یکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۴
۰ نفر

همشهری دو - محمود قلی‌پور: خورشید به زحمت نورش را از پشت ابرهای تیره به ساحل می‌تاباند.

فريد و الهام نشسته بودند روي شن‌هاي ساحل و به دريا نگاه مي‌كردند. الهام گفت: «من بچه كويرم. ديدن دريا شور عجيبي تو وجودم ايجاد مي‌كنه». فريد با پاشنه كفش‌اش كمي شن‌ها را هل داد و گفت: «من كنار دريا بزرگ شدم اما هر بار كه بهش نگاه مي‌كنم باز ذوق مي‌كنم؛ درياي توفاني، درياي آروم، درياي تابستوني، درياي زمستوني». الهام خنديد و گفت: «مي‌دوني فريد، كنار دريا هميشه چشمت به زمينه اما تو كوير چشمت هميشه به آسمونه. آسمون كوير همون حسي رو در من ايجاد مي‌كنه كه دريا در من زنده مي‌كنه». اين بار فريد با صداي بلند خنديد و گفت: «فكر نمي‌كردم همسرم اينقدر شاعر باشه». هر دو خنديدند.

بلند شدند و به موازات خط ساحل قدم زدند. خورشيد كم‌كمك خودش را از پشت ابرها بيرون كشيد. الهام گفت: «تازه روز شد».

فريد گفت: «اينجا هميشه ابريه. بذار يه چيز جالب برات تعريف كنم. زنگ‌هاي ورزش‌مون تو دوران مدرسه، اكثرا باروني بود. بعد جاي اينكه بريم تو حياط مدرسه و بازي كنيم، بايد مي‌مونديم تو كلاس و بازي‌هاي فكري مي‌كرديم». الهام خنديد و گفت: «پس همينه كه اينقدر باهوش شدي». فريد هم جواب داد: «نه، ما شمالي‌ها ماهي زياد مي‌خوريم». و به قدم زدن‌شان ادامه دادند.

رسيدند به پيرمردي كه قلاب ماهيگيري‌اش را همان كنار ساحل انداخته بود توي آب. كنار پيرمرد نشستند و به ماهي‌هاي اندكي كه صيد كرده بود نگاه كردند. صحبت‌شان كه گرم گرفت، پيرمرد فهميد الهام اهل كوير است، قلابش را در زمين فرو كرد و منتظر ماند تا صيدي به قلابش گير كند، بعد رو به فريد و الهام گفت: «دوستي داشتم كه مي‌گفت هر جاي دنيا كه بري نشوني از قدرت خدا وجود داره. مثلا همين دريا روزي كوير بوده، يا كوير روزي دريا بوده. كافيه كمي به تاريخ فكر كنيم حتي اگه الان نشونه‌اي نبينيم».

از پيرمرد جدا شده بودند و داشتند در امتداد دريا قدم مي‌زدند و از زيبايي كارهاي خدا لذت مي‌بردند.

کد خبر 321874

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha