اما قرار نیست در این مقاله با مشکل بالغ بر 15درصد صاحبان خودرو که سهمیه اختصاص یافته کفاف نیازشان را نمیدهد یا به لزوم سهمیهبندی بنزین و سهمیههای اختصاص یافته برای هر خودرو یا موضوع توزیع بنزین دو نرخی یا تک نرخی پرداخته شود.
اما این امر به معنای فراموشی روز شمار «توزیع بنزین در جایگاهها فقط با ارائه کارت سوخت» و التهاب ناشی از آن،صفهای طولانی ادارات پست، 24ساعته شدن باجههای توزیع کارت سوخت، بحث پیرامون میزان سهمیه هر خودرو، بنزین یارانهای و آزاد و در نهایت، اعلام سهمیهبندی از ساعت 24 پنجم تیرماه امسال نیست.
شما چگونه کارت هوشمند سوخت خود را دریافت کردید و یا سرنوشت آن را از چه مسیری پیگیری کردید؟ آیا کارت سوخت خود را در منزل تحویل گرفتید؟ آیا کارت به دستتان نرسید و مجبور به پیوستن به خیل عظیم مراجعان به صفوف به هم فشرده بیش از 600دفتر خدمات پستی و مناطق پستی گوناگون شدید؟ پیگیری کارت را چگونه انجام دادید؟ تلفن گویا، پیام کوتاه(پیامک)، پایگاههای اطلاعرسانی گوناگون(پست، پلیس الکترونیک، سامانه پیگیری و...).
طرح این سؤالات به منظور مرور اتفاقات چندماه اخیر و التهاب فراگیر رسیدن به کارت هوشمند و البته حضور فراگیر کارت هوشمند در زندگی روزمره مردم بود. اجرای طرح کارت هوشمند سوخت،هیچ نتیجه مثبتی هم که نداشته باشد( که البته دارد) همین پیوند مردمی که شاید از اینترنت و شبکه و پایگاه اطلاعرسانی، تنها نامی شنیده بودند و دیگر هیچ، ورود به عرصه کاربرد فناوری اطلاعات و فناوریهای نو، بزرگترین، مهمترین و اثرگذارترین نتیجه این طرح است.
در فازهای بعدی طرح کارت هوشمند، پرداخت الکترونیکی وجه سوخت مصرفی، امکان پیگیری و مدیریت مصرف سوخت از طریق شبکه اینترنت و خدمات دیگر پیگیری کارت، پیوند و مصرف کنندگان با دنیای فناوری اطلاعات گستردهتر خواهد گشت.
*حذف واسطهها و ارتباط مستقیم و دوسویه مصرفکنندگان سوخت و شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران
*افزایش بهرهوری، کاهش هزینههای پشتیبانی و افزایش رقابتپذیری در سطح شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران
* دگرگونی در ماهیت کار و اشتغال(از بین رفتن و تغییر برخی از مشاغل موجود در زمینه توزیع و پخش فرآوردههای نفتی و پیدایش مشاغل جدید( کارشناس فناوری اطلاعات، برنامهنویس، کارشناس امنیت اطلاعات، بازرسی خدمات شبکه و...)
*وظایف واگذار شده به افراد نسبت به گذشته تخصصیتر خواهد شد. جایگاهداران و مردم و نظام توزیع و پخش فرآوردهها نیازمند حداقلی از سود فناوری اطلاعات خواهند بود.
*افزایش بهرهوری در ارائه خدمات به مصرف کنندگان، افزایش سرعت عمل، دقت و کیفیت در ارائه خدمات محصولات و کاهش هزینهها و افزایش میزان رضایتمندی مردم. این موارد تنها بخشی از آثار گسترش کاربرد فناوری اطلاعات در میان مردم، جایگاهداران عرضه سوخت، متصدیان توزیع و پخش فرآوردهها و ساختار سازمانی شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران است؛ به واسطه پیادهسازی طرح عرضه سوخت توسط کارت هوشمند.
پایان راه فرهنگها، زمانی سقوط و زوال خواهد بود که به جای تأمل در مورد عوامل ایجاد کننده مشکل و تبدیل آن به یک پرسش فلسفی، از واقعیات فرار کند. تلاش دائمی برای طرح پرسش در مورد وضع موجود، ناگزیر با کوشش برای تحقیق و بررسی، جواب شایسته و در خور را فراروی پرسش قرار میدهد. افراد جامعه، حاملان فرهنگ جامعه خود هستند و البته فرهنگ زمانی به عنوان فرهنگ شناخته خواهد شد که توسط افراد جامعه پذیرفته، اعمال و اجرا شود.
اگر شرایط حال حاضر جامعه به گونهای است که مشکلات عرضه سوخت با کارت هوشمند، پیگیری وضعیت کارت در اینترنت، مشکلات پیگیری در مناطق پستی، سهمیهبندی سوخت و آثار و تبعات مثبت و منفی آن در سطح جامعه و... خود را نمایاندهاند، بایستی در ابتدا وجود آنها را پذیرفت و بهجای ممانعت از طرح مشکلات، فرصت بررسی و یافتن راهکار را برای رفعشان فراهم کرد. زیرا نادیده گرفتن مشکل و یا اجتناب از طرح آن، به معنای نبود آن نیست بلکه نشانه ناآگاهی نسبت به توانایی طرح خردمندانه مشکل و پیدا کردن راه حل برای آن است.
اگرچه امکان دارد جلوه بیرونی بسیاری از مشکلات بهصورت آسیبهای اقتصادی، اجتماعی یا... و به تبع آنها فاصله از توسعهیافتگی باشد، اما آنچه که عامل بروز آنها می شود، فرهنگ و مسائل فرهنگی است. پذیرش جایگاه و اهمیت فرهنگ، نشان میدهد که دستیابی به فرهنگی عالیتر، نیازمند بسترسازی و ظرفیتسازی برای ایجاد فرهنگی مولد، منعطف و توسعهیاب بوده و این مهم خود در گرو پذیرش هماهنگی است.
مواجهه با مشکلات و آسیبهای اقتصادی، اجتماعی و... ناشی از بروز آسیب در فرهنگ جامعه است. ورود کارت هوشمند به زندگی مردم و درواقع ورود فناوری اطلاعات در سطح زندگی مردم، فرهنگی خاص خود را نیز به دنبال خود در جامعه میسازد؛ فرهنگی با ویژگیهای مثبت و منفی که در صورت نبود مهندسی مناسب عادات و باورهای مردم موجب شکلگیری یک فرهنگ آسیبدیده میشود که در دیگر حوزهها نیز آسیبها و تبعات خود را جاری میسازد.
فرهنگ بیمار و آسیبدیده، توانایی رویارویی با مشکلات را ندارد و حتی دیگر حوزهها را نیز ضعیف و بیمار میسازد. بدین ترتیب، نیازی در این مرحله رخ مینماید و آن، تعریف و تصویر فرهنگ مطلوب بهرهگیری از فناوریهای نوین، مدیریت بر مصرف سوخت و سهمیهبندی بنزین است تا بتواند علاوه بر پاسخگویی به نیازهای امروز، برای نیازهای فردای جامعه در دنیای فناوری اطلاعات و... نیز ایده و پیشنهاد داشته باشد.
«فناوری اطلاعات و توسعه ارتباطات زمینه و مسیر طبیعی رشد اجتماعی را فراهم میآورد. رشد اجتماعی بایستی در بستر توسعه تفاهم اجتماعی رخ دهد و در واقع همراه با ورود فناوریهای نوین در سطح جامعه و رشد و توسعه آن، سطح درک اجتماعی و فرهنگ استفاده و بهرهبرداری مصرف کنندگان نیز ارتقا یابد.
ترسیم ساختاری که تفاهم اجتماعی را هماهنگ با شرایط توسعه ارتباطات و ورود به عرصه فناوریهای نو (فناوری اطلاعات) در جهان امروز به عهده گیرد، در واقع مهندسی ساختاری است که بر پایه نیرومند ایمان به خدا میتواند فناوری روز را تسخیر کرده و آنچه را که تمدن مادی از آن عاجز مانده است و منشأ بحران در مدیریت او شده به عنوان بهترین ابزار مقابله با این تمدن بهکار گیرد، دستیابی به الگوی جریان توسعه تفاهم بدون مهندسی اجتماعی امکانپذیر نیست و هنگامی که از توسعه تفاهم اجتماعی سخن گفته میشود، فرآیندی اجتماعی مورد نظر است که در نتیجه آن تحولی از نظر درک متقابل میان افراد و گروههای تشکیل دهنده جامعه بروز میکند که مثبت و مقوم آسایش و امنیت اجتماعی است و یا معضلاتی را که وجود داشته، حل و فصل میکند.
هنگامی که از مهندسی توسعه نظام اجتماعی صحبت میشود مراد مهندسی مفاهیم مورد نظر است والا اینگونه نیست که انسانهای جامعه را خالی از اختیار، نقش، اراده، فاعلیت و ابتکار ببینیم، بلکه تک تک افراد جامعه را واجد اختیار و انتخاب میدانیم؛ اما فکر میکنیم که مفاهیم جامعه نیاز به مهندسی اجتماعی دارد، یعنی اگر بتوانیم سامان یافتن مهندسی توسعه اجتماعی را بهدست آوریم به نظر میآید که رهاوردهایی برای جامعه در بر خواهد داشت.
با وجود این رهاوردها، مصونیت اجتماعی از آسیبها در ابعاد سهگانه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی پیدا میکنیم و زمینه جریان عدالت اجتماعی در جامعه میتواند در این ابعاد برقرار شود.» ورود فناوریهای نو به زندگی مردم، با خود عادات و رفتارهایی را پدیدار میسازد که به مرور زمان به عرصه فرهنگ عمومی جامعه وارد میشود.
نکته قابل توجه این است که متأسفانه در میان برخی از اهالی جامعه علمی، فرهنگسازی با آگاهسازی و اطلاعرسانی به مردم اشتباه گرفته میشود.
تغییر الگوی مصرف سوخت و استفاده از کارت هوشمند به نوبه خود در مرور زمان موجب تحولات گسترده در نگرش مردم به فناوری اطلاعات خواهد شد و این امر نباید مورد کمتوجهی واقع شود.
ساختن چند تیزر و مصاحبه تلویزیونی و شرح دادن امکانات فنی طرح یا چگونگی قرار دادن و خارج کردن کارت در کارتخوان، فرهنگسازی مناسب چنین تحول گستردهای در نظام اجتماعی و پیوند افراد با فضای مجازی نیست.
هرچند این جمله پذیرفتنی است که مردم و اجتماع چون جسمی صلب قابلیت مهندسی شدن را ندارند، لکن نباید اینگونه برداشت شود که آغاز طرحی با چنین ابعاد و وسعت که با احتساب خانوادههای درگیر آن نیمی از جمعیت کشور و آثار و تبعات آن تمامی جامعه را تحت تأثیر قرار خواهد داد، لزوم انجام مطالعات، پژوهشها و پشتوانهسازیهای لازم را جهت توسعه کاربری فناوری اطلاعات، نیاز به توسعه تفاهم اجتماعی و مهندسی توسعه اجتماعی را نمیطلبد.
موضوع نفوذ فناوری اطلاعات در سطح عامه مردم، فرهنگ جدیدی را با خود ایجاد میکند که پیش از فراگیری آن و توسعه هدایت نشده، نیاز به مهندسی فرهنگ بهرهبرداری و بهرهمندی از فناوریهای نوین را میطلبد.پس از اجرای فاز بعدی استفاده از کارت هوشمند که همان پرداخت الکترونیکی وجه سوخت مصرفی و یا گنجاندن مشخصات کارت خودرو در کارت هوشمند و... میباشد، ارتباط بهرهبرداران کارت از شبکه اینترنت نیز یک گام به پیش میرود و مصرف کنندگان سوخت جهت پیگیری عملیات بانکی و یا اطلاع از مصرف سوخت خود با مراجعه به پایگاههای مربوطه به خدمات مورد نیاز خود دست مییابند.
هرچند استفاده از کارتهای اعتباری پیش از این در نظام بانکی و... مرسوم بوده ولی نفوذ کارت هوشمند سوخت در دل تمامی خانوادههای ایرانی، در روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ و در میان سطوح اجتماعی متنوع این امکان را به مدیران و برنامهریزان کشور میدهد که در این زمینه از حضور مشترک مردم در جهت تعالی دانش اطلاعاتی و ورود به دنیای تجارت الکترونیک و تقویت نقش دولت الکترونیک بهره گیرند.
