دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ - ۰۶:۵۶
۰ نفر

همشهری دو - هیرش محمد نژاد: یکی از دانش‌آموزان مدرسه شهید عظیمی سردشت، مهربانی را در دل همکلاسی‌هایش کاشته‌ و رایحه دل‌انگیز آن مدرسه را بانشاط کرده است.

وسعت مهر در قلب بزرگ دانیال

 وقتي وارد مدرسه شدم سراغ دانيال را از مشاور مدرسه گرفتم. كلاس هفتم «5» را نشانم داد و به اتفاق وارد كلاس شديم. دانيال، دانش‌آموزي تپل با لباس كردي كه روي نيمكت چوبي در انتهاي كلاس نشسته بود. در همان نگاه اول مي‌شد حدس زد صميمي و مهربان است. با اجازه معلم كلاس، دانيال به اتاق مشاوره آمد تا گفت‌وگويي كوتاه با هم داشته باشيم.

دانيال 14سال سن دارد با چهره‌اي خندان و دوست داشتني. در نگاهش شرم موج مي‌زند و لپ‌هايش سرخ شده‌اند. چندي پيش به همكلاسي‌هايش خودكار هديه داده است. در اين خصوص با افتادگي مي‌گويد: «آنها را براي يادگاري به دوستانم داده‌ام. همكلاسي درنظر من يعني دوست. دوست دارم همكلاسي‌هايم به همديگر كمك كنند و به ماديات دل نبندند.» دانيال ناخوداگاه در كنار دروس معمول مدرسه، درس زندگي را تمرين مي‌كند و آن را به ديگران هم مي‌آموزد. دوست درنظر دانيال واژه‌اي مقدس و ناياب است كه دردش را درد خود مي‌داند و براي التيام آن با قلب بزرگش تلاش مي‌كند. «اديب» و « آرين» با دانيال همكلاسي هستند اما نظر آنان در مورد يادگاري چيز ديگري است. آرين مي‌گويد: « دانيال هميشه به دانش‌آموزاني كه مشكل مالي دارند كمك مي‌كند. يكي از همكلاسي‌هايمان مشكل مادي داشت و خودكار نداشت. او براي همه خودكار خريد و به اين دوستمان 5عدد داد تا استفاده كند. او با اين‌كار طوري به او كمك كرد كه احساس بدي پيدا نكند. بيشتر هزينه كرد تا دل همكلاسي‌مان نشكند.»

شايد باورش كمي سخت باشد دانش‌آموزي تنها با 14سال سن با اين همت بلند و با اين ظرافت در پي كمك به همنوع خود باشد كه نيازمند ياري است. اديب در تأييد حرف‌هاي آرين مي‌گويد: «دانيال مثل ما نيست، روح بزرگي دارد. هميشه براي كمك به ديگران از روش‌هاي جالبي استفاده مي‌كند. يكي از اين روش‌ها اين است كه به بهانه تشويق به دانش‌آموزان كم بضاعت با اهداي نوشت‌افزار كمك مي‌كند.» دانيال براي كنترل كلاس زماني كه به‌عنوان مبصر فعاليت مي‌كند از روش خودش استفاده مي‌كند. برخلاف افراد قبلي كسي را كه بي‌انضباطي مي‌كند به دفتر مدير مدرسه معرفي نمي‌كند. آرين مي‌گويد: «دانيال مشاور خوبي است. سعي مي‌كند رفتار دانش‌آموزان بي‌انضباط را با حرف زدن اصلاح كند. به من هم مانند برادر بزرگ‌تر مشاوره داد.» اديب در اين مورد مي‌گويد: «گاهي هم به اين دانش‌آموزان هديه مي‌دهد تا به نظم عادت كنند.»

دانيال معتقد است هديه دادن محبت را زياد مي‌كند و نقش مهمي در اصلاح رفتارهاي دانش‌آموزان دارد. ابوبكر، ديگر همكلاسي دانيال است كه پايش را جراحي كرده است و‌ براي اتصال استخوان‌هايش پلاتين كارگذاشته‌اند. او به اين دليل نمي‌تواند زياد به ورزش بپردازد. آرين مي‌گويد: «با وجود اين مشكل، مي‌خواست همراه ما فوتبال بازي كند. همه به‌دليل وضعيت پايش مخالفت كردند جز دانيال. با توجه به محبوبيت دانيال با بازي كردن او موافقت كرديم. هر وقت توپ در مقابل ابوبكر قرار مي‌گرفت دانيال جلوي او مي‌ايستاد تا توپ به بدنش برخورد نكند.» دانيال تمام هزينه هدايا را از جيب خودش پرداخت مي‌كند؛ هدايايي كه با كار كردن تهيه شده‌اند. دانيال مي‌گويد: «تابستان را با فروش ميوه و بلال سپري مي‌كنم و درآمدش را پس‌انداز مي‌كنم. با همين پس‌انداز سعي مي‌كنم براي دوستانم هديه بگيرم. دوست دارم كسي باشم كه براي جامعه مفيد است. از اينكه ديگران را خوشحال ببينم لذت مي‌برم.»

  • دانيال مهربان خارج از مدرسه

مدرسه كه تعطيل مي‌شود دانيال راه مغازه پدر را در پيش مي‌گيرد؛ مغازه ميوه فروشي در يكي از مناطق پر رفت‌وآمد شهر. پدرش به تنهايي از عهده كار بر نمي‌آيد و دانيال به او كمك مي‌كند تا پدرش كمي استراحت كند. دانيال مي‌گويد: «روزهاي تعطيل به پدرم كمك مي‌كنم تا او هم بتواند كمي استراحت كند. رنج و تلاش براي لقمه‌اي نان، بسيار خسته‌اش مي‌كند.»

اديب كه پارسال هم با وي همكلاسي بوده است در مورد مهرباني‌هاي دانيال در محل كارش مي‌گويد: «خانمي با بچه‌اش براي خريد موز به مغازه آمد. وقتي قيمت يك كيلو موز را پرسيد منصرف شد. ظاهرا پول كافي همراهش نبود. درحالي‌كه مي‌خواست مغازه را ترك كند دانيال يك عدد موز برداشت و به‌دست بچه داد.» با اينكه مدام در حال تلاش و كمك به ديگران است به درسش هم اهميت مي‌دهد و يكي از دانش‌آموزان ممتاز مدرسه است. دانيال در اين مورد مي‌گويد: «شب‌ها درس مي‌خوانم. براي موفقيت تلاش مي‌كنم. مي‌خواهم الگوي خوبي براي دوستان دانش‌آموزم باشم.» دانيال فرزند دوم خانواده است. 2خواهر دارد، يكي بزرگ‌تر از خودش و ديگري كوچك‌تر. مي‌گويد: «در درس به خواهر كوچك‌ترم كمك مي‌كنم.» امير ابراهيمي پدر دانيال مي‌گويد :«البته اين بخشي از كارهاي دانيال است چرا كه اغلب اوقات دوستانش را به خانه دعوت مي‌كند. به يكي كامپيوتر ياد مي‌دهد و به ديگري در درس كمك مي‌كند. وقتي دانيال‌ خانه باشد خانه هم پر از مهرباني است.»

دانيال خصوصيات اخلاقي خوبي دارد. تقريباً در راسته مغازه ميوه‌فروشي پدرش همه او را مي‌شناسند. كاك امير اين چنين ادامه مي‌دهد: «همه دانيال را دوست دارند چون هم خوش‌اخلاق است و هم خوش‌برخورد. وقتي دانيال به مغازه مي‌آيد مغازه‌داران اين راسته صدايش مي‌زنند. گاهي براي صرف چاي دعوتش مي‌كنند وگاهي هم براي هم‌صحبتي.» با اين حال، كار و تلاش دانيال با خصوصيات اخلاقي خوبش راهي فراروي او قرار داده است كه جز به مهرورزي به ديگران نمي‌انديشد. دانيال كوچك مردي است با قلبي بزرگ و ذهني سرشار از مهرورزي. پدرش مي‌گويد: «وقتي ديدم دانيال با جمع كردن پول توجيبي‌هايش به همكلاسي‌هايش كمك مي‌كند خوشحال شدم. دورادور كارهايش را پيگيري مي‌كنم. مقدار بيشتري به او پول مي‌دهم تا بتواند در كنار نيازهايش به ديگران هم كمك كند. به دانيال گفته‌ام اگر براي كمك به ديگران پول نياز دارد حتماً به من بگويد، هرچند هيچ وقت در اين مورد چيزي به من نمي‌گويد و از درآمد و پول توجيبي خودش هزينه مي‌كند.» ارتباط پدر دانيال با مدير و معلمان مدرسه هم خوب است و هرچند وقت تلفني يا حضوري جوياي وضعيت تحصيلي و اخلاقي فرزندش مي‌شود. وي همچنين اظهار مي‌كند: «اوقات فراغت دانيال با كار در مغازه، ورزش، كلاس‌هاي آموزش زبان و كار پر مي‌شود. اين براي من خوشايند است.» پدر دانيال با اينكه با وسواس مثل ساير والدين كارهاي تنها پسرش را زيرنظر دارد اما يك نگراني بزرگ هم دارد، نگران وضعيت تندرستي فرزندش است و اين موضوع را پنهان نمي‌كند. مي‌گويد:«هرچند ورزش مي‌كند ولي اضافه وزن دارد و همين مرا نگران مي‌كند.»

کد خبر 321207

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha