تعدادی از کودکانی که در مرحله اول طرح سنجش، نمره حد نصاب را کسب نمیکنند با اجرای آزمونهای تخصیصی بهوسیله کارشناسان به عنوان فراگیران با بهره هوشی مرزی (بین آموزشپذیر بالا و عادی پایین) به مدرسه راه پیدا میکنند.
بهره هوشی مرزی بدین معناست که سن عقلی کمتر از سن تقویمی است و کودک به رشد فکری و ذهنی کافی برای ورود به سال اول ابتدایی نرسیده است، ولی با گذشت یکسال و با بهرهگیری از آموزشهای جانبی، توانمندی گذراندن دوران تحصیلی همپای دانشآموزان عادی را پیدا میکند.
معمولاً اولیاء، تأخیر ورود به سال اول دبستان را برای فرزندانشان پذیرا نیستند و از طرف دیگر اگر این کودکان تحت آموزش قرار نگیرند به رشد لازم نمیرسند. بنابراین نیاز به دوره پیشدبستانی بالاخص برای کودکان در سطح هوش مرزی الزامی به نظر میآید.
اخیراً یکی از مسئولان آموزش و پرورش در رسانهها اعلام کرد: دوره آمادگی یا پیش دبستانی باید بهصورت غیرانتفاعی اداره شود، این در حالی است که تنها عده معدودی از خانوادهها قادر به پرداخت هزینههای سنگین مدارس غیرانتفاعی هستند.ضمن آنکه مفهوم پیشدبستانی از دیدگاه مدیران این مدارس با آنچه ذکرش رفت کاملاً متفاوت است.
این دانشآموزان حتی اگر دوره ابتدایی را با کمک والدین سپری کنند در سالهای راهنمایی و متوسطه با دشواری دروس، دچار افتتحصیلی، واخوردگی از تحصیل، مردودی و بعضاً ترک تحصیل میشوند، که مغایر با اهداف عالیه نظام آموزشی و به نوعی اتلاف بودجه و نیروی انسانی است.
اگر آمار ورودی کودکان سال اول ابتدایی را با فارغالتحصیلان دبیرستان مقایسه کنیم به تفاوت فاحش آن پی میبریم.بنابراین به نظر میرسد ضروری است تصمیم کارشناسی و دقیق در زمینه استفاده از دوره پیشدبستانی در مدارس دولتی اتخاذ شود تا شرایط بهرهمندی از این دوره برای تمام اقشار اجتماعی فراهم شود.