شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۳
۰ نفر

همشهری دو - فرشاد مهدی‌پور: نانواها شغل سخت و پیچیده‌ای دارند؛

 هم از آن جهت كه بايد ماده‌اي بي‌شكل و يك‌رنگ را مبدل به ناني نرم و چندرنگ كنند و هم به‌خاطر اينكه دسترنج‌شان گره خورده با مبلغي كه مشتري‌ها پرداخت مي‌كنند و همان زمان واكنش نشان مي‌دهند؛ ناني كه در اشكال مختلف پخته مي‌شود و بعضي‌هاي‌شان سخت‌تر عمل مي‌آيند (مثل نان سنگك كه شاطر لحظه‌اي نمي‌تواند چشم از تنور بردارد و بايد مدام مراقب نان‌ها باشد) و تقريبا همه اين اتفاق، جلوي روي خريداران مي‌افتد.

احتمالا تاكنون در تبليغات برخي رستوران‌ها ديده‌اند كه ذكر مي‌كنند تهيه غذا در آشپزخانه‌هاي باز انجام مي‌شود و بعضي‌هاي‌شان محفظه‌اي شيشه‌اي درست كرده‌اند كه بخشي از فرايند توليد خوراكي‌ها، مقابل مشتري‌ها انجام گيرد. اين ‌را مقايسه كنيد با سنت تاريخي نانوايي‌‌ها در ايران كه سال‌هاست از اين منطق پيروي مي‌كنند و البته تبليغي هم پيرامون آن نشده.

مضافا اينكه تقريبا «نان»پختن از معدود مشاغلي است كه محصول خريداري‌شده، در فاصله اندكي توليد و فروخته مي‌شود و اين امكان را به خريداران مي‌دهد كه در همان لحظه، جنس خريداري‌شده را ارزيابي كنند (به سر و تهش نگاه كنند و تكه‌اي از آن‌را بخورند و...) و جالب اينكه برخلاف دستپخت رستوران‌ها كه معمولا خيلي به‌ندرت پيش مي‌آيد فردي به پيشخدمت يا فروشندگان پشت باجه رستوران‌ها درباره كيفيت غذا اعتراض كند، در صف‌هاي نانوايي‌ها و لحظات برداشتن نان از روي سبدهاي فلزي مربوطه، همواره يكي هست كه اعتراضي به سوخته، خمير يا خشك‌بودن نان بكند و بعد از غرولندي پر سر و صدا، بدون تشكر و خسته نباشيدي، پولش را بگذارد روي پيشخوان نانوايي و راهش را بكشد و برود.

جداي از آنكه «نان» موجود عزيزي است و «نان‌»آوري ويژگي افراد مسئوليت‌پذير و «نان» بركت است و رحمت و سلامت... ، نانواها آدم‌هاي شريفي‌اند كه كارشان را با سلام و صلوات از تاريك-روشن صبح شروع مي‌كنند و در گرماي داغ تابستان و سرماي سوزنده زمستان، روي پاي‌شان ايستاده‌اند و نان خود و ديگران را از لاي سنگ‌هاي سرخ‌شده درمي‌آورند... . «خدا قوت» كمترين سپاسگزاري‌اي است كه مي‌توان انجام داد.

کد خبر 320978

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha