ناخواسته برمی گردی! نگو که برنمی گردی. خدا وکیلی وقتی یکی اسمت را صدا می کند، ناخواسته و ناخودآگاه همه وجودت به جوش نمی آید که ببینی چه خبر است؟ نگو که حتی گاهی در این موارد احساس خطر نمی کنی.
نگو که اسم چیز مهمی توی زندگی ما آدم ها نیست. همین مطلبی که الان داری می خوانی- 4 صفحه ای که در مورد سبک نامگذاری اسم ما ایرانی ها و تاثیر دو طرفه اش بر زندگی است- اگر اسم نویسنده اش اول پرونده نباشد، همین خودت نمی گویی اینها دوباره سوتی داده اند و اسم نویسنده را یادشان رفته؟ خدا وکیلی نمی گویی؟
راستی، اسم شما چی هست؟ معنیاش را میدانی یا نه؟ با ما صفحات سبک زندگی این هفته را که ورق بزنی، خیلی چیزها دستگیرت میشود.
چه اسمهایی چه موقعی مد شدند؟
آمارهای سازمان ثبت احوال کشور میگوید در طول سالها، وقایع تاریخی و رویدادها نقش قابل توجهی در تعیین نام برای نوزادان داشتهاند.
وقتی رضازاده نامش را برد
انتخاب نام ابوالفضل برای نوزادان ایرانی در سال 85 و سیر صعودی آن طی 6 سال گذشته بیسابقه است؛ طوری که در 6 ماهه اول سال 85، از میان 500 هزار نوزاد متولد شده، نام ابوالفضل با 9 هزار و 679 فراوانی، پرطرفدارترین نام برای نوزادان پسر بوده است. این روند دقیقا از سال 80 یعنی اولین قهرمانی حسین رضازاده در المپیک سیدنی و با فریادهای «یا ابوالفضل» او شروع شده و تا الان هم ادامه دارد.
وقتی شریعتی رفت
غیر از اینها، گاهی هم اتفاق میافتاد که مردم از شخصیتهای بزرگ پیروی میکردند و نام بچههایشان را از نام فرزندان این شخصیتها میگرفتند. مثلا حدود سال 57، نامهای «احسان» و «سوسن» که نام فرزندان دکتر شریعتی بود، خیلی طرفدار پیدا کرد.
وقتی روح خدا آمد و رفت
اما جالبترین این نامگذاریهای مناسبتی، مربوط به نام روحالله است. در فاصله سالهای 40 تا 55، هر سال برای حدود 504 تا 507 نفر نام روحالله انتخاب شده بود اما در سال 56 و با اوجگیری انقلاب اسلامی، این رقم به 822 نفر و در سال 58 به 20 هزار و 368 نفر رسید. این روند در سال 59 به 15 هزار و 193 نفر رسید و کمکم فراوانی نام روحالله دوباره به حالت عادی بازگشت. اما در سال 68 و با رحلت امامخمینی(ره)، نام روحالله بیشتر از سایر نامها برای نوزادان انتخاب شد؛ طوری که انتخاب این نام نسبت به سال 67، با رشد 300 درصدی به 6719 نفر رسید.
وقتی سال او بود
مشابه این اتفاقها در سال امام علی(ع) (1379) هم رخ داد و برای اولین بار طی 40 سال گذشته، نام علی با فراوانی 8 درصدی پرطرفدارترین نام ایرانی بود.
وقتی جنگ بود
در فاصله زمانی جنگ تحمیلی، انتخاب نام «مهدی» بین خانوادهها شدت گرفت؛طوری که همزمان با اوجگیری دفاع مقدس و توجه ویژه جامعه در آن سالها به شهادت و بودن در رکاب امام زمان (عج)، مردم را به انتخاب نام مهدی برای فرزندانشان ترغیب کرد.
وقتی همینجوری خوششان میآمد
گاهی هم پیش میآمد که یک اسم همینجوری «مد» میشد و مردم هم خوششان میآمد؛ مثل اتفاقی که برای نام «حامد» در فاصله سالهای 62 تا 67 افتاده.