کارت هوشمند سوخت با توجه به شبکه گسترده مخاطبانش به عنوان برترین فرصت تقویت حضور جامعه در بازار تجارت الکترونیک و بهرهمندیهای اقتصادی فراوان آن مطرح است. از جمله:
کاهش ترافیک و سفرهای غیر ضروری، افزایش رضایتمندی و اعتماد مشتری از خرید خود، حذف واسطهگریهای کاذب و کاهش قیمتها، افزایش فرصت رقابت شرکتهای خدماتی، ارتقای تنوع انتخاب مصرفکننده و...
کارت هوشمند سوخت آغاز یک جریان گسترده است در سطح:
ساختار سازمانی شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی (مدیران، کارشناسان، کارمندان و...)، عرضه کنندگان سوخت در جایگاهها، اقشار گوناگون جامعه. جریانی که با ورود فناوری اطلاعات (به واسطه کارت هوشمند) در زندگی10 میلیون نفر مستقیم،30 میلیون نفر با واسطه و 70 میلیون ایرانی از تبعات آن، شکل گرفته است. تنها کافی است با مراجعه به سامانه پیگیری وضعیت کارت هوشمند سوخت، البته برای مشاهده آمار مراجعه کنندگان به این سامانه توجه کنید، که آمار بالغ بر 10 میلیون و 200 هزار مراجعه کننده را نشان میدهد و این تنها آغاز رویآوری عمومی مردم به دنیای فناوری اطلاعات بود، به دلیل نیازی که برایشان رقم خورده است.
پس از کش و قوسهای فراوان و بحث پیرامون ضرورت انجام سهمیهبندی و یا میزان سهمیه اختصاص یافته برای هر خودرو، این تصمیم مهم و سرنوشت ساز اتخاذ و ابلاغ شد. شرایط روانی نامناسبی که به یکباره حاکم شد و اضطراب کاذبی که در مردم شکل گرفت، با عکسالعملهایی همراه شد، از جمله تخریب اموال عمومی، ایجاد آتشسوزی در برخی از جایگاههای توزیع سوخت و یا پیشتر از آن انفجارهایی که نشأت گرفته از انبار کردن غیرمجاز بنزین در منازل رخ داد.
ایجاد جنگ روانی دشمنان پیرامون محدودیتهای اعمال شده و مقایسه مداوم با شرایط دوران دفاع مقدس و اعلام وضعیت بحران زده ایران. این موارد ابعاد گسترده و فراگیر اجرای سهمیهبندی را نشان میدهد، شاید به همین دلایل بوده که به رغم مطرح شدن اجتنابناپذیر بودن سهمیهبندی بنزین در دولتهای پیشین، چنین تصمیمی اتخاذ نشد.
با توجه به ابعاد وسیع و گستره اثرگذاری بنزین بر شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی ایران، امروزه در میان جامعه علمی و دانشگاهی و دیگر مردم کمتر کسی را میتوان یافت که بنزین را در ایران تنها تأمین کننده سوخت خودروها بداند. تبعات و آثار سهمیهبندی بسیار فراتر از چارهجویی برای تأمین سوخت خودروهای شخصی مان است.
تبعات اجتماعی و فرهنگی سهمیهبندی بنزین، از اهمیت بالایی برخوردار است که طی ماههای آینده و روشنتر شدن ابعاد واقعی محدودیت به وجود آمده در عرضه و مصرف سوخت، نشانههای خود را بروز میدهد. چرا که هنوز سهمیه 6 ماهه تمام نشده و هنوز مدیریت بر مصرف سوخت در میان مصرفکنندگان جایگاه خود را نیافته است.
تنها با نگاهی گذرا به عناوین خبرها میتوان به گسترده بودن ابعاد و تبعات سهمیهبندی سوخت پی برد.همچنین بدون نیاز به هیچگونه توضیحی، آشفتگی و عدم وجود برنامهریزی مناسب و منسجم در سهمیهبندی سوخت در میان اخبار مشاهده میشود.
نوعی بلاتکلیفی که موجب ایجاد آشفتگیهای روحی و روانی در میان مردم شده است، چرا که مردم هر لحظه در انتظار شنیدن خبر و اتخاذ تصمیمی جدید هستند.