6 آذرماه سال89 جنايتي در مهرويلاي كرج رخ داد كه در جريان آن پسري با ضربه چاقو به قتل رسيد. پدر مقتول كه شاهد ماجرا بود، به مأموران گفت: در خانه بوديم كه ناگهان زنگ در را زدند. پسرم در را باز كرد و چند لحظه بعد صداي جرو بحث شنيدم. خودم را به مقابل در رساندم و مرد همسايه را ديدم كه با چاقو ضربهاي به سينه پسرم زد و فرار كرد.
با اين اظهارات مأموران راهي خانه عامل جنايت شدند اما او فرار كرده بود. همسرش در تحقيقات گفت: ساعتي قبل پسر10سالهام براي چيدن خرمالو به داخل حياط خانه رفت. او بالاي ديوار همسايه رفته بود كه جوان همسايه (مقتول) به موضوع اعتراض كرد. او بد و بيراه گفت و شروع كرد به كتك زدن پسرم.
وقتي ماجرا را براي شوهرم تعريف كردم، او عصباني شد و به خانه همسايه رفت كه اين اتفاق افتاد. با ادامه تحقيقات، عامل جنايت چند ساعت بعد دستگير شد و در بازجوييها گفت: من داخل خانه خواب بودم كه با صداي گريه همسر و پسرم بيدار شدم. وقتي علت گريه آنها را پرسيدم همسرم گفت كه پسرهمسايه او و پسرم را كتك زده است.
من چاقويي برداشتم و به خانه همسايه رفتم. قصدم اين بود كه مقتول را بترسانم اما در درگيري ضربه چاقو درست به قلب او اصابت كرد. مرد جنايتكار بعد از مدتي در شعبه 113دادگاه كيفري استان تهران محاكمه و به قصاص محكوم شدند. اين حكم در شعبه 29ديوان عالي كشور تأييد و براي اجرا به شعبه سوم اجراي احكام دادسراي جنايي تهران فرستاده شد.
مرد قاتل در يك قدمي طناب دار بود كه پدر و مادر مقتول به دادسراي جنايي رفتند و قاتل پسرشان را بخشيدند. آنها درخواست 60ميليون ديه كردند و گفتند كه اين مبلغ را ميخواهند خرج ايتام و بيماران نيازمند كنند. پدر و مادر مقتول اعلام كردند كه بهخاطر فرزندان قاتل از خونخواهي گذشت كردند و ميدانند كه اين مرد در زندان توبه كرده است. با بخشش اولياي دم، عامل جنايت از چوبه دار فاصله گرفت تا از لحاظ جنبه عمومي محاكمه شود.
نظر شما