فاطمه، محبوب ایرانیان
تمایل ایرانیها به انتخاب نامهای مذهبی هیچ وقت کم نشده؛ در تمام این سالها، نامهای فاطمه، زهرا، مریم، معصومه، زینب، سمیه و مرضیه برای دختران و محمد، علی، حسین، ابوالفضل، مهدی، رضا، احمد، عباس و امیرحسین برای پسران، در صدر نامهای انتخابی بوده.
جالب اینکه آمار نامهای فاطمه و زهرا در صدر نامهای دختران، بیشتر از نام محمد در صدر جدول نامهای پرطرفدار پسران است. در میان نامهای پرطرفدار، بر اساس آمار رسمی سازمان ثبت احوال در فاصله سالهای 1340 تا 1380، نامهای ایرانی هم جایی برای خود دست و پا کردهاند. نام «امید»، پرطرفدارترین نام ایرانی برای پسران است که البته رتبه 46 پرطرفدارترین نامها را دارد.
نامهای فرهاد، بهروز، بهرام، بهمن، مهرداد، بهزاد، پرویز، بهنام، رامین، مهران و شهرام هم در رتبههای بعدی پرطرفدارترین نامهای ایرانی قرار دارند. اما در میان نامهای دخترانه، شهربانو رتبه 20 را دارد و بعد از آن هم نامهایی چون فریبا، مهناز، نسرین، فرزانه، فرشته، پروین، ناهید، شهناز، افسانه، مهری، مهین، پروانه، پریسا، سحر، آرزو و مژگان پرطرفدارترینها هستند.
البته اسمهای ترکیبی هم در جدول پرطرفدارترینها دیده میشوند؛ که از میان 26 اسم ترکیبی مردانه و 3 اسم ترکیبی زنانه، این اواخر، «امیر حسین» پرطرفدارتر از بقیه بوده.
پرطرفدارترین نام خانوادگی
آن روزهایی که ملت در اداره کل سجل احوال دارالخلافه ایران صف کشیده بودهاند تا اسم فامیلیشان را ثبت کنند و شناسنامه بگیرند، علاقه شان را به پیامبر (ص) نشان داده اند. آنها خواسته اند همه بدانند که محمدی اند. اینطوری الان بیش از یک میلیون نفر از جمعیت
69 میلیونی کشور، نام خانوادگی محمدی با پیشوند یا پسوند دارند و از این لحاظ، محمدیها رکورددارند.
فامیلیهای پرطرفدار دیگر هم اینها هستند: حسینی، احمدی، رضایی، مرادی، حیدری، کریمی، موسوی، جعفری و قاسمی.
بنابراین اگر وسط یک جمع غریب، دنبال یکی میگشتید که بهزور آشنا در بیاید، سراغ این جور فامیلیها بروید که فراوانیشان زیاد است و احتمال اینکه موقتا یکی فکر کند با او هستید و به سمت شما سر بچرخاند، زیاد است.
گرفتن شناسنامه برای نو رسیده
آدم که پدر یا مادر میشود، همینجوری دست و پای خودش را گم میکند، چه برسد به اینکه بخواهد برود یک شناسنامه هم برای نورسیدهاش بگیرد. این چند تا نکته کنکوری را یادتان باشد که اگر یک وقتی کارتان به زایشگاه و ثبت احوال و اینجور جاها کشید، بیخودی معطل نشوید و الکی ستاره بالای سرتان چرخ نزند.
از روزی که نورسیده تشریف میآورند، فقط 15 روز مهلت دارید تا به بچه هویت بدهید و برایش شناسنامه بگیرید. بنابراین زودتر تصمیم بگیرید و در همین مهلت قانونی قال قضیه را بکنید وگرنه دودش میرود به چشم خودتان!
بچه، کله سحر، نصف شب و لنگ ظهر سرش نمیشود و هر موقعی که عشقش بکشد به دنیا میآید. اما شما حواستان باشد که در اولین فرصت و اولین روز کاری بعد از تولد، گواهی ولادت برایش بگیرید. بنابراین مهر بیمارستان، پای برگه گواهی ولادت از نان شب هم واجبتر است.
قبل از رفتن به اداره ثبت احوال، این چند چیز را فراموش نکنید،؛ شناسنامه پدر و مادر، گواهی ولادت نوزاد، فیش بانکی در وجه سازمان ثبت احوال، یک خودکار برای پرکردن فرم درخواست شناسنامه و فتوکپی همه صفحات شناسنامه پدر و مادر. البته فتوکپی بقیه مدارک را هم برای خودتان داشته باشید، بد نیست.
وقتتان را طوری تنظیم کنید که اول صبح آنجا باشید تا کمتر توی صف بمانید. نوبت گذاشتن به وسیله زنبیل، پارهآجر و... عمرا اینجا کاربرد داشته باشد!
خونسردی خودتان را حفظ کنید؛ قرار نیست آپولو هوا کنید. مسئول آنطرف باجه فقط از شما یک اسم میخواهد، همین. پای اجداد و وصیتنامهشان را هم وسط نکشید!
آن قسمتی که راجع به نامهای ممنوع است را به دقت بخوانید. اگر نام موردنظر شما ممنوع باشد، هیچ رقمه نمیتوانید آن را روی بچهتان بگذارید؛ آنوقت جلوی باجه دپرس میشوید.
لازم نیست اینجا خجالتی و سر به زیر باشید و موزاییکهای کف سالن اداره را بشمارید؛ اتفاقا اینجا باید سرتان را بالا بگیرید و در و دیوار را بخوانید. روی سینه دیوار ثبت احوال همیشه اطلاعاتی هست که به دردتان بخورد و راهنماییتان کند.
کار تنظیم شناسنامه و «سند به نام زدن» نورسیدهتان، در حالت عادی 3 ـ 2 ساعتی طول میکشد، بنابراین عجله نکنید؛ روزنامهای، مجلهای، چیزی برای مطالعه ببرید و خودتان را توی این مدت سرگرم کنید. نوبت تحویل شناسنامهتان که شد، خودشان صدایتان میزنند.
بعد از گرفتن شناسنامه سبزرنگ جدید، یک بار همه مشخصات درج شده توی شناسنامه را کنترل کنید. نشود که بروید خانه و ببینید اسم دختر کوچولویتان در شناسنامه «صفرقلی» نوشته شده و همانجا کلک موارد اشتباه شناسنامه را بکنید ها!
آقای «ج»مثبت است
روانشناسی علم عجیب و غریبی است؛ آنقدر عجیب و البته گسترده که خیلی راحت میشود آن را به تمام جنبههای باربط و بیربط زندگی آدم وصل کرد. این هم یک نمونهاش؛ هر چند به نظر میرسد روانشناسی نامها، بیشتر جنبه تفریحی و سرگرمی داشته باشد تا جنبه علمی و تحقیقاتی! این نمونهها را از یک وبلاگ(www.Kabalarian.blogfa.com) که توی کار روانشناسی اسمهاست، گرفتهایم.
اگر اولین حرف نام شما «ج» باشد؛ شما آدم مثبتی هستید که استعداد فراوانی همراه با قوه ابتکار دارید. اگر بتوانید از استعداد و قریحه خدادادیتان بهترین استفاده را ببرید، فرصتها و امتیازات زیادی در زندگی بهدست میآورید. شما همیشه به دنبال یادگیری هستید اما متاسفانه کارهایی را که شروع میکنید، به پایان نمیرسانید. شما درباره هر چیزی که اطرافتان وجود دارد فکر و تامل میکنید و به انسانها چندان اعتمادی ندارید.
عاشق ورزش، مسافرت و ماجراجویی هستید و آدمی فوقالعاده صادق.
اگر نام شما محمد است؛ این نام به شما ذات و طبیعتی عجیب و غریب و همچنین میل به امتیاز و برجستگیهای مالی داده است. شما در زندگی به دنبال بهترین هستید و قدر و ارزش هر چیز را به خوبی درک میکنید.
اگر نام شما ساناز است؛ این نام به طبیعت شما صفتهایی همچون حساس، خلاق و ایدهگرا داده که در زمینههای مختلف ادبی یا هنری میتواند بروز کند. شما به هارمونی و پالایش محیط اطراف و روابط شخصیتان علاقه دارید.
