همشهری آنلاین-مهدی تهرانی: مزارشریف فارغ از تمامی حاشیه‌ها و ضعف‌های ساختاری‌اش که حقیقتا کم هم نیستند؛ فقط از منظر معنوی و فرهنگی قابل احترام است.

فیلم مزار شریف

هرچند در سینمای فقیر ما به لحاظ تنوع ژانر؛ این فیلم می‌توانست یک اثر خاص در گونه سیاسی-تاریخی و یا یک تریلر خوش ساخت نام بگیرد. اتفاقی که شوربختانه روی نداد .داستان غم افزای شهدای دیپلمات ایرانی در مزار شریف توسط طالبان دستمایه این فیلم است.

ذكر يك نكته مهم در باره نام شخصيت اصلي و كاراكتر اول فيلم در ابتداي اين يادداشت بسيار مهم و ضروري است.در منابع رسمي نام وي سرهنگ الله‌مدد شاهسوند ذكر شده است اما در بسياري از خبرهاي خبرگزاري‌ها و در فيلم نيز از اسم الله‌داد شاهسون استفاده شده با اينهمه به استناد اسناد رسمي مركز اسناد انقلاب اسلامي و كتابخانه ملي ايران از نام اصلي اين قهرمان سرافراز در اين نوشتار استفاده كرده‌ام.

براي اولين بار مزار شريف در جشنواره سي و سوم فيلم فجر به نمايش درآمد. فيلمي به كارگرداني عبدالحسين برزيده و فيلمنامه مهدي شيرزاد و تهيه كنندگي حوزه هنري. بازخورد‌ها اما آنچنان با اين فيلم مناسب نبود. اكران عمومي فيلم نيز با اقبال آنچناني تماشاگران روبرو نگرديد. اين مهم نهايت درد سينماي ايران را نشان مي‌دهد كه چگونه يك روايت دست اول و جاوداني اينچنين ساده ساخته مي‌شود و شش ميليارد نيز صرف ساختنش مي‌گردد. در واقع مزار شريف گران‌ترين فيلم حاضر در جشنواره فجر سال قبل بود. با اينهمه فيلم اگرچه در بطن خود روايت مظلوميت قهرمانان ايراني و رشادت‌هاي آنان است اما در بيان اين حماسه؛ توان و بيان سينمايي ندارد و به يك اثر عادي شده است.

اين درد زماني بيشتر حس مي‌شود كه مي‌دانيم مزار شريف از بهترين امكانات و تكنولوژي براي ساخت و ساز استفاده كرده است اما فيلمنامه بشدت ضعيف و بازيهاي دم‌دستي حسين ياري و مهتاب كرامتي و همچنين مسعود رايگان و كارگرداني متوسط برزيده باعث شده تا اين فيلم به هيچ وجه اثر قابلي از كار در نيايد.

  • شخصيت‌هايي كه نمي‌شناسيم

مرداد 1377 تاريخ غمباري براي ايران است. مزار شريف روايت شهادت مظلومانه دیپلمات‌های ایرانی در روز 8 آگوست 1998 مصادف با 17 مرداد 1377 در کنسولگری ایران در مزار شریف است . اتفاقي در طي آن رسما شهادت هشت نفر از ديپلمات‌هاي مستقر در كنسولگري تاييد شد و در نهايت نام دو نفر ديگر از كارمندان كنسولگري و يك خبرنگار نيز بر تعداد شهدا افزوده شد. اما نكته مهم انفاقات كنسولگري نجان يافتن يكي از ديپلماتها به نام الله‌مدد شاهسوند بوده است. فردي كه با مرارت فراوان به ايران باز مي‌گردد...

