اين اتفاق بعد از دخالت رئيس فدراسيون فوتبال به ماجراي احضار سردار آزمون و اشكان دژاگه به كميته اخلاق رخ داد. دبير كميته اخلاق دليل استعفا را «استقلال» اعضاي اين كميته و در اشارهاي غيرمنتظره به «قانون كاپيتولاسيون» در ايران عنوان ميكند. دبير مستعفي كميته اخلاق معتقد است سياست رئيس فدراسيون در جهت تضعيف اين كميته است. او عنوان ميكند: «در بند يك آييننامهاي كه آقاي كفاشيان به ما داده بر استقلال كميته اخلاق تأكيد شده و ما براي آنكه به استقلال اين كميته خدشه وارد نشود استعفا كرديم. شما ببينيد كميته اخلاق در نهادهاي بينالمللي فوتبال مثل فيفا شخصي مثل بن همام را بركنار ميكند بنابراين مسئولان فدراسيون بهويژه شخص اول آن بايد در جهت تقويت و استقلال آن كمك كنند نه ضعيف كردن آن.»
كميته اخلاق به رياست علياكبر محمدزاده فعاليت زيادي در فدراسيون فوتبال داشت. چنانكه به تازگي موضوع خالكوبي اشكان دژاگه را مورد بررسي قرار دادند. دژاگه، بازيكن ايراني و بزرگشده آلمان كه سابقه بازي در تيم ملي جوانان آلمان را هم دارد، 4سال پيش با دعوت كارلوس كيروش براي تيم ملي ايران بازي كرد. در آن هنگام به موضوع خالكوبي دژاگه بهطور خفيف پرداخته شد، اما از آنجا كه دژاگه براي رسيدن به تيم ملي ايران برخي مشكلات را به جان خريده بود، تنها درخشش و حضور تأثيرگذارش در تركيب ايران را درنظر گرفتند.
اين موضوع حالا بعد از 4سال و در زمان برگزاري مسابقه تيم ملي با گوام خبرساز شده است. دبير مستعفي كميته اخلاق براي استعفاي خودش و ديگر اعضاي كميته 2دليل را عنوان ميكند؛ آبانگاه ميگويد: «دليل اول اينكه كميته اخلاق مهرداد خانبان را بهدليل مصاحبه و توهين به وزير ورزش، رئيس فدراسيون فوتبال و مسئولان فدراسيون محروم و جريمه كرد بنابراين وي نبايد تيم ملي را در سفر به هند همراهي ميكرد. او اين موضوع را به پيرواني و كيروش انتقال داد و در نهايت آنها بدون اعتنا به حكم صادر شده از خانبان خواستند با تيم ملي به هند بيايد و كفاشيان نيز اين حركت آنها را تأييد كرد. در واقع كفاشيان با اين حركت خود رأي كميته اخلاق را وتو كرد. سؤال من اين است آيا در آييننامه انضباطي آمده كه بازيكنان تيم ملي و اطرافيان كيروش از قوانين موجود مستثني هستند؟ دليل اصلي استعفاي ما باز شدن پاي قانون كاپيتولاسيون به فدراسيون فوتبال است.»
او ادامه ميدهد: «كفاشيان اعلام كرد موضوع احضار آزمون و دژاگه بهدليل خالكوبي نبايد رسانهاي ميشد. مگر نه اينكه خالكوبي و اشاعه آن در آييننامه انضباطي بهعنوان تخلف قيد شده است. بنابراين بازيكنان تيم ملي با بازيكنان ديگر چه تفاوتي دارند؟ آيا آنها تافته جدا بافته هستند كه نبايد رسانهاي ميشد؟ پس چرا اين حساسيت در مورد بازيكنان ديگر فوتبال كشور در موارد مختلف كه تخلفي مرتكبشدهاند و رسانهاي ميشود وجود ندارد؟ با تبعيضي كه وجود دارد فردا چگونه ميتوانيم بازيكني كه در نقاط محروم كشور و تيمهاي پايينتر مرتكب تخلف شده را فرا بخوانيم و آنها را در مورد تخلفي كه انجام دادند بازخواست كنيم؟ آيابا همه اينها، بهنظر ميرسد بعد از بازي ايران و گوام با موضعگيري علي كفاشيان موضوع استعفاي اعضاي كميته اخلاق ابعاد گستردهتري بهخود بگيرد؟
نظر شما