اگر نام شما مریم است؛ در صورتی که تا به حال فکر میکردید خانمها در امور مادی و روابط تجاری همیشه پشت سر مردها قرار دارند، مریم این فرضیه شما را باطل خواهد کرد. شما اهل عمل هستید و کمتر شعار میدهید. جذابیت جزو خصوصیات شماست. ظاهری آراسته، بودن در جمع برای پیدا کردن ارتباطهای تازهتر و البته گذراندن هر روز بهتر از دیروز از جمله ویژگیهای شماست.
اسم آدمها را از چه چیزهایی میگیرند؟
برای اینکه روی کسی اسمی بگذارند، رایجترین شیوه، الگو گرفتن از نامهای بزرگان و گذشتگان است. اما بعضیها دلشان میخواهد اسم بچهشان را از تقسیمبندیهای دیگر انتخاب کنند؛ انتخابهایی که گاهی دلایل جالب و حتی عجیب و غریبی دارند.
بزرگان سرزمین: رایجترین نوع نامگذاری، انتخاب اسم از میان نامهای بزرگان دینی است؛ طوری که طی 90 سال اخیر که شناسنامه به وجود آمده و آمار ایرانیها ثبت میشود، همیشه رتبههای بالای جدول پرطرفدارترین نامها، به اسامی معصومان(ع) اختصاص دارد؛ فاطمه، زهرا، راضیه، مرضیه، محدثه و... برای خانمها و محمد، علی، مهدی، حسین و... برای آقایان. اسامی پیامبران و شخصیتهای دینی هم در این دسته جا میگیرند؛ نامهایی مثل ادریس، یوسف، عیسی، ابراهیم و ابوالفضل برای آقایان و مریم، آسیه، هاجر و خدیجه برای زنان.
موقعیت: خب، حق بدهید. زن و شوهر همان اول ازدواج با هم عهد میکردند اسم پسرشان را بگذارند «گل مراد». بعد، از بدشانسی ییهو 4 تا دختر پشت سرهم میآمد و آرزوهایشان نقش بر آب میشد.
برای همین اسم دختر آخری را میگذاشتند «خانوم بس» تا نوگل پنجمیشان پسر باشد. خیلیها با نذر و نیاز بچهدار میشدند و مثلا نذر میکردند اگر بچهدار بشوند اسمش را بگذارند «خداداد»، «لطف الله» یا «غلامحسین» یا مثلا بچه همان اول، مریضی مهلکی گرفته و به امید زنده ماندن، اسمش را «بمانی» گذاشتهاند.
خیلی وقتها هم خوابها در تعیین اسم بچه مؤثر بود و کسی آن را انتخاب میکرد که آمده بود به خواب پدر و مادر بچه؛ بیشتر این نوع اسمها مذهبی هستند.
تاریخ: بعضی اسمها از لای صفحات کتابهای تاریخی و قدیمی انتخاب شدهاند. آدمها میگردند دنبال تاریخ کشور و قومشان و از روی آن اسم میگذارند روی بچه.
حالا این اسم میتواند نام پادشاهان یا وزرا و معاونان حاکمان باشد مثل کورش، خسرو، داریوش، تیمور، بهرام، بزرگمهر، بردیا و... یا میتواند نام سرداران لشکر ایران باشد مثل سورنا. بعضی وقتها هم اسمهای اساطیری مورد پسند پدرها و مادرهاست مثل آرش، سهراب و فریدون برای آقایان و رودابه، تهمینه و سودابه برای خانمها.
گاهی اوقات هم ملت هوس میکنند بروند سراغ اسمهای نایاب و ته و توی تاریخ را در میآورند تا مثلا اسم گلپسرشان را بگذارند هوخشتره یا خشژیتی؛ هرچند که این عده، احتمالا جلوی باجه ثبت احوال مجبورند تصمیمشان را عوض کنند.
تقویم: بعضی وقتها زمان نقش مهمی در نامگذاری دارد. بعضیها مواقع و ماههای ویژهای را دوست دارند که نوزادشان آن موقع (روز یا ماه) به دنیا آمده. برای همین اسم بچه را از همان زمان میگیرند که خاطرهاش برایشان بماند؛ مثل سحر، بهاره و باران برای خانمها و جمعه، بایرام و عیدیمحمد برای آقایان.
