برنامه محیط زیست دریای خزر CEP یک برنامه فراگیر منطقهای است که توسط پنج کشور ساحلی دریای خزر (آذربایجان، ایران، قزاقستان، روسیه و ترکمنستان) ایجاد و توسعه یافته است.
هدف این برنامه جلوگیری از تخریب محیط زیست دریای خزر و پیشبرد و توسعه پایدار در این منطقه است.
بودجه این برنامه توسط دولتهای ساحلی خزر، جامعه بینالمللی و از طریق تسهیلات زیستمحیطی جهانی (GEF) و برنامه عمران ملل متحد، UNDP و همین طوربرنامه محیطزیست سازمان ملل متحد UNEP و بانک جهانی قابلیت اجرایی پیدا می کنند.
آنچه در پی میآید گفتوگویی است با دکتر حمید غفارزاده درباره این برنامه که طی آن مسائل و مشکلاتی که بر سر راه اجرای این برنامه وجود دارد بررسی و تبیین شده است.
دکتر غفارزاده که اینک به دوران بازنشستگی نزدیک میشود بیش از 20 سال است که به طور مستمر با سازمان ملل در زمینه مدیریت محیطزیست و سوانح همکاری دارد.
وی که دانشآموخته برنامهریزی توسعه شهری از اسکاتلند است تا پیش از برنامه محیطزیست خزر (CEP)، در کشورهای مختلفی چون یونان، آذربایجان و کوزوو برای توسعه برنامه UNDP مشغول فعالیت بوده و در همه این سالها، بخشی از وقتش صرف تدریس اقتصاد محیطزیست در دانشگاهها شده است.
غفارزاده میگوید: «در شهر کوهستانی همدان به دنیا آمدم و تا 13 سالگی هرگز دریا را ندیدم اما سرنوشت چنین بود که تمام فعالیتهایم صرف حفاظت از دریا شود.»
- برنامه محیط زیست دریای خزر از چه زمانی به وجود آمد؟
-نقطه تولد CEP کنوانسیون رامسر بود ولی از سال 1998 برنامه محیطزیست در آنجا با توافق هر 5 کشور آذربایجان، ایران، قزاقستان، روسیه و ترکمنستان آغاز به کار کرد. البته کارهایی در رابطه با آن بود که از قبل آغاز شده بود. از 1995 بعد از فروپاشی شوروی کشورها شروع به گفتوگو کردند به ویژه بعد از اینکه مشخص شد خزر نفت دارد توجه بیشتری به آن جلب شد. این گفتوگو در رامسر به نتیجه رسید.
دفتر هماهنگی ابتدا در باکو بود و پس از یک توافق سیاسی به تهران منتقل شد.در مورد CEP معمولاً یک اشتباهی پیش میآید، CEP یک برنامه فراگیر بین دولتی محیطزیستی است.
به عبارت دیگر برنامه به این معنا که یک مجموعه پروژه که داخل آن اجرا میشود را پوشش میدهد. برخی از پروژهها را دستگاههای سازمان ملل حمایت مالی میکنند بعضی را اتحادیه اروپا، بعضی پروژهها به صورت همکار هستند یعنی مستقیماً در چارچوب برنامه نیستند. اما آنچه من میخواهم تأکید کنم این است که این برنامه، برنامه دولتهاست، یک برنامه بینالدول است یعنی پنج کشور متولی این برنامه هستند.
- آیا این برنامه از طرف 5 کشور حمایت مالی میشود؟
-حمایت مالی باید از طرف 5 کشور باشد اما تا به حال پول اصلی را دستگاههای بینالمللی دادهاند، دولتها بیشتر در زمینه تأمین مکان و یا کارشناس همکاری کردهاند ولی کمک مالی مستقیمی به برنامه محیطزیست نداشتهاند.
کمک مالی مستقیم را دستگاههای بینالمللی انجام دادهاند، به طور مثال پروژه داروین که از طرف صندوق داروین تأمین میشود، داروین صندوقی است که پروژههای متعدد محیط زیستی از آن تقاضا میکنند و براساس معیارهایی انتخاب میکند و پول میدهد.