كارگردان مزار شريف و مهم تر از آن فيلمنامه‌نويس اين اثر؛ حقيقتا بودجه‌اي كلان را صرف ساخت يك فيلم سراپا مغشوش و درجه دو كرده‌اند. فيلم يك شخصيت اصلي مرد دارد كه همان الله‌مدد شاهسوند است و يك شخصيت زن افغان كه معلوم نيست از كجا آمده و چطور نيز به يكباره دود مي شود و به هوا مي‌رود.

 نوع روايت نيز فلاش بك است. آنهم به صورت بازجويي‌هايي كه از شاهسوند پس از فرار از دست طالبان و ورود به ايران انجام شده است. يعني در حالي كه قهرمان ماجرا در حال بازجويي است شرح دلاوري هايش پرداخت مي‌شود. اصلا معلوم نيست چه لزومي داشت روايت مظلومانه و غم بار الله مدد شاهسوند و ياران شهيدش چنين سرد و انتزاعي و در محيطي غيردوستانه روايت شود. البته مسلم است كه كپي‌برداري ناقص برزيده از آثار هاليوودي شاخص و قابل احترام اين ژانر ؛ به جاي اينكه مساعدت در كيفيت نهايي براي اين كارگردان در پي داشته باشد او را زمينگير كرده است. در واقع خود شخص شاهسوند چنين مصايبي را از سر گذرانيده اما برگردان چنين وضعيتي براي شروع شرح حال او كاري است كارستان كه هرگز در توان برزيده نبوده است. اگر سريال موفق كارآگاهان حقيقي/ True Detectives را ديده باشيد؛ پي به اين مقايسه مي‌بريد.

  • از حقيقت‌گويي تا ماجراجويي

شرح حال كشتار و شهادت ديپلمات‌هاي ايراني كنسولگري مزارشريف و روايت تنها بازمانده مظلوم آن يعني شاهسوندي بسيار غم افزاست. همچنانكه در فيلم نيز شاهد هستيم شاهسوندي با پاي تيرخورده طي 19 روز فاصله حدود هشتصد كيلومتري مزارشريف تا مرز ايران را با مرارات‌هاي مختلف طي مي‌كند تا به نيروهاي خودي مي‌رسد.

برزيده اما اين شرح حال دردناك و تاريخي را بسيار ناقص روايت مي‌كند. بازي‌هاي معمولي و ضعيف و فلاش بك‌هاي ضعيف و گاها بي ترتيب؛ فيلم را زمين زده است. مهمترين سكانس مزار شريف بي شك بايد همان صحنه حمله عوامل طالبان به كنسولگري بايد باشد. تماشاگر انتظار دارد چيزي اضافه از اطلاعات قطره چكاني مسئولين بداند. اما برزيده نيز همان را به ابتدايي وجهي نشان ميدهد كه همگان مي‌دانند. اينكه اين افراد طالبان پاكستان بودند يا افغانستان يا يه يك مشت تحت نظارت طالبان يا اوباش را تماشاگر عام متوجه نمي‌شود و برزيده بي جهت بسيار محتاط عمل كرده است.

از سويي جنبه ماجراجويي تا حقيقت‌گويي و حقيقت‌يابي در مزار شريف جنبه پررنگ‌تري دارد. در واقع خشونت طلبي طالبان و روايت ظلم و جنايت آنها حلقه مفقوده فيلم است و در فيلم بيشتر؛ نمايش فرار 19 روزه تنها بازمانده ماجرا يعني شاهسوند را شاهد هستيم. همين روايت نيز ناقض و الكن است. معلوم نيست از كجا زني افغان به نجات شاهسوند مي‌آيد؟ايندو بارها و بارها گرفتار مي‌شوند و هر بار به شكل بي‌منطق و گاهي معجزه‌آسا نجات مي‌يابند تا اينكه اين زن افغان از فيلم خارج مي‌شود و شاهسوند به نزديك مرز مي‌رسد...

