چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۲
۰ نفر

همشهری دو - نجمه تاجیک: به‌صورت‌هایشان که نگاه می‌کنی آنها نیز افرادی هستند مثل هزاران فرد دیگر.

نمدهای خواهرانه

 اما شنيدن درباره‌شان وقتي جالب مي‌شود كه بفهميد جسارت و عرضه‌اي از خود به خرج داده‌اند كه كار هر كسي نيست. آنها هم مثل خيلي‌هاي ديگر تحصيلات دانشگاهي دارند اما از يافتن كاري در زمينه تحصيلي خود بي‌نصيب مانده‌اند. صحبت از 2‌خواهري است كه چند سالي مي‌شود دست به كارهاي هنري زده‌اند و با توليد كيف‌ها و شال‌هايي زيبا محل درآمد مناسبي براي خود دست‌و‌پا كرده‌اند. فرزانه ليسانس فلسفه دارد و فائزه فوق‌ليسانس ادبيات فارسي. حالا خواهران رفيعي با كمك هم و ديگر اعضاي خانواده در تلاش‌اند تا با توليد كيف‌هاي نمدي و شال و تي‌شرت‌هاي دست دوز دنيايي پر از گل و رنگارنگ براي من و تو ايجاد كنند.

  • روند شكل‌گيري كار

آغاز كارشان برمي‌گردد به 4 سال پيش؛ 4 سالي كه تا چشم روي هم بگذاري مي‌گذرد؛ «كار ما خيلي آهسته و آرام شكل گرفت. در ابتدا با توليد تعدادي سرمدادي و عروسك‌هاي سرمدادي شروع شد. عروسك‌هاي سنتي را با خرده‌پارچه و خمير عروسك‌سازي‌ درست مي‌كرديم. قيمت‌هايش پايين بود و فروش چشمگيري نداشت. به همين دليل در بازارچه‌هاي صنايع‌دستي كه شركت مي‌كرديم دنبال پيدا كردن ايده‌هايي تازه و متفاوت بوديم. حتي گاهي ساعت‌ها در بازارچه‌ها قدم مي‌زديم تا فكر و ايده تازه‌اي پيدا كنيم.» كار تا به اينجا پيش مي‌رود تا اينكه يك‌بار «همراه با خواهرم طرحي از درخت را با دكمه روي شال و مانتوي عيدمان پياده كرديم. وقتي كه اطرافيان از آن استقبال كردند برايمان خيلي جالب شد. بعضي‌ها از ما پرسيدند كه آن را از كجا تهيه كرده‌ايم و آيا سفارش قبول مي‌كنيم يا نه؟!» همين ميزان استقبال از طرف مردم بود كه اين دو خواهر را به فكر گسترش طرح كاري‌شان انداخت. بنابراين «اوايل با تعداد محدودي تي‌شرت و لباس زنانه كارمان را شروع كرديم و در بازارچه صنايع‌دستي ميزان استقبال را به محك گذاشتيم كه خيلي خوب جواب داد. پس از آن نيز كم‌كم ايده ايجاد كيف‌هاي نمدي به ذهنمان رسيد. حالا ديگر در كنار شال و كيف‌هاي دست‌دوز، ساك‌هاي دستي و جامدادي‌هاي نمدي كه طرح‌هاي فانتزي و متنوع دارند را توليد مي‌كنيم.» طبيعي است كه شروع هركاري با كم و كاست‌هايي همراه باشد، فائزه به ياد مي‌آورد؛ «كم‌كم راه و چاه كار را ياد گرفتيم و به چم‌وخم آن وارد شديم؛ مثلا ياد گرفتيم از كجا دستگاه پرس بخريم، چطور قالب بسازيم و پارچه تهيه يا خياط پيدا كنيم. در حقيقت همه كار ما آهسته و همراه با آزمون و خطا پيش رفت. در بازارچه‌ها از دوستانمان درمورد برخي چيزها سؤال مي‌كرديم و كمك مي‌گرفتيم. در واقع ميل عميق ما به ايجاد يك شغل و درآمد مستقل به علاوه علاقه به خلق يك اثر زيبا مانع از خستگي و نااميدي ما بود. اوايل كار با اشتباهات زيادي روبه‌رو مي‌شديم كه به مرور به آنها پي مي‌برديم. وقتي ديگران در مورد كارمان نظر مي‌دادند ما تازه متوجه ايراد كار و يا سليقه مردم مي‌شديم. هنوز هم چند تا از آن مدادها و شال‌هاي خودمان را از آن دوران به‌عنوان يادگاري نگه داشته‌ايم. گاهي به شوخي به همديگر مي‌گوييم كه وقتي توليدي بزرگي زديم اينها را در موزه‌اي در توليدي‌مان مي‌گذاريم.»