در حال حاضر، 2 پروژه توسط داروین در چارچوب خزر حمایت میشود: پروژه فوک دریای خزر و پروژه آموزش محیطزیستی، که هدف آن طراحی، توزیع و انتشار یک مجموعه پوسترهای آموزشی- محیطزیستی است.بنابراین برنامه محیطزیست خزر یک برنامه بین دولتی است اما مردم معمولاً به اشتباه تصور میکنند این یک برنامه از سوی سازمان ملل است.
حال آنکه در واقع برنامه 5 کشور است که سازمانهای بینالمللی با آن همکاری میکنند یعنی یکسری کشور داریم یکسری همکار بینالملل، ما همکار بینالملل این پروژه هستیم.این همکاران بینالمللی تاکنون در 2 مرحله سرمایهگذاری کردهاند.
در پروژه CEP که مرحله اول آن از 1998 شروع شده، اتحادیه اروپا مبلغی حدود 6 میلیون یورو در اختیار گذاشت و دستگاههای مجموعه سازمان ملل هم از محل صندوق تسهیلات بینالمللی محیطزیستی موسوم به جف (GEF) حدود 5/8 میلیون دلار در این کار سرمایهگذاری کردند، سرمایهگذاریهای کوچکتر دیگری هم از سوی برخی سازمانها از جمله UNEP و بانک جهانی صورت گرفت.
به هر حال به صورت خلاصه در مرحله دوم نیز که از سال 3-2002 شروع شد جف (GEF) و اتحادیه اروپا در آن سرمایهگذاری کردند. GEF در این مرحله حدود 6 میلیون دلار و اتحادیه اروپا در قالب 3 پروژه: ماهیگیری پایدار- مدیریت پایدار سواحل – پایش کیفیت آب و برنامه اقدام که تازه شروع شده حدود 6 میلیون یورو سرمایهگذاری کردند.
- آیا پایش کیفیت آب در هر 5 کشور انجام میشود؟
-خیر، این نکته جالبی است. اتحادیه اروپا پولی را که در اختیار برنامه محیطزیست خزر میگذارد برای استفاده کشورهای تازه استقلالیافته شوروی سابق است و چیزی در اختیار ایران قرار نمیگیرد، البته ما سعی کردهایم در جاهایی که ایران از آن کمک مالی محروم است سهم ایران را از محل پروژههای سازمان ملل افزایش دهیم ولی این کار در همه موارد انجام نمیشود.
با این همه بنا بر تفاهمی که ما با پروژههای اتحادیه اروپا داریم در جلساتشان از کارشناسان ایرانی دعوت میکنند اما پولی برای خرید تجهیزات در اختیار ایران قرار نمیگیرد.
بهطور خلاصه دستگاههای بینالمللی طی 6 الی 7 سال گذشته که این پروژه آغاز شده 30 میلیون دلار در این کار سرمایهگذاری مستقیم داشتهاند اما سهم دولتها همان واگذاری و تأمین مکان برای برنامه و همکاری برخی کارشناسان با این برنامه بوده است.
مثلاً در ایران سازمان محیطزیست دفتری در اختیار ما گذاشته است این دفتر واقعا حیثیتی برای این برنامه بوده و جلسات متعددی با کارشناسان منطقه اروپا و سایر کشورها در آن برگزار شده و از این نظر ما قدردان و سپاسگزار سازمان محیطزیست هستیم.
- مهمترین عوامل تهدید کننده دریای خزر کدامند؟
-کاهش میزان ماهیها، آلودگی در دید گسترده، زوال تنوعزیستی و ورود گونههای بیگانه به خزر و توسعه ناپایدار در سواحل مهمترین عواملی هستند که در حالحاضر خزر را تهدید میکنند.