اين پرداخت در كاراكتر در حالي اتفاق مي افتد كه شخصيت كاراكتر زن فيلم بابازي مهتاب كرامتي در حقيقت قهرمان فيلم است نه شاهسوند با بازي حسين يازي. اگر اين زن افغان نبود احتمالا شاهسوند تا پانصد متر نيز از محل اختفايش نمي‌توانست دورتر برود. اما همين كاراكتر مهم انگيزه‌اش براي كمك به ايراني ديپلمات اصلا مشخص نيست. گويي سقف آسمان سوراخ شده و اين زن در پوشش يك ناجي به يك مظلوم كمك مي‌كند. كرامتي با ظاهري مغاير با يك زن افغان و با لهجه‌اي بسيار ناكارآمد جزو ضعف‌هاي غيرقابل انكارفيلم مزار شريف است. ضعفي كه برزيده در مقام كارگردان مسئول اول و آخر به وجود آمدنش است. چرا كه كرامتي فقط و فقط براي گيشه و تماشاگر عام؛ ايفاگر اين نقش شده است.

از ديگر سو؛ وجه سياسي فيلم نيز مغشوش است. اسناد تاريخي مي‌گويد حراست از كنسولگري به نيروهاي پاكستاني سپرده شده بوده و در فيلم چنين چيزي شاهد نيستيم. ديالوگ‌هاي سكانس حمله نيروهاي طالبان به كنسولگري نيز بسيار دم‌دستي است. اگرچه حضور بازيگران افغاني باعث شده حداقل لحن فيلم كمي تا قسمتي واقعي به نظر برسد. اما نحوه مواجهه اين افراد با ديپلمات‌هاي ايراني و اتفاقات بعدي باعث نمي‌شود تا تماشاگر از هويت واقعي اين افراد مطلع شود. آيا بايد طالبان پاكستان؛ طالبان افغانستان و اوباش منتسب به آنان را جدا از هم بدانيم و يا درجه شيطاني آنها را كمتر و بيشتر اندازه گيري كنيم؟

  • لوكيشن و مصايب آن

پروداكشن مزار شريف نيز داستان خاص خودش را دارد. اما بايد پذيرفت در تعدادي صحنه‌ها نماها چشم نواز است. طبيعي بود كه لوكيشن مزار شريف در حال حاضر براي حضور در آنجا قابل تصور گروه سازنده هم نبوده از همين رو برزيده و منوچهر شاهسواري در مقام تهيه كننده تصميم گرفتند تا صحنه‌هاي داخلي را در كمال شهر كرج فيلمبرداري كنند.

براي اين منظور در زميني به وسعت چهار تا پنج هزار متر چند سوله بزرگ ساخته شد و سكانس هاي مربوط به ساختمان كنسولگري و خانه هاي اطراف و همچنين مسجد و حسينيه در آنها فيلمبرداري و ضبط گرديد. سكانس‌هاي پاسگاه‌هاي مرزي ايران و بازار مزارشريف نيز در اين منطقه ساخته شده است. يا اينهمه صحنه‌هاي داخلي مزار شريف هيچ حرفي براي گفتن ندارند و صحنه‌هاي خارجي نيز درهم و برهم روايت شده‌اند. البته اين لوكيشن در اجاره تهيه‌كننده بود و اين شهرك كوچك پس از پايان فيلمبرداري تخريب شد.

تدوين فيلم و موسيقي مزار شريف معمولي است. ضمن اينكه همين موسيقي؛ بخش مهمي از احساس را در بيان داستان بر عهده دارد. چنانچه حتي گاهي موسيقي جلوتر از داستان مي‌دود.

با اينهمه بايد به عزت و رشادت و عظمت ديپلمات‌هاي شهيدمان و به مظلوميت ايشان گريست و تمام قد برايشان ايستاد. ايكاش هر چه زودتر بزرگمردي از بدنه شريف سينمايمان در يك اثر درخور فيلمي در شان اين شهدا و قهرمان نجات يافته آن بسازد.

منبع :خبرآنلاين

کد خبر 308758

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha