نقشی که امام موسی صدر در زمینه حقوق بشر در لبنان بر عهده داشت و هنوز نیز ادامه دارد، آن است که ایشان دو هدف و دستاورد مهم در این زمینه داشتهاند؛ نخست آن که خود را محور «اجرایی» قرار دادند، چرا که از گذشته تاکنون، متون و قوانین مکتوب حقوق بشر کاستی و نقصی نداشته است.
کتب، قوانین و ادبیات بسیار در این باره وجود دارد، اما در عرصه اجرا و عمل و در خصوص «ضمانت اجرایی» قوانین، ما نیز همچون دیگر ملتها مشکلاتی داشتهایم.
امام موسی صدر از زمان آغاز فعالیت خود در شهر صور و منطقه جبل عامل و سپس در سراسر لبنان و در ادامه نیز تا زمان انجام تحصن در مسجد عاملیه و سپس آن سفر ناخجسته [به لیبی] که با هدف یافتن چارهای برای از میان برداشتن فتنههای ضدبشری و خانمانسوز لبنان انجام شد، همواره خود را به عنوان یک نیروی مؤثر و مهم در عرصه عمل و اجرای قوانین مطرح نمودند.
این گونه نبود که ایشان در کنج خلوت بنشیند و آنچه را که دیگران در حوزه تئوری و نظریهپردازی نوشتهاند، بازنویسی کند؛ بلکه امام پا به میدان نهاد تا آنچه را در ذهن داشت، به مورد اجرا گذارد. این نخستین دستاورد مهم امام بود.
دستاورد دیگر امام آن بود که توانست محرومان را به «سخن گفتن» وادارد و به افرادی که نسبت به حقوق حقّه خود بیاطلاع بودند و یا قادر به مطالبه حقوق خویش نبودند و از لحاظ اقتصادی و سیاسی و یا به مفهوم عام، از لحاظ انسانی در محرومیت به سر میبردند، بیاموزد که بانگ برآورند و سخن بگویند.
این گونه نبود که امام صدر، [به عنوان نماینده و رهبر آنان] سخن بگوید و آنان را از «گفتن» و «خواستن» بازدارد، بلکه آنان را به سخن گفتن واداشت و بدین ترتیب، دستاورد بزرگی در زمینه احقاق حق محرومان برجای نهاد.
امام، تنها «صدای رسای» کسانی که سخن گفتن نمیدانستند، نبود؛ بلکه آنان را صدایی و زبانی عطا کرد تا خود سخن بگویند و به حرف آیند و مهم همین است.
این که نیاز افراد را دریابیم و برای برآوردن آن تلاش کنیم، چندان اهمیتی ندارد؛ مهم آن است که آنان را به زبان اندرز و موعظه، بر آن داریم که خود به پا خیزند. رسالت پیامآوران و برگزیدگان نیز همین بوده است، زیرا در چنین حالتی با پایان یافتن دوره زندگی هر شخص، رسالت او پایان نمییابد، بلکه در میان مردمان پس از او نیز استمرار خواهد یافت.
این دو دستاورد مهم باید در تاریخ به ثبت برسد، زیرا نیاز اساسی ما لبنانیان در همین دو امر خلاصه میشود و جامعه لبنان نیز از آن زمان تاکنون، گامهای بلندی در این مسیر برداشته است.
این «بار» امانت بزرگی است که بر عهده ما نهاده شده و در عرصه حقوق بشر، لبنان را به یکی از کشورهای پیشتاز و برجسته در سطح قاره آسیا تبدیل کرده است.یکی از عوامل مهم حفظ و حراست از حقوق بشر در لبنان، تنوع ادیان و مذاهب در جامعه لبنان و حضور مسلمانان و مسیحیان در کنار یکدیگر بوده است.
همین گوناگونی، مبنا و ضمانت اجرایی مهمی برای قوانین حقوق بشر است که لبنان را به یک کشور خاص و متمایز در سطح منطقه تبدیل کرده است.
این تنوع و گوناگونی، به هیچ عنوان نباید مورد تعرض قرار گیرد و خدشهدار شود، به گونهای که هیچ گروه یا طایفهای احساس نکند که ماهیت و وجودش مورد تهدید قرار دارد. ویژگیهای لبنان باید به صورت فعلی حفظ شود، زیرا در لبنان مسلمانان و مسیحیان، ضامن وجود و بقای یکدیگر هستند.
حضور مسلمانان و مسیحیان در کنار یکدیگر، شرط لازم برای ماندگاری آنان است و در این باره نسبت به یکدیگر برتریجویی و منت نداشتهاند.شهروندان لبنانی در عرصه حقوق بشر، از حقوقی بهرهمند هستند که نه تنها در دنیای عرب، بلکه در سراسر جهان مشابه آن را کمتر سراغ داریم. آنچه گفته شد، نه با هدف تمجید از نظام حکومتی و حاکمان لبنان؛ بلکه به منظور بزرگداشت نعمتی است که خداوند با چنین ترکیب جمعیتی کم نظیری در لبنان به ما ارزانی داشته است.
آیت الله شیخ محمد مهدی شمسالدین
رئیس سابق مجلس اعلای شیعیان