اینجا هم آمار بیشترین فراوانی انتخاب اسم از روی زمانها را به آذربایجان شرقی، فارس، خراسان و ایلام میدهند؛ ضمن اینکه میان این نامها هم میشود چیزهای جالبی پیدا کرد مثل نامهای مغرب علی، شهریور و روزگار برای مردان و فوری، ماه بس و آتیتا برای زنان.
سرزمین: نامگذاری این دسته، بیشتر به سرزمین و منطقه جغرافیایی میزند. ایران دخت، توران و ایران رایجترین این اسمها هستند. اهالی آذربایجان شرقی، فارس، خوزستان و مازندران بیشتر از بقیه از این اسمها استفاده میکنند. نامهای جالب این دسته هم کم نیستند؛ دریاقلی، اطراف، دردل، شیروان، کوهیار، برجعلی و کویت برای مردان و کشور، مملکت، صحرا، سمرقند و دره بزرگ برای زنان.
گیاهان: توی این راسته، گلها پرطرفدارترین اسمها هستند. طبیعی است که لطافت گلها با خلقوخوی زنانه بیشتر سازگار است و بنابراین خانمها مشتریهای پروپاقرص این دستهبندی هستند؛ نرگس، نسترن، نیلوفر، لاله، لادن، گلناز و... از نامهای گلگلی هستند.
حیوانات: حیوان فقط اسمش بد در رفته است. بعضی حیوانها هستند که نامشان خیلی پرطرفدارتر است. اولین اسمهایی که این وسط به ذهن میآیند غزاله و آهو هستند؛ آن هم به خاطر چشمهای درشت و قشنگشان که چشمهای نورسیده، خیلی شبیه آنها بوده.
این نامها هم ظاهرا بیشتر به دخترخانمها اختصاص مییابد. اما جالب است بدانید که نتایج یک تحقیق رسمی درباره نامهای ایرانی نشان میدهد که 80درصد اسامی انتخابی از حیوانات، مربوط به مردان میشود.
ماجرا وقتی جالبتر میشود که بدانید 61درصد از کل اسامی جانوران، مربوط به پستانداران و بقیه به ترتیب فراوانی مربوط به پرندگان، خزندگان و حشرات است. شاید باورتان نشود ولی نامهایی همچون بلبل، قوش، طوطی جان، کفتری و گرگ برای خانمها و پشه، ببر، توله شیر، گنجشک، جان ببر و موشه هوش برای آقایان انتخاب شده است.
کرمانشاهیها، خراسانیها و مردم استان فارس بیشترین فراوانی نامهای برگرفته از حیوانات را دارا هستند.
نامهای ممنوعه
فرض کنید یک بابایی صاحب دختر شود و یکهو هوس کند اسم نورسیدهاش را بگذارد «تریاک» (نخندید، قدیمترها این اسم را بعضیها روی دخترهایشان میگذاشتند اما حالا ممنوع شده است)؛ شما باشید اجازه میدهید آن «بابانما» اسم طفل معصوم را اینجوری انتخاب کند؟ البته این وسط یک نکته هم وجود دارد و آن هم این است که قانون، تشخیص نامهای ممنوع را به عهده «شورای عالی ثبت احوال» گذاشته است.
ماده 20 قانون ثبت احوال کشور، نامهای ممنوع را اینطور معرفی میکند؛ نامهایی که «موجب هتک حیثیت مقدسات اسلامی» شوند و همچنین «عناوین و القاب و نامهای زننده مستهجن یا نامتناسب با جنس» باشند.
همین قانون کوچک و جمعوجور باعث شده که هم انتخاب نامها زیاد محدود نباشد و هم جلوی نامگذاری با اسمهای ضایع و آبروبر، تا حدود زیادی گرفته شود.
اسمهای نخودچی کشمشی
نخودچی و کشمش را دیدهاید؟ چقدر به هم میآیند؛ انگار اگر اسم یکیشان را ببری، اسم آن یکی هم دنبالش می آید؛ عین آچار و پیچگوشتی یا قاشق و چنگال و حتی استکان و نعلبکی. مردم دوست دارند اسم بچه هایشان هم همینطور باشد. بیشتر اوقات هم، خواهر و برادرها اسمهایشان با هم میخواند؛ مثلا حرف اول اسم همهشان «م» است؛ مثل مرتضی، مریم، محمد، مبینا، محدثه، مهناز و...
گاهی میان نامهای بچهها میشود ارتباطهای ریاضی و هندسی پیدا کرد؛ مثل «فرهاد و فرنوش و سروش» که دو تا دوتا با هم ست شدهاند.
بعضی مواقع روابط تاریخی میان اسمها هست؛ مثلا پدر خانواده اسمش رستم است و نام بچهاش را میگذارد سهراب یا خواهر و برادرهایی که اسمشان «حسین، زینب و عباس» است.
بعضی وقتها هم طبع شاعرانه بابا و مامان گل میکند و میروند سراغ انواع و اقسام صنایع ادبی؛ مثلا نام خانوادگی «فرزانه» با بچههایی به نامهای «فراز، فرزاد، فرزانه و فیروز» ؛ یا حتی اسم بچه را وارونه همدیگر انتخاب میکنند؛ مثل «امین» که بر عکساش کنی، میشود «نیما» . حالا فکر کنید فامیلی این 2 تا پسرهم امین باشد!
اسم فقط شناسنامه ای
حکایتش را شنیدهاید که؟به یک بنده خدا گفتند انواع «ک» را نام ببر، او هم شروع کرد به شمردن «ک»هایی که «ک» نوشته میشوند و «چ» و «ه» و ... خوانده میشوند. حالا این حکایت شناسنامههاست. بعضیها بیخیال اسم شناسنامهایشان میشوند و توی خانه، آنها را با اسم دیگری صدا میزنند.
دور زدن قانون «نامهای ممنوع شناسنامهای»، رایجترین دلیل کاربرد اسمهایی هستند که نوشته میشوند ولی خوانده نمیشوند. فرار از اسمهای دوست نداشتنی، غیررایج و قدیمی ازجمله دلایل دیگری است که پدر و مادرها یا بچهها را مجبور میکند که نام شناسنامهایشان را به نام مستعار تغییر دهند.
اسمهای ضرب المثلی
بعضی آدمها آنقدر توی تاریخ به صفتی مشهور شدهاند که اسمشان هم تبدیل به ماده اولیه ساخت یک ضرب المثل شده است؛طوری که مردم برای اشارهکردن به چیزی یا موضوعی (یا حتی همان صفت) از آن نام استعاره میگیرند؛ چرچیل نماد انسانهای سیاستمدار و حیلهگر، صدام نماد دیکتاتوری و تجاوز و یزید، نماد ستمگری، بیرحمی و تنفر هستند.
حالا اگر کسی هرکدام از این صفتها را در رفتارش داشته باشد، به آن نام مشهور میشود؛ هرچند استفاده از این اسمهای صفتی، همیشه توسط بزرگان دینی نفی شده و نوعی تمسخر به حساب میآید.
اسمهای دو جنسیتی
اسمها گاهی اوقات میان دخترها و پسرها مشترک است و گاهی هم تاریخ، این شباهتها را اشتباهی ثبت کرده است. هنوز کسی درست نمیداند اسمهایی مثل باران، فرخ و عرفان مردانه هستند یا زنانه.
گاهی اوقات هم ملت زیرابی رفتهاند و مثلا اسم دختر بیچاره را گذاشتهاند «عزت»، «شاهرخ» یا «منصور» و اسم پسر بینوا هم «اشرف»، «اکرم»، «سوزان» و «خورشید» انتخاب شده است.
ظاهرا آمارها نشان می دهند که بیش از 70درصد اسمهای نامتناسبی که روی مردان گذاشته شده، برای زنان مناسب است و 30درصد هم برعکس. مردم استان آذربایجان شرقی، در انتخاب اسمهای دوجنسیتی رکورد دارند.
تغییر نام و نام خانوادگی
قانون نامهای ممنوعه، قبلا زیاد جدی گرفته نمیشد. آن اوایل حتی محدودیتی هم برای نامگذاری نبود. برای همین اسمهایی روی بچه می گذاشتند که بعدا که بزرگ می شد، جرات نمی کرد اسمش را جایی بگوید. اینجور اسم ها طبق عرف یا قانون، غیرمجاز است و شخص میتواند آن را تغییر بدهد منتها این کار شرایط و روال خاص خودش را دارد. تغییر نام و نام خانوادگی برای بعضی اسم های خاص، شدنی است.
اسم:
نامهایی که موجب هتک حیثیت مقدسات اسلامی شود؛ مثل عبداللات و عبدالعزی (لات و عزی؛ 2 بت بزرگ مکه در دوران جاهلیت بودهاند)
اسامی مرکبی که عرفا یک نام محسوب نمیشوند و اسامی مرکب ناموزون؛ مثل سعید نهراد
عناوین - اعم از لشکری و کشوری- یا ترکیبی از اسم و عنوان؛ مثل سروان، سرتیپ یا شهردار علی
القاب- اعم از ساده و مرکب - مثل ملکالدوله و سلطانعلی
اسامی زننده و مستهجن، معرف صفات مذموم و مغایر با ارزشهای والای انسانی؛ (مثل گرگ)، مغایر با عرف ، مغایربا فرهنگ غالب و مقدسات مذهبی، نامهای اشاعهدهنده فرهنگ بیگانه (مثل ونوشکا، ژاکاردو) و البته نامهایی که موجب تحقیر اشخاص بوده و معنای لغوی آن در جامعه مورد پذیرش نباشد؛ مثل گت آقا، گدا و...
اسامی نامناسب با جنس؛ مثل ماشاءالله برای زنان و اشرف و اکرم برای مردان
حذف کلمات زائد و غیرضروری در نام اشخاص؛ مثل گرگ
تصحیح اشتباهات املایی در نوشتن نام؛ مثل زهراب به سهراب یا منیجه به منیژه
همنام بودن فرزند با پدر و مادر در یک خانواده
تغییر نامها از عربی به شکل فارسی؛ مثل رحمن و اسمعیل به رحمان و اسماعیل
تغییر نام تازه مسلمان شدهها
تغییر نام کسانی که اسم آنها ایام هفته باشد
تغییر نام کسانی که تغییر جنسیت دادهاند
حذف پیشوند «عبد» از اسامی غیر از نامها و صفات خداوند
نام خانوادگی
بیش از 2 کلمه یا بیش از یک کلمه و یک حرف یا عدد یا پسوند یا به طور مطلق یا مضاف نام محل؛ مثل دو اصل تهرانی، علینژاد مطلق و...
ترکیبی از واژههای ناپسند و مستهجن؛ مثل گداپور و پدرسوخته
تشکیل شده از واژههای خارجی؛ مثل جمالاف برای ایرانیان غیرمهاجر
نامهای خانوادگی مذموم و مغایر با ارزشهای فرهنگ اسلامی
اسامی محل به طور مطلق و مضاف؛ مثل کرجی یا
افخمی تبریزی
واژههای گرفته شده از القاب و اسامی مربوط به عناوین علمی؛ مثل دکتر، دانشگاه، سرهنگ و...
اگر میخواهید بیشتر بدانید:
گذشته از کتابهای عامهپسند و جورواجوری که با نام مشابه «فرهنگ نامها» به چاپ میرسند، اینترنت هم قربانش برویم پر است از مقاله و سایت در این موضوع. 4-3 تا از بهترینهای کتاب، مقاله و سایت درباره نامها، اینها هستند:
کتاب «تاثیر وقایع بر نامگذاری ایرانیان» نوشته محسن پوریانی؛ مقاله «تاملی در نامهای متجانس ایرانیان؛ معجونی از نمک و هلاهل»، نوشته فرزانه غلامی و سایت جامع «فرهنگ نام:www.Esm.ir».
بهتر است سری هم به سایت سازمان ثبت احوال بزنید؛ آن گوشه سایت، یک لینک دارد به اسم «فرهنگ نامهای ایرانی».
آنجا دل و روده تمام اسمهای ایرانی را ریختهاند بیرون؛ اینکه معنی هر اسمی چیست، فارسی است یا از جای دیگری آمده و جالبتر از همه، نمایش فراوانی نامهاست؛ با وارد کردن نام موردنظر، علاوه بر اینکه همه اطلاعات چند خط بالاتر را به دست می آورید، آمار فراوانی اسم را هم پیش چشمتان میگذارد تا بدانید چند نفر با نام شما در کشور دارند زندگی میکنند: www. Nocrir.com .com