  • هر كاري سختي هم دارد

اينكه مجبوري نباشي هر روز راس ساعتي مشخصي به محل كاري با مسافتي اغلب دور از منزل بروي، تنها يكي از ابعاد مثبت كار در خانه است. به هرحال اين كار هم سختي‌هاي خودش را دارد؛ «كار ما هم به لحاظ فيزيكي و هم رواني سنگين است. جابه جايي وسايل سنگين و استفاده از دستگاه پرس و حتي ساعت‌هاي طولاني نشستن و كاركردن، فشار جسمي زيادي به ما وارد مي‌كند. علاوه بر آن دشواري رقابت با كالاي چيني و كم شدن روزبه‌روز سفارش دهندگان، ادامه دادن را نه فقط براي ما كه براي همه توليدكنندگان داخلي دشوار كرده است. ما دائم مجبوريم كه سودمان را كم كنيم تا بتوانيم با قيمت كالاهاي چيني رقابت كنيم. همين موضوع گاه ما را خيلي نااميد مي‌كند.» در كنار اين مسائل از مشكل ديگري ياد مي‌كند؛ «نداشتن سرمايه كافي براي در اختيار داشتن فروشگاهي براي عرضه كارهايمان از مشكلات ديگر كارماست. شركت كردن در نمايشگاه‌هاي صنايع‌دستي و عرضه كار در آنجا سختي‌هاي خودش را دارد. سختي‌هايي از قبيل جابه جايي وسايل سنگين، كمبود امكانات رفاهي و اجاره‌هاي سنگين.»

  • وقتي كار شيرين است

هر كاري در نوع خود سختي‌هايي دارد؛ سختي‌هايي كه گاه ريز است و گاه درشت. تحمل هر كدام از اين سختي‌ها نيازمند عشقي است كه ماندن در كار را لذتبخش كند و ادامه مسير را آسان‌تر؛ «لحظه‌هاي شيريني هست كه تحمل سختي را برايمان راحت‌تر مي‌كند؛ مثلا برخوردهاي مردم با كارهايمان شيرين و جذاب است. بعضي باشادي و هيجان كار ما را تحسين مي‌كنند كه باعث مي‌شود به‌رغم همه سختي‌ها، به‌خودمان افتخار كنيم. يك‌بار كه يكي از تي‌شرت‌هايمان را تن يكي از شركت‌كنندگان برنامه تلويزيوني ديديم، از اينكه كم‌كم ديده مي‌شويم، خوشحال شديم. در كنار آن، لذت رسيدن به استقلال مالي نيز جاي خود دارد. اينكه در عين حال كه به خانه و خانواده مي‌رسيم، مي‌توانيم در آمدي حاصل از كاري كه دوست داريم به‌دست آوريم، بسيار شيرين است.»

  • مردم چه مي‌گويند؟!

شروع هر كار تازه‌اي نظرات متفاوتي از سوي اطرافيان به همراه خواهد داشت. خيرخواهان و بدخواهان در اين موقعيت دست به‌كار شده و هركدام با توجه به جايگاه خود رفتاري خوب يا بد را از خود برجاي مي‌گذارند؛ «در حال حاضر نظرات خيلي بهتر از اوايل شروع كار شده است. در ابتدا بعضي از نزديكانمان فكر مي‌كردند، اين كار مناسب ما نيست و بهتر آن است كه به‌دنبال كار اداري و يا تدريس در مدرسه باشيم كه بيشتر با رشته و تحصيلاتمان متناسب است و سختي كمتري دارد. اما وقتي به مرور زمان موفقيت‌هاي ما در كارمان را ديدند بيشتر به ما اعتماد كردند وكمتر توي ذوقمان زدند.روزهايي بود كه از حرف‌هاي اطرافيان دل آزرده مي‌شديم اما همان موقع بقيه از ما حمايت مي‌كردند. حالا ديگر اكثرا به ما به چشم كارآفرين نگاه مي‌كنند و جايگاهمان بين اطرافيان خيلي بهتر شده. اعتماد به نفسمان نسبت به‌كار بيشتر شده و اعتقاد بيشتري به‌كار پيدا كرده‌ايم.» هميشه افرادي هستند كه با حمايت‌هايشان ما را دلگرم و براي ادامه مسير مصمم‌تر مي‌كنند؛ «افراد زيادي بودند كه از ما حمايت كردند و پا به پاي ما سختي‌ها را تحمل كردند. پدر و مادرمان با ما خيلي همراهي كردند و هنوز بخش بزرگي از كار ما در خانه توسط پدر و مادرمان انجام مي‌شود و بار اصلي روي شانه‌هاي آنهاست. همسر من و خواهرم جزو كساني بودند كه سختي‌هاي زيادي را پا‌به‌پاي ما تحمل كردند تا كار ما به ثمر بنشيند. روزهاي تعطيل زيادي بود كه به‌خاطر شركت در بازارچه‌ها در خانه نبوديم و ايشان اين سختي نبودن را تحمل مي‌كردند. در كنار آن كمك كردن در جابه جايي وسايل سنگين نيز از ديگر همكاري‌هاي آنها بود. از همه مهم‌تر در وقت‌هاي نااميدي و خستگي به ما دلگرمي مي‌دادند و مي‌دهند و در لحظه‌هاي خوب و خوش هم حسابي تشويقمان مي‌كنند. در واقع كار ما را از آن خود مي‌دانند و از صميم قلب برايمان دلسوزي مي‌كنند. بودن اعضاي خانواده در كنار ما و پشتيباني و حمايت ايشان و استفاده از تجربيات برخي از دوستان خيلي به فرياد ما رسيد و كار را برايمان آسان كرد.»

  • همه‌‌چيز زيبا مي‌شود

« لذت زيبا كردن دنيا چيزي است كه به ما توان مي‌دهد. يك وقت‌هايي باخودم فكر مي‌كنم كيفي كه امروز مادري از ما براي بچه‌اش مي‌خرد، شايد خاطره خوشي در بزرگسالي او شود. ما سعي مي‌كنيم دنياي شادتر و زيباتري بسازيم كه در آن همه‌‌چيز پررنگ و شاد و پرگل است؛ دنيايي كه در آن تمام طوطي‌ها، جغدها و پنگوئن‌ها عاشق هستند و همه شاخه‌ها هميشه پر از شكوفه است. ما با خودمان فكر مي‌كنيم حالا كه توان ايجاد صلح در دنيا را نداريم و نمي‌توانيم مشكلات مردم را حل كنيم، پس حداقل سعي كنيم با كارهايمان كمي زيبايي و آرامش به دنيا اضافه كنيم. ما به كارمان اينطور نگاه مي‌كنيم كه داريم به زيبايي دنيا اضافه مي‌كنيم؛ مثلا وقتي مردم به جاي كيسه‌هاي پلاستيكي تبليغاتي از ساك‌هاي پارچه‌اي ما استفاده مي‌كنند كه پر از طرح‌هاي شاد و رنگي است حس مي‌كنيم هم قدمي براي زيبا كردن اين دنيا برداشته‌ايم و هم كمكي به حفظ محيط‌زيست كرده‌ايم تا از پلاستيك كمتري استفاده شود.»

  • درآمدي كه مي‌شود رويش حساب كرد

در اين روزگار هرچقدر هم كه كاري جذاب و لذتبخش باشد، بايد درآمد مناسبي داشته باشد. درآمدي كه بتواني خيلي خوب رويش حساب باز كني؛ «درآمد كار ما خيلي نوسان دارد. ماه‌هايي بوده كه فروش پاييني داشتيم و ماه‌هايي هم بوده كه توانستيم علاوه بر مخارج روزمره پس‌اندازهاي چشمگيري هم داشته باشيم. به‌طور كل اگر توقع زيادي نداشته باشي، مي‌تواني به‌عنوان درآمدي خوب روي اين كار حساب باز كني. در واقع براي خانم‌هاي خانه داري كه دوست ندارند دائما وقتشان را بيرون از خانه صرف كنند و در عين حال درآمدي مكفي داشته باشند، انتخاب مناسبي است.»

  • ديگران هم به جمع ما آمدند

وقتي حجم كار افزايش پيدا كند و سفارش‌ها زياد شود ديگر از توان يك يا 2 نفر خارج مي‌شود. فائزه لب به سخن باز مي‌كند؛ «در حال حاضر غير ازمن و خواهرم و مادرم، 4 نفر ديگر هم هستند كه به‌صورت دائم با ما كار مي‌كنند. 3نفر ديگر هم‌زمان‌هاي ترافيك كاري و وقتي سرمان شلوغ است به كمك ما مي‌آيند. اغلب كساني كه ما برايشان كار ايجاد كرديم، دوستاني بودند كه خانه دار بودند و مهارت زيادي نداشتند يا به‌خاطر مسئوليت‌هاي خانواده‌شان امكان كار خارج از منزل نداشتند؛ مثلا بچه‌هايشان كوچك بودند و نمي‌توانستند به راحتي خانه را براي ساعت‌هاي طولاني ترك كنند. البته اغلب اين افراد از دوستان و آشنايان ما هستند كه فاصله محل زندگي‌شان از ما دور نيست تا رفت‌وآمد هم برايشان آسان باشد. كساني هم هستند كه سرپرست خانوارند و اين كار يك درآمد نسبتا خوب برايشان به‌حساب مي‌آيد.»

  • محصولات يك گروه خواهرانه

دانستن اينكه اين دو خواهر روزهاي خود را صرف توليد چه كالاهايي كرده و مي‌كنند شنيدني است. فرزانه به‌عنوان خواهربزرگ‌تر مي‌گويد: «ابتدا بيشتر روي تي‌شرت و پيرهن تمركز داشتيم اما چون با دردسر سايزبندي كارها روبه‌رو بوديم ترجيح داديم بيشتر روي شال و كيف تمركز كنيم؛ ست شال و كيف‌هاي دست‌دوز، ساك و كيف‌هاي نمدي و جامدادي و كيف لوازم آرايش. همگي كار دست ما و با طراحي خودمان است. ما از كتان و دكمه و نمد مصنوعي بيشتر از ساير چيزها استفاده مي‌كنيم كه از توليد‌كنندگان اصلي‌شان در بازار مي‌خريم».

  • در خانه كار كن و پايت را دراز كن

فرزانه رفيعي در آستانه 38سالگي در حالي‌كه مادر پسري 5‌سال‌و‌نيمه است، درباره اوضاع و روند كاري مي‌گويد: «حقيقت اين است كه كار ما به هيچ عنوان هدفمند و برنامه‌ريزي شده پيش نرفت؛ يعني اينطور نبود كه ما گوشه‌اي بنشينيم و برنامه‌اي مدون را پيش رويمان قرار دهيم و قدم به قدم طبق برنامه پيش رويم. اگر بگويم كار ما يك جورهايي خودش پيش رفت، پربيراه نبوده است. سرمايه كاري ما از خودش به‌وجود آمد و مثل آب يك رودخانه راه خودش را پيدا كرد». از دلايل روآوردن به اين كار خانگي به ياد مي‌آورد؛ «اينكه همسر من با همه تلاش و پشتكار و تعهدي كه در برابر تأمين مسائل اقتصادي خانواده صرف مي‌كرد، بازهم زورش به مخارج ريز و درشت زندگي نمي‌رسيد، نخستين موضوع براي رو آوردن من به اين كار بود. موضوع ديگر روحيه من بود كه نمي‌توانستم به‌خودم بقبولانم كه براي كسي كار كنم و مثل بقيه به اداره و يا شركت بروم.» وي در اين‌باره ادامه مي‌دهد: «جسارت عرضه كردن و به فروش گذاشتن نخستين توليدات دست‌ساز را با همراهي يكي از دوستان خوبم، وحيده عزيز، پيدا كردم كه به‌عنوان نخستين قدم بسيار مهم بود». فرزانه مي‌افزايد: «داشتن بچه‌اي 2 ساله محدوديت زيادي براي كار بيرون ازخانه براي من ايجاد مي‌كرد. اما مزيت در منزل ماندن من هم ناشي از بچه‌داري بود. اينكه وسط روز بتواني از سركارت بلند شوي، با بچه‌ات بازي كني، تلويزيون ببيني، غذا بپزي، بچه را به كلاس ببري و دوباره با حوصله به سر كار برگردي مزيت بزرگي است كه بدون نياز به مرخصي گرفتن و گردن كج كردن پيش هيچ رئيسي، انجام مي‌شود. در واقع با خيال راحت مي‌تواني هر وقت خسته شدي كار را جمع كني، براي خودت چاي بريزي و پايت را دراز كني. همه اينها وضعيت خوشايندي است كه در هر كاري وجود ندارد».

کد خبر 320675

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha