او گفت كه بهخاطر اختلاف مالي يك ميليارد توماني اين مرد را به قتل رسانده و جسد او را در پاكدشت رها كرده است.
تحقيقات پليس در اين پرونده از 18ديماه امسال شروع شد. آن روز مردي به اداره پليس رفت و خبر از ناپديد شدن برادرش داد. وي گفت: برادر31سالهام شغل آزاد دارد و وضع مالياش خوب است. او 7روز پيش براي انجام معاملهاي سوار بر پورشه خود شد و از خانه بيرون رفت.
قرار شد تا آخر شب به خانه برگردد اما ديگر برنگشت. در اين مدت همه جا را دنبالش گشتم اما هيچكس اطلاعي از او نداشت. من كه مطمئن بودم اتفاقي براي برادرم افتاده است به پرس و جو پرداختم تا اينكه متوجه شدم برادرم آخرين بار با فردي به نام بهنام قرار داشته است. او به برادرم پول زيادي بدهكار بود و احتمال ميدهم كه بهنام راز ناپديد شدن برادرم را ميداند.
- داستان سرايي
بهدنبال اظهارات اين مرد، پروندهاي درخصوص ناپديد شدن جوان 31ساله تشكيل شد و تيمي از كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي تهران با دستور قاضي سيفي، بازپرس شعبه چهارم دادسراي جنايي تحقيقات خود را در اين خصوص شروع كردند. تنها كسي كه احتمال ميرفت از مرد گمشده خبر داشته باشد دوستش به نام بهنام بود كه مرد جوان آخرينبار با او قرار داشت و پس از آن بود كه ناپديد شده بود. كارآگاهان عصر جمعه بهنام را دستگير كردند اما او در بازجوييها گفت كه خبري از مرد گمشده ندارد.
وقتي افسربازجو از وي پرسيد كه قرار ملاقاتش با مرد گمشده بر سر چه بوده است،
بهنام پاسخ داد: چند شب پيش سعيد به دفتر من آمد. او را از قبل ميشناختم و تقريبا با هم شريك كاري بوديم. او آخرين بار به دفتر من آمد تا درخصوص معاملاتي كه پيش از اين داشتيم صحبت كنيم. پس از آن حدود ساعت 9شب بود كه سعيد از دفتر من بيرون رفت تا به خانهاش برود. هنوز چند دقيقهاي از رفتن سعيد نگذشته بود كه ناگهان 4مرد به دفترم حمله كردند. درحاليكه وسايلم را جمع كرده بودم تا به خانه بروم آنها با چوب و چماق به من حمله كردند و مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند. آنها با تهديد همه دفتر را بههم ريختند و با سرقت 4چك كه مربوط به همان معاملهام با سعيد بود، از دفتر فرار كردند.
- حل معما
گفتههاي اين مرد كمي عجيب و مشكوك بهنظر ميرسيد. از سويي كارآگاهان در تحقيقات خود پي بردند كه بهنام يك ميلياردتومان به مرد گمشده بدهكار بوده است. اين موضوع فرضيه اينكه احتمالا بهنام دروغ ميگويد را پيش روي تيم تحقيق قرار داده بود. كارآگاهان با دستور قاضي جنايي، راهي دفتر بهنام شدند و پس از بررسي آنجا دريافتند كه دفتر او از مدتها قبل تعطيل شده و رفتوآمدي در آنجا نبوده است. همچنين در و پنجرهها با نايلون مشكي پوشانده شده بود كه اين موضوع هم كمي مشكوك بود. همه شواهد از اين حكايت داشت كه بهنام دروغ ميگويد و احتمالا راز مهمي را مخفي كرده است.
در چنين شرايطي بازجويي از بهنام از سرگرفته شد تا اينكه در نهايت او لب به اعتراف گشود و به قتل اقرار كرد. وي گفت: من و سعيد با هم اختلاف مالي يك ميليارد توماني داشتيم. همين باعث درگيري ميان ما شد تا جايي كه شب حادثه پس از مشاجره با وي، بهشدت عصبي شدم و او را به قتل رساندم. پس از جنايت، جسد او را به حوالي پاكدشت بردم و در آنجا رها كردم. به گزارش همشهري، اين مرد كه در تحقيقات مشخص شده وضع مالي خيلي خوبي دارد و خودروهاي بنز و بيامو در اختيارش است پس از اقرار به قتل در اختيار مأموران اداره دهم پليس آگاهي پايتخت قرار گرفت تا انگيزه اصلي او از جنايت مشخص شود.
نظر شما