- مهمترین مسئله خزر از نظر شما چیست؟
-ماهیگیری در خزر شاید مهمترین مسئله محیطزیستی است، وقتی آمارهای بلند مدت خزر را نگاه میکنیم به خصوص در مورد خاویار، آماروحشتناک است. این بحران در ماهیهای خاویاری شاید به 2دهه پیش بازمیگردد که اتحادشوروی سابق شروع به سدزدن روی رودخانهها به خصوص ولگا کرد و این سدها باعث شد ماهیها برای تخمریزی به زیستگاههای طبیعی خود برنگردند.
ماهیان خاویاری و اساسا خیلی از ماهیها برای تخمریزی جهتعکس آب شنا میکنند و به سمت بالا میروند و این یک انتخاب طبیعی است یعنی بهترینها میتوانند به بالا برسند و تخمریزی کنند و این سدها باعث جلوگیری از این کار شد.
مسئله آلودگی و مسئله ماهیگیری هم از دیگر موانع بر سر راه تخمریزی ماهیان است.
همچنان که دیگر مجالی برای تخمریزیماهیها در سفیدرود باقی نمانده، چرا که علاوه بر آلودگی و ماهیگیری غیرمجاز، شنبرداری از کف سفیدرود و برداشت آب از این رودخانه اکنون ماهیان این رودخانه را به شدت تهدید میکند به طوری که هیچ ماهیای نمیتواند در بالادست تخمریزی کند.
- مسئله ماهیگیری از چه زمانی آغاز شد؟
-از همان 3-2 دهه پیش وقتی شوروی از هم پاشید، دریا عملا یک دریای باز برای همه شد. به استثنای ایران، در سواحل ایران کماکان کنترل روی ماهیگیری باقیماند ولی در 4کشور دیگر هیچ کنترلی روی ماهیگیری قاچاق وجود نداشت. در حال حاضر هم هیچ کنترل مؤثری وجود ندارد.
- وضعیت قاچاق خاویار در ایران چگونه است؟
-در ایران قاچاق به ندرت انجام میشود. خوشبختانه در سواحل ایران کنترل ماهی قاچاق بهتر از جاهای دیگر است.
الان هم اگر بخواهیم البته در سواحل خزر میتوانیم خاویار بخریم، ولی ایرانیها زیاد خاویار دوست ندارند و این یک شانس برای ماهیهاست!من در سال 1993 در باکو میتوانستم یک کاسه خاویار به قیمت یک دلار بخرم، این در سال 93 بود که هیچ کنترلی روی دریا نبود 4-3سال پیش در باکو خاویار خوب را میشد کیلویی 100دلار خرید شاید اکنون 200تا250دلار باشد زیرا هم تولید کم شده و هم کنترلهایی اعمال میشود.
- آیا در مورد جلوگیری از قاچاق خاویار در 5کشور کاری انجام شده؟
-طبق مطالعاتی که ما 4-3 سال پیش روی خزر کردیم به این نتیجه رسیدیم که برداشت خاویار توسط ماهیگیران کوچک برای کسب درآمد و معیشت نیست! این کار یک جنایت سازمان یافته است و یک مافیا دارد که با افراد مسلح روی دریا میروند و اگر کسی بخواهد جلوی کارشان را بگیرد اسلحه میکشند. این خاویار البته از استانبول، امارات یا اروپا سردرمیآورد که این از طریق شبکه گسترده صورت میگیرد؛ شبکهای که در همه دستگاهها نفوذ دارد.
- CEP تا چه اندازه در کنترل قاچاق مؤثر بوده؟
- برنامه محیط زیست خزر در این زمینه هیچ موفقیتی نداشته است، ما براساس یک تقسیم کار، تدوین برنامه ماهیگیری و مدیریت ماهیگیری را به عهده اتحادیه اروپا گذاشتیم، آنها تاکنون 2پروژه در مورد ماهیگیری اجرا کردهاند که متأسفانه هیچکدام موفقیت چشمگیری نداشته.
- علت اصلی کاهش ماهیگیری چیست؟
-علت عمده از نظر من برداشت بیشتر از حد پایدار از ماهیهاست، البته ایرانیها در این مورد معتدلتر برخورد کردند. ولی در 4کشور دیگر آنها یک تحول بزرگ سیاسی- اقتصادی- اجتماعی را تجربه کردند. در 10سال گذشته یک سیستم متمرکز ناگهان فرو ریخت. کشورهایی که تجربه کشورداری نداشتند آمدند و نمیشد انتظار زیادی داشت. ولی اکنون این کشورها روی پای خودشان ایستادهاند و انتظار میرود در این زمینه تجدیدنظر کنند.
مسئله دیگر در مورد خزر و ماهی خاویاری این است که خزر در واقع یک آکواریوم است، نه تنها به این علت که بسته است بلکه اغلب ماهیان خاویاری که در خزر هستند ماهیانی نیستند که از رودخانهها و زیستگاههای طبیعی ایجاد شده و بعد به دریا بازگشته باشند.
اغلب آنها در پرورشگاهها تولید شدهاند، همه بچه ماهیهایی هستند که در زایشگاههای مصنوعی تولید شدهاند مثلا ایرانیها سالی چندینمیلیون بچه ماهی تولید میکنند و داخل خزر میریزند، سایر کشورها هم همین کار را میکنند، ماهیهایی که اکنون در خزر موجودند دیگر تنوع ژنتیکی قبلی را ندارند.
- خزر از نظر تنوع جانوری، چه وضعیتی دارد؟
-خزر تنوع جانوری فراوانی ندارد ولی تنوع آن منحصر به فرد است: زیرا یک دریای منزوی است و چون از سایر آبهای جهان جداست موجودات آن منحصر به فرد هستند. به طور مثال ماهیان خاویاری مربوط به دوره ژوراسیک هستند فوک خزر در دنیا منحصر به فرد است و این تنوع است که در خطر است.
مسئله دیگر سم د.د.ت است که هنوز در حاشیهخزر استفاده میشود، د.د.ت را میتوان هنوز در آذربایجان و ایران خرید، در مطالعات سموم در اکوسیستم ecotox در بدن ماهیها د.د.ت پیدا شد، این سم وارد زنجیره غذایی میشود و در نهایت سلامت خود ما در خطر است. مسئله دیگر رشد ناپایدار سواحل است.
لازم نیست جای خیلی دوری برویم، از کوههای البرز به آن طرف، داستان توسعه ناپایدار را به خوبی میتوان دید، جنگلها را میتراشند به مزرعه برنج تبدیل میکنند، مزرعه را به مسکونی تبدیل میکنند، در نوار باریکی بین کوههای البرز و دریا 6میلیون نفر زندگی میکنند و در تابستان به 12میلیون نفر تبدیل میشوند.
این جمعیت زباله تولید میکند، غذا میخواهد... مزارع برنج بالاترین سرانه مصرف سموم شیمیایی را دارند این سموم به کجا میروند؟ همه وارد رودخانهها میشوند و به دریا میریزند، چرا در بدن ماهیها سموم هست؟
چون از مزارع شسته شده و وارد دریا شده، وقتی میگوییم توسعه کنار ساحل ناپایدار است فقط مربوط به کشور ما نیست در سایر کشورها هم چنین است. مثلا جمعیت باکو ظرف 4سال گذشته شاید بین 60درصد اضافه شده از هر جای شهر آسمانخراشهای زشت مثل قارچ رشد میکند و بالا میآید، خب همه آنها فاضلاب دارند، همه آلودگی دارند و وارد دریا میشوند.
در سواحل قزاقستان کشف نفت باعث افزایش جمعیت شده و این افزایش سبب فشار روی دریاست، در روسیه شاید کمتر این مسئله را داریم زیرا جمعیت روسیه تقریبا ثابت است حتی کم هم میشود ولی به هر حال توسعهای که آنجا بوده هم توسعه واقعا پایداری نیست.
ترکمنستان جمعیت کمی دارد و سواحل دستنخورده بسیار طولانی دارد اما در جایی که جمعیت هست مثل بندر ترکمنباشی یکی از بزرگترین آلودگیها را در کنار پالایشگاه میتوان دید، بوی تعفن آن از دور به مشام میرسد و تعفن چندین ساله را میتوان در یک خلیج دید.