چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۴ - ۰۵:۳۰
۰ نفر

اسماعیل رمضانی: رسانه آدم را در ذهن دیگران تکثیر می‌کند. وقتی تکثیر شدی به تعداد آدم‌هایی که تو را می‌شناسند بزرگ می‌شوی، شهره شهر می‌شوی و خیلی‌ها دور و برت می‌گردند.

شايد اين در وهله نخست خيلي به كام آدميزاد شيرين باشد اما در پشت پرده ماجرا شيريني‌هاي زيادي را هم از زبان تو دور مي‌كند. 2حادثه رسانه‌اي براي آدم‌هاي معروف تلويزيوني در يكي‌دو هفته اخير در عمق ماجراي خويش نشان داد كه شهرت رسانه‌اي تا چه اندازه مي‌تواند لذت‌هاي ساده زندگي را از دارندگانش بستاند.

شايد براي شما رفتن به يك مهماني خانوادگي خصوصي يا تماشاي بازي تيم فوتبال محبوبيت در يك كافي شاپ معمولي امر ساده‌اي باشد. شايد حتي شادي پس از گل و كري خواندن براي مربي تيم حريف هم بتواند در زمره لذت‌هاي زندگي شما قرار بگيرد اما يك مجري معروف تلويزيوني «حق» ندارد چنين لذتي را بچشد. جك گفتن و شنيدن - اين لذت بزرگ زندگي ما ايراني ها(!)- هم اگرچه براي همگان قابل چشيدن است اما شما به‌عنوان عموهاي فيتيله‌اي هميشه بايد حدومرزها را تحت هر شرايطي نگه داريد. شما به تعداد تلويزيون‌هاي موجود در خانه‌ها تكثير شده‌ايد، بزرگ شده‌ايد، معروف شده‌ايد پس ديگر مجاز به انجام هركاري نيستيد. هر لحظه و هرجا ممكن است سوزني از دوست يا دشمن شما را بتركاند. اضطرابِ زيستن در چنين شرايطي كه هميشه بايد مراقب همه‌‌چيز بود، آيا به لذت شيرين داشتن شهرت مي‌ارزد؟

شايد كمي بدبينانه باشد اما براي من ماجراي شهرت رسانه‌اي به همان تبليغ معروف پفك نمكي در دهه60 مي‌ماند؛ همان كه اژدها از حسني مي‌پرسيد كه كجا مي‌روي؟ و او هم پاسخ مي‌داد كه: «دارم مي‌رم به مهموني/ خونه مادربزرگ/ بخورم پفك نمكي/ چاق بشم چله بشم/ بعد ميام تو منو بخور!» يا همان داستان معروف كدو قلقله زن كه پيرزن همه حيوانات جنگل را با وعده اينكه اگر بگذارند به خانه دخترش برود چاق و چله مي‌شود و بعد كه برمي‌گردد آنها گوشت بيشتري براي خوردن دارند، سركار مي‌گذاشت. بعد هم مجبور شد داخل يك كدو خودش را براي برگشتن به خانه قايم كند و قل زنان از كنار حيواناتي كه سركارشان گذاشته، بگذرد. اين ماجرا حتي به آن داستان معروف خارجي كه جادوگر جنگل به بچه‌هاي زنداني‌اش مدام غذاهاي خوشمزه مي‌داد تا براي خورده شدن - بي‌آنكه از چنين هدفي آگاه باشند- چاق و چله‌تر شوند، هم بي‌شباهت نيست. رسانه گاهي ابزاري براي چاق و چله‌كردن ماست و اين لزوما اتفاق خوبي نيست. نه اينكه چاق و چله‌شدن بد باشد بلكه اگر چاق و چله شديم بايد بدانيم كه ممكن است يا براي خورده شدن استعداد بيشتري پيدا ‌كنيم و يا مجبور باشيم مدام خودمان را داخل كدوهاي دنياي امروزي قايم كنيم. «خونه مادربزرگه» هزارتا قصه و كلي غذاهاي خوشمزه دارد، اما شايد براي حسني قصه‌ها هميشه نتيجه مطلوبي به‌دنبال نداشته باشد.

کد خبر 313434

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha