یکشنبه ۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۹
۰ نفر

همشهری آنلاین: امروز ۳ آبان ماه تولد محمود استادمحمد است، همان نمایش‌نامه‌نویسی که می‌گفت: "من در ۲۰ یا ۳۰ سالگی‌ام خیلی پیرتر از این‌ها بودم‌ ..."

به گزارش ايسنا؛ محمود استادمحمد نمایش‌نامه‌نویس و کارگردان تئاتر 3 آبان سال 1329 در تهران به دنیا آمد، نمایشنامه‌نویسی که یکی از طلایه‌داران تئاتر اجتماعی ایران بود و باعث شد زبان کوچه و بازار به صحنه تئاتر راهی باز کند و نمایش‌نامه‌هایی مانند "آسید کاظم"،"شب بیست و یکم"،"دیوان تئاترال"،"عکس خانوداگی"،" تهرن"،"سپنج رنج و شکنج"،"خونیان و خوزیان"، "دقیانوس امپراتور شهر اقیانوس"،"آخرین بازی" و "قصص القصر"، "آنها مأمور اعدام خود هستند" و ... نوشته شود.

استادمحمد که زاده سومین روز دومین ماه پاییز است، سوم مرداد سال 92 در سومین روز دومین ماه تابستان بعد از یک دوره بیماری در بیمارستان جم درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) برای همیشه آرام گرفت.

خبرنگار تئاتر ایسنا به انگیزه سالروز تولد این هنرمند مروری دارد بر بخشی از سخنان او درباره نمایش‌نامه‌نویسی.

این مطالب با عنوان "نمایش‌نامه نویس مقام خداوندی دارد" در کتاب کانون (کانون کارگردانان خانه تئاتر) منتشر شده است که در ادامه می‌خوانیم:

"نویسنده باید با کلمه خویشی و خویشاوندی پیدا کند،‌ باید رابطه‌ی خانوادگی پیدا کند. تا پیدا نکند‌، نویسنده نیست. می‌نویسد اما نویسنده نیست؛ تا با کلمه هم جنس نشود، نویسنده نیست. و این چیزی‌ست که الان وجود ندارد و الان کسی اصلن دنبال‌اش نیست. فراموش شده‌ست. به این دلیل‌، که،‌ فرمولی درست شد- اتفاقا در جماعت اهل قلم- این که نویسنده فقط باید تکنیک نوشتن بداند این دانستن تکنیک نوشتن، خیلی معنا دارد،معنای بسیار تاثیرگذاری دارد. یعنی درست ضد آن چیزی است که ماهیت یک نویسنده را شکل می‌دهد و به وجود می‌آورد. به همین دلیل هم هست که نوشتن الان آسان شده‌، خیلی هم آسان شده‌؛ به خصوص در نمایش‌نامه نویسی...

...نمایش‌نامه نویس یک مقام خداوندی دارد و خالق است. اگر نمایش نامه نویس باشد، و بشود با جرات نوشت آقا یا خانم فلان،‌ نمایش‌نامه نویس‌اند. او،‌ صفت خدایی دارد و قدرت خداوندگاری‌؛ و اگر نداشته باشد نمایش نامه نویس نیست. یک چیزی این وسط‌هاست که می‌نویسد. چون باید،‌آدم بزاید و خلق کند. جنس زن‌، یکی دو تا می‌یاید و فرتوت می‌شود؛ نمایش نامه نویس در یک نمایش 10 تا آدم به معنای واقعی باید بزاید. اگر این زایندگی اتفاق نیفتد، نمایشنامه اتفاق نمی‌افتد اصلن و اگر اتفاق بیفتد آن وقت همین می‌شود که بکت‌، با یک نمایش‌نامه می‌شود بکت‌؛ خداوندی خودش را ثابت می‌کند و جان‌اش را هم روی آن می‌گذارد.

من‌،این طور فهمیدم‌، یعنی در انواع نوشتن‌، همه آن فعل نوشتن و روح نویسندگی و صفت خداوندگاری را دارند،‌ اما در نمایش نامه نویسی‌، نمایش نامه نویس با خلق آدمیزاد روبه روست. باید آدم خلق کند و به همین دلیل است که از خودش می‌کند. هر بچه‌ای که می‌زاید‌، یک قسمت از وجودش را می‌گذارد‌. پس تا کسی هنر را نفهمد و به مقام هنرمندی نرسد‌، امکان ندارد‌، بتواند نمایش‌نامه بنویسد...

... در دوره‌ای، هر چه اطراف‌ات می‌بینی پر از تعفن و لجن است. اگر نویسنده باشی‌، همان است که تو را انتخاب می‌کند و می‌گوید مرا بنویس. اگر نویسنده‌ای باید زنده بمانی و زندگی باید داشته باشی الان وظیفه‌ات است که من را بنویسی‌؛ لجن را و تعفن را. اگر بالعکس یک دوره عاشقانه و زیبا داری و زندگی زیبا با معشوق‌ات و لحظات لطیف و ظریف‌، آن هم می‌گوید مرا بنویس.

من وقتی "دیوان تئاترال" را می‌نوشتم‌، یکی از زیباترین لحظات عاشقانه در زندگی‌ام به وجود آمده بود و خود به خود زبانم آن گونه شده بود؛‌ پر از خوش بویی و خوش رنگی و زیبایی. بالعکس در "شب بیست و یکم" هرچه لجن است‌، ریخته شده در آن و من آن نمایش را پشت در یک توالت نوشتم. یکی از چیزهایی که در نمایش "آسیدکاظم" برای من مهم است‌، این است که در عکس‌هایم پیداست که من در 20 یا 30 سالگی‌ام خیلی پیرتر از این‌ها بودم‌؛ من آن دوره به دلیل زندگی‌ام که داشتم و رفقای خیلی خیلی صمیمی و آمیخته‌ی من‌،اکبر مشکین‌، نصرت رحمانی و... که همه اصلن پیرمرد بودند،‌خود به خود‌، روی من تاثیر گذاشته بودند. مونولوگ کوتاهی ست در آن نمایش که مال پهلوان است و امروز که می‌خوانم‌اش‌، می‌بینم چه قدر آن موقع من پیر بودم که این گونه نوشتم‌؛ یعنی زبان‌، زبانی پیر است. حرف آخر‌؛ تئاتر‌، باور است و اگر به من بگویند تئاتر چیست‌، می‌گویم باور است. باور زندگی و لحظه و اتفاق . تو اگر توانستی آن چه را که تخیل می‌کنی، خودت باورش کنی همان را می‌آوری روی کاغذ‌؛ اما این باور‌،کار هر کسی نیست."

کد خبر 311499

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار هنر

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha