اما تا وقتي عادت به زباله‌ريختن در خيابان ادامه داشته باشد، بايد قيد زيبايي و تميزي شهر را زد؛ همين.

دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۹۶

و جايي براي استراحت

اين هم قسمت فانتزي و البته مورد نياز اين قصه است.

در معماري قديم ايراني پشت در حياط يك يا دو سكو مي‌ساختند و اين سكوها در دو سوي در قرار داشتند و پله نبودند؛ يعني فقط به اين منظور ساخته مي‌شدند كه اگر رهگذري احساس خستگي كرد بتواند كمي استراحت كند.

در معماري جديد و آپارتماني نشاني از اين سنت قديمي ديده نمي‌شود، اما چند سالي است كه شهرداري به مبلمان شهري توجهي جدي‌تر دارد و به‌همين منظور نيمكت‌هايي هم در نقاط مختلف شهرگذاشته كه تا حدودي مي‌توانند اين نقش را ايفا كنند.

البته اين نيمكت‌ها تنها بخشي از مبلمان شهري هستند؛ گلدان‌ها، ايستگاه‌هاي اتوبوس، ساعت‌ها، سطل‌هاي زباله مجسمه‌ها و پارك‌ها و... تقريباً بيش‌تر اموال شهري را به‌عنوان مبلمان شهري مي‌شناسند.

خب يكي از موارد انضباط در حياط مدرسه چه بود؟ درست استفاده‌كردن از شيرهاي آب، مراقبت از تميزي و نگهداري نيمكت‌هاي مدرسه و...

در حياط شهر هم زيبا، تميز و البته سالم بودن مبلمان شهري، هم به زيبايي بصري شهر كمك مي‌كند و هم به رعايت  انضباط در شهر.

کد خبر 302148

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha