دانشمندان میگویند به احتمال زیاد این مشکل از عقلشان است! البته منظور این نیست که خدایناکرده عقلشان مشکلی دارد، بلکه شیوه فکرکردنشان با هم متفاوت است. مثلاً در آمریکا حزب دمکرات و جمهوریخواه هیچگاه با هم در مورد یک مسئله هم عقیده نیستند یا اینکه لیبرالها و محافظهکاران اساساً به شیوه دیگری فکر میکنند.
محققین پاسخهای جالبی برای این مسئله دارند. نتیجه مطالعات پژوهشگران دانشگاه نیویورک که در مجله نیچر نوروساینس چاپ شد، نشان داد که محافظهکاران اشخاصی هستند که موقع تصمیمگیری بسیار محکمتر، سنتی و یکدنده هستند، در صورتی که لیبرالها بسیار راحتتر تصمیم میگیرند و حاضرند حتی مسائل جدید را تجربه کنند. با انجام یک سری آزمایشهای علمی جالب، محققان توانستند تفاوت وضعیت تصمیمگیری و واکنشهای مغزی افراد احزاب گوناگون را ترسیم کنند.
دیوید آمودیو سرپرست گروه تحقیقات که یک استادیار روانشناس در دانشگاه نیویورک است میگوید: گرایشهای سیاسی روی پایههای مستحکمی در مغز ما پردازش میشوند که تحقیقات ما نشان میدهد نحوه پردازش مغزی و تصمیمگیری افراد احزاب مختلف، متفاوت است.
بسیاری از افراد در شرایط مختلف به آسانی تصمیم میگیرند و حتی اگر وقت فکرکردن هم نداشته باشند شیر یا خط میکنند (لیبرال ها) ولی بعضی افراد حاضر به گرفتن تصمیم درصورتی که به آن فکر نکردهباشند، نیستند (محافظه کاران).
اما آزمایش این پژوهشگران به این صورت انجام شد که شرکتکنندگان که از لیبرالها و محافظهکاران آمریکا بودند،جلوی یک صفحه نمایشگر (مانیتور) مینشستند و همزمان دستگاههای ویژهای که به سر آنها وصل شدهبود، واکنشهای الکتریکی مغزشان را ضبط میکرد.
آزمایش به این صورت بود که یکی از دو حرف انگلیسی W و M در مدت چند میلی ثانیه روی صفحه مانیتور میآمد، اگر M بود شخص باید دگمهای که در جلویش بود را فشار میداد و اگر W بود نباید هیچ عکسالعملی نشان میداد.
برنامه کامپیوتری به صورتی بود که 80 درصد زمان آزمایش حرف M روی مانیتور میآمد. البته شرکتکنندگان این موضوع را نمیدانستند. انگیزه دانشمندان از این تناوب نشاندادن M این بود که ببینند افراد تا چه حد فشاردادن دگمه برایشان عادت میشود و تا چه حد برای فشاردادن دگمه فکر میکنند.
و چون حرف W بهندرت نشان دادهمیشد، برای شرکتکنندگان غافلگیرکننده بود و یک تلاش مغزی بالایی را برای فشارندادن دگمه میطلبید. در این صورت محققین میتوانستند بفهمند که عکسالعمل افراد در مقابل مسائل جدید و تغییر الگوهایشان چگونه است و سرعت تصمیمگیری آنها به چه صورت است.
نتایج جالبی در این آزمایش بهدست آمد مانند اینکه مغز لیبرالها خیلی بهتر و سریعتر تغییرات را پردازش میکند و عکسالعمل مناسبتری نشان میدهند و در کل 10 درصد بهتر از محافظهکاران پاسخ صحیح دادهاند.
از طرف دیگر محافظهکاران روی یک موضوع همواره پا فشاری میکردند و وقتی کلمه W هم ظاهر میشد باز میخواستند دگمه را فشار دهند.
تفاوتهای بیولوژیکی
مهمتر از آزمایش اول، تست EEG یا استفاده از دستگاه موجنگار مغزی در زمان انجام آزمایشها بود. محققین به نکته جالبی پیبردند که تفاوتهای بسیار آشکاری در نحوه عکسالعملهای مغزی لیبرالها و محافظهکاران وجود دارد.
لیبرالها نشان دادند که در زمان آزمایشها و تصمیمگیریها، ناحیه جلوی مغزشان فعالتر است، ناحیهای که بیشتر برای اطلاعات ناسازگار یا همان غیر عادی عمل میکند و به دلیل افزایش عملکرد ناحیه جلوی مغزی، لیبرالها با دقت بیشتری به سؤالها پاسخ میدادند.
پس از این آزمایش د انشمندان نشان دادند که به احتمال بسیار زیاد، شیوه فکرکردن و تصمیمگیری محافظهکاران و لیبرالها با یکدیگر متفاوت است و افرادی که در یک حزب هستند بیشتر به یک شیوه تصمیم میگیرند.
دکتر مارکو یاکوبونی مسئول شبیهسازی مغناطیسی دانشگاه UCLA که در گروه محققین حضور داشت معتقد است: واقعیت این است که با استفاده از دستگاه موجنگار مغز، بهوضوح میبینیم که طرز برخورد آنها (لیبرالها و محافظهکاران) با مسائل کاملاً از یکدیگر متفاوت است.
ولی از طرف دیگر دکتر بریانت ولچ بهعنوان یک روانشناس که کتابی هم با عنوان دولت پریشانی در مورد هوش و سیاست نوشته با این مسائل مخالف است و معتقد است که انسانها با هر نوع گرایش سیاسی میتوانند با کسب تجربههای گوناگون شیوه زندگی سیاسی خود را تغییر دهند.
با وجود اینکه این تحقیق پایههای تفاوت لیبرالها و محافظهکاران را نشان میداد ولی هنوز نتوانسته بسیاری از سؤالها مانند اینکه گرایش سیاسی مقدم بر متدهای فکری هستند یا بالعکس را توضیح دهد.
یا اینکه آیا یک انسان لیبرال، لیبرال بهدنیا میآید و یک انسان محافظهکار، محافظهکار؟ این تحقیق همچنین به این سؤال که آیا روزی خواهد رسید که دمکراتها و جمهوری خواهان با یکدیگر هم عقیده شوند، پاسخی ندادهاست!